ورود پررنگ دولت به مقوله ساخت فیلم برای هدایت مسیر تولیدات، پس از آنکه خروجی سینما در سال 90 در جشنواره فجر جنجالآفرین شد، شاید الزامی بهنظر برسد. البته جنجال اصلی تولیدات امسال را خود مدیریت سینما بهراه انداخته است. شاید بتوان گفت در تاریخ سینمای ایران سابقه نداشته برای فیلمی که هنوز ساخته نشده این میزان واکنش نشان داده شود و پروژه «لاله» اسدالله نیکنژاد از این نظر یک رکورد را بهثبت رسانده است. جالب اینکه مسعود اطیابی هم میگوید که قصد دارد فیلمی با همین سوژه را جلوی دوربین ببرد. در روزهایی که بخش خصوصی یا در عرصه تولیدات غایب است یا به زحمت میتواند پروژههایی جمع و جور و کمهزینه را کلید بزند، در سینمای ایران پروژههای چندمیلیاردی ساخته میشوند یا در نوبت کلیدزدن قرار دارند.
هزینه تولیدات سینمایی پس از هدفمندشدن یارانهها افزایش چشمگیری یافته و برخی از پروژههای میلیاردی نیز با پرداخت دستمزدهای غیرمتعارف در بالابردن نرخ تورم سینما ایفای نقش میکنند. بازیگری را که سه برابر دستمزد متعارف و عادیاش را برای حضور در یک پروژه فاخر دریافت میکند، بهسادگی نمیتوان در فیلمهای متعلق به بخش خصوصی بهکار گرفت. ضمن اینکه باید به سریالهای شبکه نمایش خانگی نیز اشاره کرد که در بالا بردن دستمزدها سهم قابلملاحظهای داشتهاند. سریالهایی که منطق ریاضی میگوید نباید سودآور باشند ولی ظاهرا حضور عجیب و غریب برخی اسپانسرها باعث شده تولیدشان بهصرفه باشد. فعلا همه هزینههای تولید سر به فلک گذاشتهاند و در آن سوی ماجرا استقبال از فیلمها پایین آمده، گیشهها کمرونقاند و هزینهها بالا. در چنین شرایطی سینمای ایران بدون تکیه بر بودجههای کلان دولتی، یک صنعت کاملا ورشکسته است.
جنجالآفرینی بیپایان
بهنظر میرسد اتفاقهایی که از زمان اکران نوروزی رخ داده و فضایی خاص برای اکران رقمزده تا پایان امسال هم به پایان نرسد. در این میان اختلافنظر میان حوزه هنری و وزارت ارشاد هر بار که خواسته ختم بهخیر شود، یک اظهارنظر جنجالی مانع از این امر شده است. بهگونهای که بهنظر میرسد اصراری وجود دارد که التهاب اکران از بین نرود. در ماجرای نوروز امسال، حوزه هنری و شهرداری دو فیلم مسئلهدار را از سینماهایشان پایین آوردند و پس از آن رئیس حوزه هنری از اکراننکردن 15فیلم در سینماهایش سخن گفت. در واکنش به این صحبتها، بیانیه تند جامعه صنفی تهیهکنندگان علیه حوزه هنری صادر شد که ادبیات توهینآمیزش در نوع خود جالبتوجه بود. در شرایطی که سازمان فرهنگی شهرداری تهران، کوشید تا با ادامهندادن جنجال اکران نوروزی، از التهاب سینما بکاهد، دعوای شورای صنفی اکران بهعنوان بازوی اجرایی مدیریت سینما با حوزه هنری همچنان ادامه دارد.
وقتی که حوزه هنری اعلام میکند قصد اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه» و «تو و من» را دارد و این میتواند خبری خوشحالکننده برای سینمای ایران و در راستای رونق بخشیدن به گیشههای کساد امسال باشد، مرغ رئیس شورای صنفی اکران همچنان یک پا دارد، تا در جایی که حوزه کوتاه آمده است، رئیس اتحادیه تهیهکنندگان کوتاه نیاید و هر بار با ادبیاتی که بهنظر میرسد در آن تلاش شده طرف مقابل را به واکنش وادارد، به اظهارنظرهایی میپردازد که کارش به حاشیه بردن سینماست. پسگرفتن سرگروهی از سینما آزادی توسط شورای صنفی یکی از آخرین پردههای این سناریوست که در صورت اجرایی شدن باید منتظر واکنش طرف مقابل ماند و دید چه جوابی به این اقدام خواهد داد.
این میان سینمای ایران است که قربانی این دعواها و جنجالها شده و اگر کسی دلش برای این سینما میسوزد (و احیانا قصد نابودکردنش را ندارد)، باید کوتاه بیاید تا ماجرا ختم بهخیر شود. البته دوستان در محافل غیررسمی اعلام کردهاند که تا پای ورشکستهکردن فلان نهاد ایستادهاند و ظاهرا آنچه در این میان اهمیتی ندارد، سینمای ایران و هدر رفتن قابلیتهایش است. ایراد هم بیشتر به مدیریت دولتی سینما بازمیگردد که عدهای افراطی را میداندار کرده که مسابقهشان نشان میدهد هرجا که بودهاند جز انبوهی کینه و اختلاف حاصلی بهجا نگذاشتهاند.
وعدههای فراموش شده
میانه دعواهای تمامنشدنی سینمای ایران، وعدههایی که مسئولان سینمایی به سینمادوستان دادهاند به فراموشی سپرده شده است. یکی از این وعدهها راهانداختن جدی اکران فیلمهای خارجی و دیگری تداوم اجرای طرح اکران مخاطب خاص بود. اکران جدی و هدفمند محصولات سینمای جهان درنهایت به نمایش محدود و با کمترین میزان اطلاعرسانی فیلمهایی منجر شد که اغلب جزو آثار تحسینشده سالهای اخیر هستند ولی به علت اکران نامناسب نتوانستند مخاطب خود را بیابند. مثلا «اسب تورین» فیلم ارزشمندی است ولی انتظار اینکه این فیلم بهشدت تلخ و دارای ساختاری متفاوت بتواند مورد توجه سینماروها قرار گیرد امری بعید است و صرفا در سایه اکرانی هدفمند میتوان به چنین دستاوردی رسید. البته بهنظر میرسد که اکران فیلم خارجی چندان مسئله مدیران سینمایی کشور نیست و باید همین اکران محدود و مهجور را نیز غنیمت دانست.
اما درمورد اکران فیلمهای مخاطب خاص هم هنوز خبری از انبوه وعدههایی که داده شده بود نیست. قرار بود این اکران در سال91 در سینماهای گستردهتر و علاوه بر تهران در چند شهرستان اجرا شود، تا فیلمهایی که در شرایط عادی سینماداران حاضر به اکرانشان نیستند نیز بتوانند بر پرده بیایند. اتفاقی که هنوز رخ نداده است.