تحقیقات پلیس برای دستگیری اعضای این باند با شکایت دختر جوانی آغاز شد که مدعی بود در دام شیطانی دو پسر جوان گرفتار شده است. او که دیماه سال گذشته همراه مادرش به کلانتری 158تهران رفته بود تا از متهمان شکایت کند، در تشریح ماجرا گفت: دو روز پیش در حال رفتن به مدرسه بودم که یک خودروی ماکسیما مقابلم توقف کرد. دو پسر جوان سوار ماکسیما بودند و یکی از آنها گفت که به من علاقهمند شده و شماره تلفنم را خواست.
من هم شمارهام را در اختیارش قرار دادم و او همان شب تماس گرفت. پسر جوان خودش را کامران معرفی کرد و گفت که میخواهد مرا ببیند و با من حرف بزند. برای همین قرار ملاقات گذاشتیم و عصر روز بعد راهی محل قرار شدم. کامران اینبار با یک خودروی پژو 405به محل قرار آمد. همراه او همان پسری بود که یک روز قبل راننده ماکسیما بود.
کامران مدعی شد که او پسرعمهاش به نام امیر است. شیشههای ماشین دودی بود و آرم یک شرکت لوازم ورزشی هم روی شیشه عقب آن به چشم میخورد. وقتی آنها به محل قرار آمدند، کامران خواست سوار ماشین شوم. هر دوی ما روی صندلی عقب نشستیم و امیر شروع به رانندگی کرد.
کامران با چرب زبانی و گفتن این جمله که عاشق من شده، توجهم را بهخودش جلب کرد. چنان مجذوب حرفهایش شدم که اصلا متوجه نشدم به سمت منطقه لشگرک در حرکت هستیم. وقتی بهخودم آمدم، از راننده خواستم به طرف شهر برگردد اما در همین هنگام کامران به من حمله کرد. او مرا به باد کتک گرفت و میخواست به زور مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد که در برابرش مقاومت کردم اما در همین هنگام ماشین در قسمت خاکی جاده توقف کرد و پسری که پشت فرمان نشسته بود هم به کمک کامران آمد و آنها نقشه شومشان را عملی کردند. بعد از آن همه طلاهایم را به همراه گوشی تلفن همراهم سرقت کردند.
شروع تحقیقات
با شکایت دختر جوان، پرونده در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات تخصصی برای شناسایی و دستگیری دو جوان شیطانصفت شروع شد. از آنجا که هیچ سرنخی از متهمان در دست نبود، مأموران به چهرهنگاری از آنها دست زدند و بعد از بررسیهای گسترده که چندماه به طول انجامید، توانستند هویت یکی از متهمان به نام محمد را شناسایی کنند. بررسیها نشان میداد که این پسر جوان دو سال پیش به اتهام زورگیری و حمل سلاح سرد دستگیر شده اما مدتی بعد از زندان آزاد شده بود.
دومین قربانی
ماموران که نشانی محل زندگی محمد را در جنوب شرق تهران شناسایی کرده بودند، راهی آنجا شدند و در بررسیهای نامحسوس متوجه شدند که این پسر جوان یک خودروی پژو 405داشته اما بهتازگی آن را فروخته و یک پژو پرشیا خریده است. او روی خودروی پژو پرشیا هم شیشههای دودی نصب کرده بود. مأموران در ادامه تحقیقات به شکایت دختر جوانی رسیدند که مدعی بود از سوی سرنشینان یک پژو پرشیا با شیشههای دودی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. دختر جوان به اداره آگاهی دعوت شد و به محض دیدن عکس محمد، درحالیکه وحشت کرده بود فریاد زد؛ «خودش است. او یکی از همان کسانی است که به زور مرا مورد آزار قرار داد.»
دختر جوان در ادامه گفت: با محمد و همدستش در خیابان آشنا شدم. آنها سوار یک خودروی مدل بالا بودند و بعد از اینکه سد راهم شدند، شماره تلفنم را گرفتند. همان شب یکی از آنها با من تماس گرفت و قرار گذاشت. وقتی به محل قرار رفتم و سوار ماشینشان شدم، با تهدید چاقو و گاز اشکآور مرا به سمت جاده تلو بردند و بیتوجه به التماسهایم مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها بعد از سرقت طلاها و گوشی تلفن همراهم، همانجا رهایم کردند و من با کمک یک زن و شوهر توانستم خودم را به کلانتری برسانم و از متهمان شکایت کنم.
فرار ناکام
ماموران که مطمئن شده بودند دو پسر جوان جرائم مختلفی در پرونده خود دارند با محاصره مخفیگاه محمد، او را سوار بر خودروی پژو پرشیا دستگیر کردند. پسر جوان بعد از انتقال به اداره آگاهی وقتی در برابر دو شاکی پرونده قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد که همدستش کامران جا و مکان مشخصی ندارد و شبها در خانه دوستانش میخوابد. در آخرین روزهای مرداد، مأموران توانستند مخفیگاه کامران را نیز شناسایی کنند او که قصد داشت با پریدن از پنجره، از محاصره پلیس فرار کند دستگیر شد.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: از آنجا که احتمال میرود این دو متهم دختران دیگری را هم با همین شگرد قربانی نقشه شوم خود کرده باشند، قاضی پرونده مجوز انتشار عکس بدون پوشش چهره آنها را در روزنامه صادر کرده و شاکیان احتمالی میتوانند با اطمینان از محفوظ ماندن هویت و مشخصاتشان نزد پلیس، با مراجعه به اداره 16پلیس آگاهی، از آنها شکایت کنند یا از طریق شماره تماسهای 51055516، 51055575 و 51055573پلیس را در جریان فعالیتهای مجرمانه آنها قرار دهند.