ریاست جنبش پس از مصر به ایران واگذار میشود و تا سه سال آینده ادامه خواهد یافت که این میتواند توانایی ایران برای افزایش همبستگی بینالمللی را افزایش دهد و بسیاری از کشورهای جهان را با اهداف، برنامهها و سیاستهای خود همراه کند. در راس این سیاستها، دستیابی به انرژی هستهای و حق غنیسازی اورانیوم است که در شرایط کنونی برای ایران اهمیت فراوانی دارد و واکنشهای بینالمللی متفاوتی نیز بهدنبال داشته است. از آنجا که در اجلاس قبلی نم، از اهداف صلحآمیز ایران برای استفاده از انرژی هستهای حمایت شده و نمایندگان نم در سازمان بینالمللی انرژی اتمی(IAEA) نیز از حق هستهای ایران پشتیبانی کردهاند، برگزاری اجلاس در تهران به پیشبرد اهداف ایران بسیار کمک خواهد کرد.
در واقع حمایتهای نم از برنامههای هستهای ایران برای دیپلماسی هستهای این کشور حیاتی است و با توجه به نزدیک بودن دور جدید مذاکرات گروه5+1 اهمیت بیشتری نیز پیدا میکند. مذاکرات گروه 5+1 که به یک ماراتن نفسگیر تبدیل شده، در شهرهای مختلفی چون مسکو، بغداد و استانبول برگزار شده و وارد مرحله حساسی شده و موضعگیری و تصمیمهای اجلاس نم بر روند این مذاکرات در آینده تأثیر بسزایی خواهد داشت، بهطوری که کار آمریکا و متحدان غربیاش برای تعلیق برنامه غنیسازی ایران دشوار میشود.
البته برگزاری اجلاس نم در تهران برای ایران منافع دیپلماتیک و سیاسی دیگری نیز دارد و به همین محدود نمیشود که ازجمله آنها میتوان به افزایش قدرت ایران در منطقه و مشارکت فعالتر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره کرد. درحالیکه 120عضو نم همگی بهدنبال حضوری پررنگتر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هستند، ایران این فرصت را پیدا خواهد کرد که در مدیریت جهانی نقش مهمتری ایفا کند.
همانطور که انتظار میرفت، ایالات متحده و کشورهای غربی نسبت به این اجلاس واکنش منفی نشان دادند و با استناد به سرپیچی ایران از قطعنامههای شورای امنیت، رفتار خود را توجیه کردند. اما چهار دلیل معتبر وجود دارد که نشان میدهد غرب باید رویکردی متفاوت داشته باشد و نسبت به این رویداد واکنش دیگری نشان دهد تا از تقلیلگرایی (reductionism) سیاسی و نتیجهگیریهای شتابزدهای که انشعابهای مثبت برای ثبات منطقهای و هستهای را نادیده میگیرد، پرهیز کند.
هم برگزاری اجلاس نم در تهران و هم واگذاری ریاست آن به ایران بر اهمیت نقش این کشور در عرصه بینالملل دلالت دارد. درواقع ایران علاوه بر پیشبرد اهداف خود در سطح جهان باید سکان هدایت نم را نیز بهعهده بگیرد. سیاست خارجی ایران باید در مسیری قرار بگیرد که میان منافع این کشور و اهداف عالی نم سازگاری بهوجود آید که نتیجه آن همکاریهای بیشتر میان سازمان بینالمللی انرژی اتمی یا کنفرانس آینده انتیپی خواهد بود.
با توجه به موضوع اصلی اجلاس شانزدهم، یعنی صلح پایدار، ایران این فرصت را بهدست میآورد که در مقام رئیس نم، در مدیریت مناقشات منطقهای نقش جدیتری داشته باشد؛ یعنی همان اتفاقی که در گذشته به واسطه تلاش نم برای میانجیگری در آسیای مرکزی و قفقاز رخ داد.
از آنجا که به تازگی در تهران اجلاس کوچکی برای حل بحران سوریه برگزار شده بود، تهران میتواند به تلاشهای خود برای اثرگذاری بر اوضاع سیاسی سوریه ادامه دهد. در شرایط فعلی زمان آن فرارسیده که نم در رویدادهای سیاسی و مناقشات منطقهای نقش مهمتری ایفا کند و اثرگذاری بیشتری داشته باشد و بحران سوریه فرصت مناسبی برای دستیابی به این هدف است.
نکته جالب توجه اینکه پاکستان و هند اعلام کردهاند در حاشیه اجلاس تهران، در مورد موضوعهای مختلف در روابط دو کشور به گفتوگو خواهند پرداخت که این نشان از اهمیت نم در شکلگیری روابط و فرصت حل اختلافات میان کشورهای عضو دارد.
ایران به خوبی میداند که ریاست نم یک مسئولیت موقت است و نباید حمایت نم از برنامه هستهایاش را بدیهی فرض کند و هر گام نادرستی میتواند رابطه حساس این کشور با سایر اعضای جنبش را به خطر بیندازد. از اینرو فرستاده ایران در سازمان بینالمللی انرژی اتمی مدام به نمایندگان نم اطمینان خاطر میدهد که برنامه هستهای کشورش صلحآمیز است و همین امر، حمایت آنها را بهدنبال داشته. روشن است که اجلاس تهران این پشتیبانیها را افزایش خواهد داد. اجلاس نم و ریاست ایران بر این جنبش تا سال2015 موجب میشود هویت ایران برای مبارزه با تکثیر و اشاعه هستهای شکل عمیقتری بهخود بگیرد. این در حالی است که ایران بر خواسته خود مبنی بر فشارهای بینالمللی برای کاهش زرادخانههای هستهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی بیش از پیش پافشاری خواهد کرد. بخشی از این خواسته از طریق حمایت نم از ابتکار عمل سازمان ملل متحد برای منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه محقق میشود.
برخلاف آنچه بهنظر میرسد، دستاوردهای ایران از اجلاس نم بیش از آنکه در گرو ناموفق بودن مذاکرات هستهای باشد به تغییر رویکرد آمریکا و متحدان غربیاش بستگی دارد. آنها باید از اهداف غیرواقعی خود در مورد ایجاد منطقهای بدون سانتریفیوژ دست کشیده و با نگاهی واقع بینانهتر با استخراج سوخت هستهای ازجمله اورانیوم 20درصد ایران موافقت کنند. در آن صورت غول برنامه هستهای ایران دوباره داخل چراغ خواهد رفت و بحران ناشی از این موضوع فروکش خواهد کرد.
تحقق این هدف تنها درصورتی امکانپذیر میشود که غرب از پیشنهادهای غیرمنصفانهاش پای میز مذاکره صرفنظر کند و این پندار اشتباه را از سر بیرون کند که ایران وقتی بهواسطه تعلیقها تحت فشار قرار گیرد با خواستههای هستهای آنها موافقت خواهد کرد. در حقیقت آنها باید از این موضوع غافل نشوند که ایران در برابر فشارها تسلیم نشده و بیشتر روی اهداف خود پافشاری میکند. در مجموع غرب باید به اجلاس نم در تهران و ریاست ایران بر این جنبش که نقشی پررنگتر و متفاوت برای این کشور تعریف میکند، توجه داشته باشد و بهجای دیپلماسی قهری، رویکردی محتاطانهتر و متفاوت نسبت به ایران اتخاذ کند.
دکتر عباس ملکی- دکتر کاوه افراسیابی
سایت المانیتور- نیویورک
ترجمه: راحله فاضلی