به همین دلیل است که عیدفطر را بازگشت به فطرت راستین دانستهاند؛ فطرتی که خداوند انسان را بر آن آفرید. عید فطر جشن نوزایی مومن یا آفرینش دوباره وی است. بیتردید این نوزایی سبب تغییراتی در انسان میشود و میتواند منشأ اثر دگرگونیهای روانشناختی و اجتماعی فراوانی شود. بنابراین عید فطر، برخوردار از ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی است که بر پایه آموزههای اسلامی، میتوان از آن به زندگی پاک یا حیات طیبه تعبیر کرد. با ژرفنگری در آیات و روایات فراوان بهویژه دعاهایی که برخواندن آنها در روز عید فطر تأکید شده است، میتوان مضمونها و معناهای بلند و استواری در این ارتباط کشف کرد. آنچه در پی میآید، گفتوگویی است با دکتر مسعود آذربایجانی، پژوهشگر و عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دارای دکتری فلسفه دین با گرایش روانشناسی دین، درباره نشانهشناسی عید فطر. برخی از کتابهای دکتر آذربایجانی از این قرارند: روانشناسی دین، روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی و نگاهی به روانشناسی اسلامی.
- عید فطر را میتوان جشنی دانست که روزهداران در پایان یکماه روزهداری برگزار میکنند. این جشن حاوی معناها و نشانههای روانشناختی و اجتماعی فراوانی است که میخواهیم در این گفتوگو به آن بپردازیم. در آغاز بگویید که چه معنایی از عید فطر مراد میکنید؟
از آنجا که عید فطر از 2 واژه عید و فطر تشکیل شده است، لازم است که در ابتدا معنای این دو واژه را دریابیم. واژه عید از ریشه عود بهمعنای بازگشت است. در اصل در عید، انسان بهخود بازگشت دارد و در نتیجه این بازگشت (بهخود) به خداوند هم بازمیگردد. در اسلام 2 عید وجود دارد که مورد اتفاق همه مسلمانان است: عید قربان و عید فطر. وقتی این دو عید را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که هر دو مسبوق به یک دوره بندگی خداوند است. حال در عید قربان، از طریق مکه و مسجدالحرام و مشعر و منا و در کل، حج، این بندگی صورت میگیرد. پس از این دوره بندگی که با موفقیت در حج رخ میدهد، حادثهای به نام عید (قربان) اتفاق میافتد که حاکی از بازگشت انسانها با یک سلوک درونی به خداوند است. اینجاست که عید تحقق پیدا میکند. در واقع در عید قربان بندگان، میهمانان خداوند (ضیوفالرحمان) هستند. مشابه همین معنا را میتوان درماه مبارک رمضان هم یافت. ماه مبارک رمضان در حقیقت یکماه پذیرش فرمان خداوند از طریق روزهداری و عبادتهای روزانه و شبانه است؛ به یک معنا رمضان، زمینهای است برای خلاصی و رهایی انسان از گردوغبارهای دنیوی و تمام رسوباتی که مابین حقیقت و اصل خودش فاصله انداخته است. به بیان دیگر ماه مبارک رمضان حرکت به سوی اصل خویشتن است. این بازگشت به خویشتن، در معنای بازگشت به حقیقت ربانی است. در واقع این بازگشت بهخود که با سیر و سلوک ویژهای انجام میشود، پیوند نزدیکی با بازگشت به خداوند پیدا میکند. از آنجا که این دو مرحله، 2 مرحله موفقیت معنوی برای انسان به شمار میآیند، در اسلام بهعنوان عید به رسمیت شناخته شده است. بنابر این دو عید فطر و قربان را میتوان با توجه به 2 معنایی که مطرح شد، بازشناخت.
- آنچه درخصوص این دو عید بزرگ یعنی عید قربان و بهویژه عید فطر گفتید، به نوعی حاکی از معانی مشترک میان آن دو است. حال عید فطر بهطور ویژه از چه معانی خاصی برخوردار است؟
درست است که مابین عید فطر و عید قربان قرابتهایی وجود دارد اما عید فطر دارای تمایزهایی با عید قربان است. در حقیقت، عید فطر در پی یک دوره روزهداری میآید. فطر دارای 2 معناست: یکی بهمعنای ابداع و خلقت جدید است، مثل فطرالخلائق بقدرته. در آیات و روایات دیگر هم این معنا از فطر آمده است. بنابراین وقتی از فطر سخن گفته میشود، در حقیقت به تحول و آفرینش جدیدی در آدمی اشاره میشود. اما معنای دومی که گاهی از فطر مراد میشود، همان شکافتن و شکفتهشدن است، مثل اذاالسماء انفطرت که اشاره به شکافتهشدن آسمان در قرآن دارد. پس این معنا از فطر یعنی شکافتهشدن و حکایت از نوری دارد که در آسمان افق زندگی انسان باز میشود. به بیان دیگر، فطر شکافی را در زندگی انسان پدید میآورد که آدمی از طریق آن میتواند به هدایتهای جدید راه یابد.
