او مطالعات و پژوهشهای زیادی روی جمعیت کشور انجام داده است و میگوید: آمارها نشان میدهد که 98درصد دختران و پسران ایرانی تا پیش از 50سالگی حداقل یکبار ازدواج میکنند. او معتقد است که این پتانسیل خوب و مثبتی است که اگر مسئولان شرایط شغلی مناسب و مطمئنی برای جوانان ایجاد کنند بهخودی خود تشکیل خانواده افزایش مییابد و فرزندآوری نیز افزایش خواهد داشت.با او گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
- تغییرات جمعیتی کشور در چه وضعیتی است؟
واقعیت ایناست که در طول چنددهه گذشته تغییرات جمعیتشناختی گستردهای در جمعیت ایران به وقوع پیوسته و وضعیتی را بهوجود آورده که الان جمعیت ما را در آستانه ورود به دوره سوم گذر جمعیتی قرار داده است. وقتی جمعیت در چنین موقعیتی قرار میگیرد تغییراتی به موازات این گذر جمعیتی در ساختمان سنی جمعیت بهوجود میآید و چون جمعیت در سنین مختلف نیازها و تواناییهای متفاوتی دارد بنابراین ما بایستی متناسب با تغییراتی که در ساختمان سنی جمعیت در بستر گذر جمعیتی بهوجود میآید برنامهریزی کنیم. الان کشور ما در موقعیتی است که زیرساختهای سنی دستخوش تغییرات اساسی شده و برای همین ما در آینده با پدیدههایی مثل سالخوردگی جمعیت مواجه خواهیم شد و با توجه به اینکه سالخوردگی گریزناپذیر است لازم است ما ضمن اینکه جمعیتی را که الان داریم در سنین کار و فعالیت اقتصادی برایشان برنامهریزی و مدیریت کنیم، برای جمعیتی که در آینده به خیل جمعیت پیر و سالخورده در حجم وسیعی افزوده خواهد شد هم برنامهریزی کنیم.
- چه ویژگیهایی در جمعیت سالخورده کشور وجود دارد؟
کشوری که وارد دوره گذر جمعیتی میشود سالخوردگی برایش گریزناپذیر است و اصلا چیزی نیست که بشود از آن فرار کرد. به هر حال گذر باروری اتفاق میافتد و یکی از پیامدهای کاهش باروری بروز پدیده سالخوردگی در جمعیت است. الان بهخاطر تغییراتی که در جامعه در ابعاد مختلف صورت گرفته سطح باروری در کشورمان در سطحی است که جمعیت ایران را به سمت سالخوردگی سوق میدهد این سالخوردگی در ابعاد مختلف دارای پیامدهایی برای جامعه ایران است که مهمترین پیامد آن کاهش جمعیت واقع در سنین فعالیت و کار اقتصادی است.
- یعنی ما تعداد زیادی از افرادی را که قرار است چرخهای تولید را در کشور بچرخانند از دست میدهیم؟
بله. بهطور طبیعی امید به زندگی افزایش مییابد و افراد به سنین سالخوردگی و سالمندی میرسند که این افراد سالخورده اگر چه تجربه کاری دارند ولی توانایی کار کردن ندارند؛ ضمن اینکه افراد سالخورده انگیزهای هم برای کار کردن ندارند. به لحاظ روانشناختی و بهعبارتی از نظر سطح سلامت هم جمعیت سالخورده با جمعیت جوان وضعیت متفاوتی خواهد داشت؛ افراد پیر و سالخورده عمدتا پدرها و مادرهایی هستند که فرزندانشان از آنها جدا شده و زندگی مستقلی را تجریه میکنند و از طرف دیگر این افراد پیر عمدتا زنان هستند.
- یعنی مردها پیر و سالخورده نمیشوند؟
یکی از پیامدهای پیری جمعیت زنانه شدن سالمندان است. بهخاطر اختلافی که در سن امید به زندگی زنان و مردان وجود دارد در آن سنین پیری و سالخوردگی عمدتا زنان هستند. همه اینها باعث میشود که این گروه با مسائل خاصی در حوزه بهداشت و سلامت مواجه شوند؛ چون تنها هستند بار عمده تأمین نیازهای آنها در حوزه بهداشت و سلامت به دوش دولتها خواهد افتاد و هزینههای سنگینی را بر دولتها تحمیل خواهند کرد.
