با این حال، این عید همزمان ساحتفردی و ساحتاجتماعی انسان را دربرمیگیرد. این نکته نشان میدهد که عید فطر نمایانگر شادی و سروری است که از ابعاد فردی به ابعاد اجتماعی و برعکس قابل تسری است. در خصوص عیدفطر و مؤلفههای شادیآفرین فردی و اجتماعی آن، گفتوگویی داشتیم با حجتالاسلام دکتر علیرضا پیروزمند،قائممقام فرهنگستان علوم اسلامی قم که در پی میخوانید.
- در ابتدا میخواهم کمی درباره عیدفطر و جایگاه آن در آموزهها و مناسک اسلامی سخن بگویید؟
طبیعتا عیدفطر یکی از اصلیترین اعیاد اسلامی به شمار میآید. وجه امتیاز عیدفطر این است که بین همه امت اسلام عید مهمی محسوب میشود، به این دلیل که در پایان یک ماه عبادت، همه مسلمانان فارغ از هر گرایش و مذهبی، آن(عیدفطر) را گرامی میدارند. در منابع اسلامی که همه مسلمانان بر آن اتفاق دارند، شب و روز عیدفطر را شب و روز مبارکی قلمداد کرده و آن را ازجمله ایام اجابت دعا دانستهاند. مؤمنان به این خاطر که خداوند یک ماه توفیق عبادت را به آنها ارزانی داشته و آنها بهخوبی توانستهاند وظیفه بندگی خداوند را در این ماه انجام دهند، به طور طبیعی انبساط خاطر پیدا میکنند و خود این مسئله خواهناخواه بر لذت و مبارکی این روز(فطر) میافزاید.
در واقع؛ فطر جشن مؤمنی است که با پیروی از فرمان خداوند با یک ماه روزهداری و امساک از محرمات، گناهان را از روح و جسم خود دور کرده است.
برپایی عیدفطر بهواسطه توفیقی است که مؤمنان از طریق عبادت در خلال این یک ماه(رمضان) پیدا میکنند. خود اینکه خداوند در پایان یک ماه عبادت این عید(فطر) را مقرر فرموده، میتواند قرینه باشد برای ارتباط بین عید و عبادت. ارتباط بین این دو(عید و عبادت) پیوند معناداری است؛ به بیان بهتر انسان باید زمانی را برای خودش منظور کند که توفیق این را یافته تا از گناهان فاصله گیرد و عبادت خداوند را انجام دهد، چنانکه در روایت هم آمده است: هرروزی که گناه در آن انجام نشود، عید است. بنابر این ماه مبارک رمضان بنا به آن روایت معروف پیامبر(ص) که میفرمایند درهای آسمان در این ماه گشوده میشوند و در ادامه همان روایت نیز میخوانیم که شیطان در این ماه زنجیر شده است، ماهی است که انسانها امکان اطاعت از خداوند و عبادت او را بیشتر پیدا میکنند. از اینرو میتوان گفت که به واسطه همین اطاعت و عبادت، به طور طبیعی مؤمنان در ماه مبارک رمضان در عید به سر میبرند اما فطر، اوج آن به شمار میرود و به بیانی عیددرعید است. در عیدفطر خداوند پاداش یک ماه عبادت و اطاعت را به مؤمنان میدهد.
- چه مؤلفههای فردی و اجتماعیای را میتوان برای عیدفطر برشمرد؟
به نظر میرسد که در خصوص مفهوم «عید» و به تبع آن مفهوم «شادی» در کشور ما خیلی کم کار شده است. وقتی صحبت از عید میشود، طبیعتا شادی به عنوان امری که قرین آن است، سربرمیآورد.
- پس بهتر است اول دیدگاه اسلام را درباره اهمیت عید و شادی و جشن بدانیم و آنگاه به پرسش قبلی بپردازیم.