- این دو معنای ویژه از فطر یعنی آفرینش جدید و پیدایی نور درون آدمی از طریق شکافی که در افق زندگی وی ایجاد میشود، میتوانند در پی هم مطرح شده و مکمل هم باشند. نظر شما در اینباره چیست؟
همینطور است. میتوان عید فطر را بازگشت بهخود و خداوند دانست که از این طریق هم خلقت و آفرینش جدیدی در انسان پدید میآید و هم شکافی درون او که نور الهی را در زندگیش بازمیتاباند.
- اینکه میگویید فطر حاکی از آفرینش جدیدی است، یک برداشت و تلقی عرفانی است؛آیا این تعبیر و برداشت ریشه در قرآن هم دارد؟
این تعبیر عرفانی، ریشه در خود قرآن هم دارد. قرآن در آیات گوناگونی، مراحل جسمانی انسان را بیان میکند؛ از جمله در آیهای میفرماید: «لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین» و در آیهای دیگر میفرماید: «ثم انشاءناه خلقا آخر». این آیه دوم بهمعنای آفرینش تازهای در انسان است. این آفرینش جدید، تعبیری کنایی از روح است. در واقع این روح انسان است که حیات و نشاط تازهای پیدا میکند. درماه مبارک رمضان هم با توجه به فعالیتهایی که متناسب با حیات روحانی انسان است، زمینههای ایجاد زندگی جدیدی در آدمی فراهم میشود.
- نشانههای این حیات یا زندگی جدید چیست؟
نشانههای این حیات بهطور مفصل در آیات و روایات آمده است. اگر بخواهیم نامی قرآنی به این حیات بدهیم، میتوانیم آن را حیات طیبه بنامیم: «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و لرسول اذا دعائکم لما یحییکم». این آیه اشاره به همین حیات پاک یا طیبه دارد که قرآن میفرماید ما میخواهیم انسان را به آن برسانیم. یا در آیهای دیگر میفرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هم مومن. فلنحیینه حیاه طیبه». هنگامی آدمی به زندگی پاک میرسد که مطابق با این آیهها، نشاطی در روح او پدیدار شود. در این شیوه از زندگی نه دروغ هست و نه فریب بلکه سراسر یکرنگی و اخلاص وجود دارد و انسان همه را بنده خدا میداند و لذا نسبت به دیگران مهر میورزد. بنابراین در این شیوه از زندگی، خداوند در یک حدی نشانههای خود را در قلب انسان تجلی میبخشد و در واقع قلب آدمی جایگاه خداوند میشود. این زندگی پاک لایههای مختلفی دارد و تا به آنجا میرسد که در سراسر قلب انسان تنها خدا حکمفرماست.
- این زندگی پاک یا به تعبیر قرآن حیات طیبه، شیوه یا سبک ویژهای از زندگی است که آدمی در روزها و شبهای ماه مبارک رمضان به آن مشغول بوده و در پایان اینماه که همان عید فطر باشد، تحقق کامل پیدا میکند؛آیا شما با این برداشت موافق هستید؟
درست است. در واقع ما 2 تعبیر گوناگون را باید در این زمینه در کنار هم بگذاریم. اگر نگاهی فرایندی داشته باشیم، میتوان از سبک زندگی در این رابطه سخن گفت؛ یعنی سبک زندگی ویژهای که ما را به سمت و سوی خاصی میبرد. عنوان این سبک زندگی ویژه را میتوان حیات طیبه گذاشت. اما اگر نگاهی نتیجهگرایانه داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که این سبک زندگی ویژه ما را به غایتی میرساند که باز همان زندگی پاک (حیات طیبه) است. در اینجاست که انسان لایههای عمیقی از دستاوردها و یافتهها را در خود احساس میکند که میتوان از آن به حیات طیبه تعبیر کرد. بنابراین هر دو نگاه را میتوان به این حیات طیبه داشت؛ هم نگاه روشمدار و فرایندی که میتوان از آن به سبک زندگی تعبیر کرد و هم نگاه غایتمدار که میتواند هدف و غایت این نوع زندگی باشد که در نهایت ما را به آن(غایت) خواهد رسانید.