- چگونه برای مراقبت از این گروه برنامهریزی کنیم؟
ما باید خودمان را آماده کنیم که مسائل و پیامدهای جمعیتی که در آینده خواهیم داشت بتوانیم مدیریت کرده و آثار زیانبارش را به حداقل برسانیم. ولی توجه به پدیده پیری و سالمندی نبایستی ما را از واقعیتهایی که در حال حاضر با آنها دست به گریبان هستیم، دور سازد و از فرصتهایی که اینگذار جمعیتی و کاهش باروری برای ما فراهم کرده، غافل شویم.
- کاهش باروری چه فرصتهایی را در اختیار ما قرار داده است؟
بر اثرگذار جمعیتی و تحولاتی که در ساختار سنی جمعیت بهوجود آمده از سال 1384بهمدت چهاردهه تا حدود سال 1425جمعیت واقع در سنین کار و فعالیت اقتصادیمان بین 70تا 72درصد کل جمعیت کشور در نوسان خواهد بود. این پدیدهای است که جمعیتشناسها لقب «پنجره فرصت» یا «دریچه جمعیتی» را به آن دادهاند. من احساس میکنم در شرایط فعلی اینقدر ذهن ما درگیر پدیده سالخوردگی شده که در آینده متوجه خواهیم شد که تاحدودی از مسائل این خیل انبوه نیروهای کاری که بهمدت چهاردهه دیگر پی در پی وارد بازار کار میشوند غافل ماندهایم، درحالیکه بایستی توجه داشته باشیم که این فرصتی که الان به لحاظ تغییری که در ساختار سنی ایجاد شده فقط برای یکبار ایجاد میشود؛ یعنی دریچه جمعیتی و پنجره فرصت فقط یکبار باز و بسته میشود و اگر این فرصت را از دست بدهیم به تعبیر اقتصاددانها یک فرصت طلایی اقتصادی را در تاریخ جمعیت و اقتصاد کشورمان از دست دادهایم، دلیلش هم این است که وقتی باروری در سطوح پایین قرار میگیرد امکان اینکه از طریق افزایش موالید امیدوار باشیم که حجم جمعیت واقع در سنین کار را همچنان در سطح بالا نگه داریم خیلی ضعیف است.
تجربه کشورهایی که باروریشان در سطح پایین قرار گرفته در تمام دنیا نشان میدهد که امکان بازگشت باروری به سطوح بالای گذشته خیلی دشوار است؛ بنابراین نظر من این است که در شرایط کنونی مسئله ما باروری بالا و پایین نیست بلکه آن چیزی که بایستی در اولویت برنامههای ما قرار بگیرد مدیریت این پنجره جمعیتی و فرصتهایی است که اینگذار جمعیتی برای ما فراهم کرده و تا چند دهه دیگر همچنان برای ما وجود خواهد داشت. تجربه موفق آسیای شرقی در رشد و توسعه اقتصادی این نکته را تأیید میکند؛ یعنی کشورهای آسیای شرقی مثل چین، تایلند، تایوان، سنگاپور، مالزی، کرهجنوبی و ژاپن هم مثل ما اینگذار جمعیتی را تجربه کردهاند. این کشورها کاهش باروری را زودتر تجربه کردند. ولی چون آنها میدانستند که این تغییر در ساختار سنی چه فرصتی برایشان ایجاد میکند، متناسب با این تحولات در حوزههای گوناگون برنامهریزی کردند و بهعبارتی با مدیریت این دریچه جمعیتی و این نیروی کار شرایطی را برای کشورهایشان رقم زده که امروز سبب شده با سرعت بسیار زیادی به سمت توسعه پیش بروند.
- نیروی کاری که از آنها صحبت میشود چند سالهاند؟
منظور من سنین کار و فعالیت است؛ یعنی جمعیتی که بین 15تا 64سال داشته باشند.
- بازگرداندن نرخ باروری ممکن است؛ یعنی اینکه نرخ باروری مانند دهه پیش شود؟
من واقعیت باروری پایین در جامعه ایران را میپذیرم. از سال 1379تا الان سطح باروری در جامعه ما اینقدر پایین آمده که منجر به تجدید نسل نمیشود؛ بنابراین واقعیتی است که هیچکس نمیتواند انکارش کند. نخستین گزینهای برای مدیریت این شرایط و وضعیت به ذهن هر برنامهریز و سیاستمداری میرسد این است که زاد و ولد افزایش پیدا کند. این سیاستها اگر اثرگذار باشد حتما سبب افزایش موالید میشود ولی هیچ تجربهای نداریم که نشان بدهد کشورهایی که سراغ تشویق موالید رفتهاند توانستهاند نرخ موالید را افزایش بدهند؛ بنابراین باید به سمت سیاستهایی که زمینه شکلگیری و تشکیل خانواده را فراهم کند برویم. الان در کشورمان با مسئله دیگری در ازدواج مواجه هستیم که افزایش میانگین سن ازدواج دختران و پسران است.
