طعمههای این مرد وقتی متوجه میشدند که بهخاطر نشستن پشت فرمان این خودروها چه کلاهی سرشان رفته است، مجبور میشدند با سرقت رضایت مرد ثروتمند را جلب کنند.اوایل مردادماه زنی به همراه پسر نوجوانش به شعبه سوم دادیاری دادسرای شمیرانات رفت و به طرح شکایت از یک مرد شیاد پرداخت.
وی به دادیار عبدی گفت: مدتی بود که متوجه تغییر رفتار پسر 16سالهام شده بودم. فکر میکردم نگران درسهایش است اما هیچ مشکلی در این خصوص نداشت. تا اینکه چند روز پیش پای درددلهایش نشستم. پسرم به من گفت که از طریق یکی از دوستانش با مردی به نام سهیل آشنا شده و بدون داشتن گواهینامه یک خودروی پورشه از او اجاره کرده و در ازای ضمانت، مقدار زیادی سفته در اختیارش قرار داده است. بعد از سه روز که او ماشین را به سهیل برگردانده، وی شروع به تهدید پسرم کرده و گفته که اگر سه میلیون تومان بهعنوان هزینه اجاره ماشین پرداخت نکند، سفتهها را به اجرا میگذارد. پسرم هم برای تهیه این مبلغ مجبور شده دست به سرقت بزند.
تفریح پر خرج
پس از اظهارات این زن ، پسر 16ساله او تحت بازجویی قرار گرفت. او در تشریح ماجرا به دادیار عبدی گفت: چندماه پیش در خیابان با دختری آشنا شدم. وضع مالی خانوادهاش خیلی خوب بود و من برای اینکه نشان بدهم که هیچ کمبودی در زندگی ندارم تصمیم گرفتم برای گردش و تفریح با وی، یک خودروی گرانقیمت اجاره کنم. چون گواهینامه نداشتم، ماجرا را به یکی از دوستانم گفتم و او مردی به اسم سهیل را به من معرفی کرد.
سهیل مرد ثروتمندی بود که یک پارکینگ بزرگ داشت و تعدادی ماشین گرانقیمت در آنجا نگهداری میکرد. وقتی شنیدم که سهیل ماشینهایش را به دختر و پسرهای نوجوان که گواهینامه ندارند اجاره میدهد، تصمیم گرفتم از او کمک بگیرم. من عاشق خودروی پورشه هستم و تصمیم گرفتم یکی از این خودروها را کرایه کنم. وقتی نزد سهیل رفتم، او گفت که چون قیمت خودرو گران است، بهعنوان ضمانت باید سفته در اختیارش قرار دهم. من هم از همهجا بیخبر سفته خریدم و تحویل سهیل دادم.
برای سهروز پورشه را اجاره کردم و با دختر مورد علاقهام به گردش و تفریح رفتیم. شبها هم ماشین را در پارکینگ میگذاشتم تا خانوادهام متوجه نشوند. روز سوم که ماشین را تحویل سهیل دادم 300هزار تومان پول در اختیارش قرار دادم اما او مدعی شد که کرایه این ماشین روزی یک میلیون تومان بوده نه 100 هزار تومان! او مرا تهدید کرد چنانچه این پول را پرداخت نکنم سفتهها را به اجرا میگذارد و آبروی مرا میبرد. از طرفی چون گواهینامه نداشتم میدانستم که اگر از من شکایت کند باید زندانی شوم. برای همین از او مهلت خواستم تا این پول را تهیه کنم.
نقشه سرقت
پسر نوجوان ادامه داد: به سراغ دوستانم رفتم اما هیچ کدام حاضر نشدند به من پول قرض بدهند. خیلی اوضاع بدی داشتم. از طرفی سهیل هم مرتب تهدیدم میکرد که هر چه زودتر باید پولش را آماده کنم، بههمینخاطر نقشه سرقت کشیدم. روز حادثه زمانی که همراه خانوادهام به خانه یکی از بستگانم رفته بودیم در فرصتی مناسب به اتاق خواب آنها رفتم و دست به سرقت پول و سکههایشان زدم و آنها را تحویل سهیل دادم. درحالیکه فکر میکردم همهچیز تمام شده، چند روز بعد متوجه شدم که بستگانم به طرح شکایت پرداختهاند و در جستوجوی سارق هستند. خیلی ترسیدم و بهخاطر عذاب وجدانی که به جانم افتاده بود همه ماجرا را برای مادرم تعریف کردم و او گفت که باید از سهیل شکایت کنیم.
هدف: نوجوانها
با اعلام این شکایت دادیار عبدی دستور تحقیقات در این زمینه را صادر کرد. درحالیکه بررسیها ادامه داشت چند دختر و پسر نوجوان با مراجعه به دادسرای شمیرانات به طرح شکایت از سهیل پرداختند. یکی از دختران نوجوان که عاشق رانندگی با خودروی بیامدبلیو است، در جریان تحقیقات به دادیار عبدی گفت: از بچگی عاشق خودروی بیامدبلیو بودم.
وقتی بزرگتر شدم آرزویم این بود که روزی آنقدر پولدار شوم که بتوانم این ماشین را بخرم. وی ادامه داد: چند وقت پیش آگهی کرایه خودروهای مدل بالا را دیدم و با شمارهای که در آگهی درج شده بود تماس گرفتم. پس از آن برای دیدن خودروها به پارکینگ رفتم و در آنجا با مردی به اسم سهیل آشنا شدم.
یک خودروی بیامدبلیو انتخاب کردم و به تصور اینکه کرایه آن روزی 100هزار تومان است، قرارداد کرایه آن را امضا کردم. سهیل قبل از نوشتن قرارداد از من سفته خواست. من که در یک قدمی رسیدن به آرزویم بودم، قبول کردم و چند میلیون تومان سفته خریدم و در اختیارش قرار دادم.
یک روز با بیامدبلیو همه خیابانهای تهران را گشتم و چون گواهینامه نداشتم ماجرا را از خانوادهام پنهان کردم. بعد از آن، وقتی میخواستم ماشین را تحویل دهم، سهیل گفت که باید یکمیلیون تومان به وی بپردازم ، در غیراین صورت سفتهها را به اجرا میگذارد. من هم از ترس ناچار شدم دست به سرقت طلاهای مادرم بزنم و با فروش آنها پول درخواستی سهیل را تهیه کنم.
بقیه شاکیان پرونده هم اظهارات مشابهی را مطرح میکردند. تحقیق از آنها نشان میداد که سهیل با فریب دختران و پسران نوجوانی که گواهینامه رانندگی ندارند و عاشق رانندگی با ماشینهای پورشه، بنز و بیامدبلیو هستند، به بهانه اجارهدادن این خودروها از آنها سفته میگرفته و سپس طعمههایش را تهدید میکرده که مبلغ مورد نظرش را فراهم کنند.
با این اطلاعات دستور بازداشت سهیل صادر شد و مأموران وی را دستگیر کردند. او در بازجوییهای نخست خود را بیگناه دانست و گفت: این خودروها بسیار گرانقیمت هستند و من مجبور بودم از مشتریانم سفته بگیرم، چون اگر با این ماشین تصادف میکردند خسارت زیادی بهخودروها وارد میشد. مرد جوان زمانی که با شاکیان روبهرو شد و شواهد را علیه خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: نقشهام این بود که با شناسایی دختران و پسرانی که گواهینامه نداشتند سناریوی اخاذی را اجرا کنم، چون میدانستم آنها از ترسشان هرچه پول بخواهم در اختیارم قرار میدهند.بعد از اعترافات این مرد برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.