- از جهت روانشناسی فردی بهنظر میرسد که هنگام عید فطر، مومنان پس از یکماه از سرگذراندن آزمونهای سخت، بهدستاوردهایی میرسند که به لحاظ روانی منشأ آرامش درونی در فرد میشود. این دستاوردها کدامند و سرشت آنها چیست؟
مثالی برای روشن شدن مطلب میزنم. مثلا وقتی افراد به قسمتی از استخر که دارای سونا یا آب گرم است میروند و سپس از آنجا به داخل آبسرد فرو میروند، دچار تکانی(شوکی) میشوند که گفته میشود برای انسان بسیار خوب و مثبت است. بر همین اساس یکی از چیزهایی که درماه مبارک رمضان تجربه میکنیم، تغییر عادات روزانه مثل غذاخوردن یا ساعتهای خواب و استراحت است. خود همین تغییرات میتواند زمینه تغییرات دیگر را در زندگی ما فراهم آورد. حالا در عید فطر ما دوباره به همان وضعیت پیشین باز میگردیم. مثلا توصیه شده که حتما پیش از نماز عید فطر چیزی بخورید. مطابق همان روالی که انسان درماه مبارک رمضان داشته، این کار(خوردن) برایش کمی غیرعادی و حتی سخت بهنظر میرسد. این تغییرات برای این است که ما به وضع موجود عادت نکنیم. خود همین تغییرات سبب ایجاد آرامش در افراد میشود؛ درست مثل همان شوکی است که در استخر پس از رفتن از آب گرم به آب سرد تجربه میکنیم. یک جنبه دیگر این مسئله، وقتی است که انسان در جمع قرار میگیرد.
اگر به مضامینی که در دعاهای این روز (عید فطر) وجود دارد، دقت کنیم، میتوانیم به نکتههای عمیقی پی ببریم. در این دعاها، خداوند با صفات بسیار زیبا و والا توصیف شده است و انسان منتهای آمرزش خود را از خداوند میخواهد تا اگر هرگونه آلودگی و چرکی در وجودش باقی مانده، از او پاک و زایل شود. همه اینها باعث میشود تا انسان احساس طهارت و پاکی کند؛ در نتیجه نگرانی و اضطراب جای خود را به آرامش میدهد. انسان در این روز احساس دانشآموزی را دارد که در پایان سال میخواهد کارنامهاش را بگیرد. در سخنان امام صادق (ع) به این نکته اشاره شده که روز عید فطر روزی است که بندگان خدا جوایز و پاداشهای خود را از خداوند دریافت میکنند. البته بخشی از این جوایز در همین دنیاست مانند تقوا و خویشتن داری و همچنین صفات نیکی که کسب کرده است. بخشی از این پاداش مربوط به روز قیامت است. در سخنان امام سجاد (ع) هست که رفتن به نماز عید فطر مانند زمانی است که انسانها از گورها برای حساب و کتاب رفتارها و اعمال خود در قیامت برانگیخته میشوند. بنابراین خود این مسئله نوعی تمرین فردی به شمار میآید که میتواند پیامدهای فراوانی از نظر روانشناختی برای فرد مومن داشته باشد.
جدایی از دوست
به خوانندگان توصیه میکنم که از میان دعاهای ویژه عیدفطر حتما دعای وداعماه مبارک رمضان را که در صحیفهسجادیه هست، بخوانند. این دعا مضامین بسیار بلندی دارد و ما را با جایگاهماه مبارک رمضان و بهویژه جایگاه روانشناختی خودمان برای از دست دادنماه مبارک رمضان آشنا میسازد. این دعا به ما تلقین میکند که ما یک دوست خوب (ماه رمضان) را داریم از دست میدهیم یا از او دور میشویم؛ دوستی که زمینههای معنوی را برای ما فراهم میساخت. اگر انسان این حالت فراق- که یکی از آثارماه مبارک رمضان است-را داشته باشد، تصور از دست دادنماه مبارک رمضان برای وی دشوار میشود. در دعای دیگری هم که در روز عید فطر به خواندن آن توصیه شده است، امامسجاد(ع) اشاره به جوایزی دارد که خداوند در این روز به بندهاش ارزانی میکند. هر کس متناسب با مرتبهای که در روزهداری نصیب وی شده این جوایز را دریافت میکند. این باعث میشود انسان این توفیق را برای خودش فراهم سازد تا از جوایز حضرت حق به بهترین وجه بهرهمند شود. به هر روی چه نیکوست اگر بتوانیم تجربه گرانقدری را که در ماه مبارک رمضان بهدست آوردهایم، نگذاریم از ما فاصله گیرد و کاری کنیم تا این برکات و الطاف خداوندی همواره در زندگیمان تداوم پیدا کند.