به نظر من هم اینطور میرسد. وقتی در فرهنگ اسلامی مناسبتها و توصیههایی را که نسبت به آنها شده است، مرور میکنیم، متوجه این واقعیت میشویم که اعیاد و ایام شادی در زمانهای خاصی قرار داده شدهاند. از دیگرسو، متوجه این واقعیت هم میشویم که در این اعیاد و ایام شادی به مناسک و آداب ویژهای توصیه شده است. توجه به این دو نکته میتواند ما را به مفهوم ایدهآل عید و شادی در فرهنگ اسلامی بهویژه فرهنگ تشیع رهنمون سازد.
- اعیاد اسلامی در چه زمانهای خاصی قرار داده شدهاند. آیا میتوان زمینههای مشترکی برای آنها سراغ گرفت؟
اعیاد اصلیای که در فرهنگ اسلامی وجود دارند و مسلمانان بهویژه شیعیان آنها را جشن میگیرند، اعیادی از قبیل عیدفطر، عیدقربان، عید غدیر و عید نیمهشعبان هستند. با بررسی این اعیاد به این نکته مهم پی میبریم که همه آنها با دو مقوله «توحید» و «امامت» گره خوردهاند؛ مثلا عیدفطر پایان یک ماه روزهداری و اطاعت از خدای یگانه است و عیدقربان هم گرچه مناسبت آن حج است و حجاج در آن(حج) مناسک توحیدی توأم با ولایت را انجام میدهند، اما در واقع جشن عبادت و اطاعت از خداوند محسوب میشود. جشن نیمهشعبان، جشن ولادت حضرت حجت(عج) و عیدغدیر هم، عید امامت است. بنابراین در هر یک از مناسبتهای ذکر شده که اوج شادی ما محسوب میشود، میتوان اقامه توحید و ولایت و امامت را بهروشنی دید. به همین دلیل توصیه زیادی نسبت به برپایی این اعیاد در فرهنگ اسلامی شده است. از این مناسبتهایی که به عنوان عید برای ما مقرر شده به دست میآوریم که مفهوم «عید» و «شادی» در فرهنگ اسلامی با مفاهیم مشابه در دیگر فرهنگها متفاوت است.
- شما به تفاوتهای منظر اسلامی و غیراسلامی از شادی اشاره کردید. اکنون از شما میخواهم به مفهوم درست شادی و عید از دیدگاه اسلام اشاره کنید؟
ما در اسلام «شادی» داریم اما شادی مورد نظر اسلام خود از چندین لایه برخوردار است. ما باید نخست این لایههای متفاوت را بازشناسیم و از یکدیگر تفکیک کنیم: یک نوع شادی وجود دارد که بیشتر مردم با آن مأنوس هستند. در این نوع شادی گناه اتفاق نمیافتد اما در عین حال در آن دعوت به خداوند، قیامت و آخرت هم وجود ندارد. از این حیث، این نوع شادی را میتوان خنثی نامید. برخی از برنامههای صداوسیما و مطالب مجلهها و روزنامهها (جدای از برخی از مسائل تحقیرآمیزی که در آنها وجود دارد و باید کنار گذاشته شوند) در این قسم از شادی جای میگیرند. البته این نوع شادی را نباید نفی کرد.
- در واقع نوع عرفی شادی است.
همینطور است و اکثر جامعه با این نوع شادی دمخور هستند. بنابراین در عین اینکه نباید برخورد منفی با آن داشت، نباید در آن متوقف شد. در پله و مرحله بالاتر شادی، نوع دیگری از شادی وجود دارد که میتوان گفت اسلامیتر است. درواقع این نوع شادی (که درباره آن توضیح خواهم داد) حاصل نهادینهسازی معاشرت بشاشی است که اسلام به ما آموزش میدهد. بیتردید نهادینهسازی این رفتار نوعی شادی عمومی را در جامعه حاکم میکند. در این قسم شادی، شادی متعلق به لحظه و دوره خاصی نیست. از این حیث، باید زندگی مومن یک زندگانی شاد و بشاش باشد. در واقع همه لحظات و معاشرتها و نشستها و برخاستهای یک مومن باید از روی شادی باشد. اگر برخی از آموزههای اسلامی را کنار هم بگذاریم به تلقی درستی از این شادی میرسیم، ازجمله اینکه گفته شده است مومن کسی است که حزنش در قلبش است و شادیاش درصورت وی یا از امام حسن(ع) روایت شده که بهترین نیکی خلق نیک است. خلق نیک همان حسن معاشرت با دیگران است.