- و این افزایش میانگین بر زادوولد تأثیر میگذارد؟
قطعا تأثیر میگذارد چون طول دوره زادوولد و باروری محدود است؛ یعنی بین 15تا 49سال است. وقتی ازدواج به تعویق میافتد فرصت فرزندآوری محدود میشود؛ یعنی زن و مرد مدت زمان کمتری در معرض بچهآوری خواهند بود. بنابراین با توجه به تغییرات دیگری که در زمینه نگرشها، ایدهآلها، توقعات از زندگی و کیفیت فرزندان به وقوع پیوسته معمولا این زوجها زمانی هم که ازدواج میکنند بچههای کمتری خواهند داشت. از آن طرف برخلاف جوامع دیگر بهویژه جوامع صنعتی، از یک مشخصه خوب و مثبت در ساختار زناشویی ایران برخوردار هستیم؛ ویژگی بارز ساختار زناشویی ایران عمومیت و فراگیری ازدواج است به این معنی که همه جوانهایی که وارد بازار ازدواج میشوند، یعنی سنشان از 15سالگی میگذرد تا میرسند به 50سالگی ازدواج کردهاند به تعبیری حدود 98درصد دخترها و پسرهای ایرانی تا50سالگی حداقل یکبار ازدواج میکنند. یعنی تجرد قطعی در جامعه ما برخلاف جوامع صنعتی خیلی پایین (حدود 2درصد) است و من این را یک مشخصه خیلی خوب و نقطه قوت برای ساختار زناشویی و خانواده ایرانی میدانم.
- فکر میکنید ممکن است تمامی این 98درصد صاحب فرزند شوند؟
وقتی ما چنین ویژگیای داریم بایستی آن را مدیریت کنیم. شما الان از هر کدام از این جوانهایی که دیر ازدواج میکنند میپرسید که چرا دیر ازدواج کردید؟ نخستین دلیلی که بیان میکنند نداشتنامنیت شغلی است چون شرایط جامعه ما الان بهگونهای شده که فرد تشکیل خانواده و ازدواج را به زمانی که بتواند روی پای خودش بایستد موکول میکند خانواده ایرانی دیگر خانواده گسترده قدیم نیست، از نوع هستهای است؛ بنابراین فرد براساس محاسبات عقلانی و اقتصادی به این نتیجه میرسد که وقتی استقلال مالی پیدا کرد، ازدواج کند و چرخهای زندگی زن و بچهاش را بچرخاند. بنابراین نظرم این است که برنامهای برای این جمعیت بایستی اتخاذ کنیم که حتی تا سال 1430عمدتا و بهطور مشخص بایستی معطوف به عرضه و تقاضای نیروی کار باشد؛ یعنی اتخاذ سیاستهایی برای تسهیل ازدواج و تشکیل خانواده، اتخاذ سیاستهایی برای اینکه فرد بهراحتی و با هزینه کمی بتواند صاحب مسکن شود و روی پای خودش بایستد که همه اینها مستلزم این است که ما ابتدا شغل فراهم کنیم.
وقتی فرصتهای شغلی متناسب با عرضه این نیروهای کار فراهم شود با توجه به ویژگی عمومیت و فراگیری ازدواج ما میتوانیم امیدوار باشیم که خانوادههای بسیاری تشکیل بشود. وقتی فرصتهای شغلی ایجاد شود امنیت شغلی هم ایجاد میشود. در واقع شانس ازدواج را افزایش میدهیم. من معتقدم چون این نیروهای کاری که پیدرپی وارد بازار ازدواج و کار میشوند تعدادشان زیاد است اگر این فرصت برایشان فراهم بشود و خانواده تشکیل بدهند حتی اگر باروری دو فرزند را که از نظر جمعیتی، باروری کمی است، در طول زندگی زناشویی تجربه کنند خود اینها به تعداد زیادی به جمعیت ایران اضافه میکنند. اشتباهی که ما الان داریم مرتکب میشویم این است که تنظیم خانواده را با کنترل زادوولد اشتباه گرفتهایم. این دو به لحاظ مفهومی و به لحاظ مکانیسم اجرایی و اهدافی که دنبال میکنند متفاوت از همدیگر هستند. کنترل زادوولد نوعی تنظیم خانواده است ولی هر تنظیم خانوادهای برای کنترل زادوولد نیست.