در آموزههای اسلامی شادکردن دل مومنان، پاداش اخروی دارد. بیتردید در جامعهای که همه با یکدیگر با حسنخلق رفتار میکنند، همه به یکدیگر احترام میگذارند و کسی به کسی پرخاش نمیکند. این طبیعتا یک سبک خاص زندگی است. پس از این نوع شادی، در مرتبه و سطح بالاتری، به نوع دیگری از شادی برمیخوریم که من از آن به «شادی عارفانه» تعبیر میکنم. این مفهوم از شادی، عمیقتر از دیگر مفاهیم ذکر شده برای شادی است. این نوع شادی، شادی مطلوب است ولو اینکه در وضعیت فعلی جامعه ما افراد خاصی با این نوع مفهوم از شادی مانوس باشند. به نظرم به دلیل تهاجم فرهنگی، ما به این نوع شادی توجه کمی داریم. اگر هم به آن توجه کنیم، جرات طرحش را نداریم. در اینجا برای تبیین این سطح شادی میخواهم به بخشی از مناجات خمسهعشر امامسجاد(ع) اشارهای داشته باشم. حضرت در مناجات سیزده از این مناجات پانزدهگانه میفرمایند:«استغفار میکنم از هر لذتی به غیر ذکر تو، از هر راحتی که ذکر تو در آن نباشد، از هر خوشیای که منجر به قرب تو نشود. از هر مشغولیتی غیراز طاعتتو... ». در واقع امامسجاد(ع) با این بیان، در مفهوم شادی تصرف میکنند. از دیدگاه امام(ع) شادی آن چیزی است که انسان را به خداوند نزدیک کند. درواقع شاخص اصلی سرور و شادی از دیدگاه امام(ع)، ذکر، قرب و انس با خداست. مشابه همین تعبیر را امام در مناجات دوازدهم نیز دارند که به دلیل دشواری تعابیر به آنها اشارهای نمیکنم. به هر حال با مراجعه به مناجات پانزدهگانه حضرت میتوان شادی راستین و اصیل را یافت.
- بنابه تبیینی که از سطوح گوناگون شادی ارائه دادید، عیدفطر در کدام یک از این سه مفهوم شادی قرار میگیرد؟
اگر به مناسکی که در عیدفطر انجام آنها توصیه شده است، توجه کنیم به خوبی میتوانیم نوع شادی مورد نظر آن را باز شناسیم. در شب عیدفطر توصیه شده است که مومن تا صبح عبادت کند. این همان مومنی است که یک ماه عبادت کرده اما آخر کار (عیدفطر) هم که قرار است پاداشش را دریافت کند، باید سخت عبادت کند. از اینرو، در شب عیدفطر و همچنین روزعید مومنان به خواندن نماز و انواع مناجاتها و نیایشها توصیه شدهاند. بنابراین میبینیم که مفهوم شادی نهفته در عیدفطر از جنس همان مفهوم موردنظر امامسجاد(ع) و درواقع نوع سوم شادی است. خداوند متعال اوج شادی مومن را ارتباط بیشتر با خودش قرار داده است. از این جهت است که امام سجاد(ع) در همان مناجات میفرمایند:خدایا استغفار میکنم از هر سروری که قرب تو را به دنبال نیاورد. البته رسیدن به این مرحله از شناخت و معرفت برای همه میسر نیست و بسیار ایدهآل است، اما حداقل میتوان این را گفت که وضعیت مطلوب شادی در فرهنگ اسلامی چنین چیزی است و جامعه باید به این سمت حرکت کند.