جنبش غیرمتعهدها که در سال 1961بنیان گذاشته شد، طی دههها مهمترین نهاد جهان سوم محسوب میشده است. این جنبش با هدف نجات دادن اکثریت ملل جهان از پیامدهای مسموم جنگ سرد و نیز پیامدهای توسعه ناهنجار تجویز شده از سوی بانک جهانی تشکیل شد. پس از دودهه نهادسازی مؤثر، جنبش غیرمتعهدها در پی بار سنگین و کمرشکن بحران دیون اعضای خود در دهه 1980به محاق رفت.در آن دوران نفس غیرمتعهدهای جهان به شماره افتاده بود. در حاشیه جلسات گذشته غیرمتعهدها، هیأتهای نمایندگی همواره درباره تکبر شمال (اشاره به کشورهای جهان غرب که عمدتا در نیمکرهشمالی واقع شدهاند)، بهخصوص ایالات متحده شکایت میکردند، کشوری که از دید آنها، سابقه بسیار بدی طی دههها داشته است. یادآوری برخورد رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا و بیاعتنایی او به مشکلات کشورهای جنوب (اشاره به کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین که طی دوره جنگ سرد، جهان سوم خوانده میشدند) در اجلاس سال 1981کانکون که هدف آن گفتوگو بین شمال و جنوب بود، هنوز با خشم و ناراحتی غیرمتعهدها همراه است و روحیه کابویمآبانه و قلدر جورج بوش پسر نیز همچنان مایه شوخیهای تلخ رهبران جهان در حال توسعه محسوب میشود. اما ورای این حواشی کم اهمیت، جنبش غیرمتعهدها ارزش عملی چندانی از خود بروز نداده است. تا یک دهه پیش، تلاش و اقدام چندانی [از سوی این ملل] برای بهوجود آوردن یک جایگزین ایدئولوژیک و نهادی برای نولیبرالیسم یا امپریالیسم تکقطبی صورت نمیگرفت.
با ظهور بلوک BRICS (حروف نخست کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی که قدرتهای اقتصادی در حال خیزش جهان محسوب میشوند) در سالهای گذشته، شرایط برای کشورهای جنوب بهتر شده است. حضور جسورانه و عملکرد توأم با اعتماد به نفس این پنج کشور در جنبش غیرمتعهدها و سازمان ملل این امیدواری را بهوجود آورده است که سرسختی و انعطاف ناپذیری آمریکا و اروپاییها دیگر تعیینکننده سرنوشت جهان نخواهد بود. در چهاردهمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در سال 2006در کوبا، شرایط جهان امیدوار کنندهتر بهنظر میآمد. هوگو چاوز همچنان شوخی میکرد، فیدل کاسترو مورد استقبالی در حد یک غول اسطورهای قرار گرفت و همهچیز یادآور روزهای خوش گذشته، مانند اجلاس سال 1983دهلی بود.
اجلاس سران غیرمتعهدها معمولا بدون سروصدا برگذار میشود. رسانههای دو سوی آتلانتیک (غرب) به ندرت به این اتفاق توجه دارند. امسال اما، برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد در تهران موجب ناخشنودی غرب شده و در رسانهها بازتاب گستردهای یافته است.
تنش بین ایران، آمریکا و اسرائیل
اسرائیل طی اینماهها بازی عجیب و غریبی را آغاز کرده است. فشار غیرمنتظره نتانیاهو برای وارد شدن به جنگ با ایران، حتی موجب تعجب و شگفتی شیمون پرز، رئیسجمهور اسرائیل شده است. مانموهان سینگ، نخستوزیر هند در اجلاس تهران حضور یافت. وی با احمدینژاد دیدار و با او درباره تلاش هند برای دور زدن تحریمها صحبت کرد. بین 10تا 20درصد تقاضای نفت هند را ایران تأمین میکند. تلاشهایی برای تغییر منبع خرید نفت هند از ایران به عربستان سعودی شده است اما در این مورد نیز حرف زدن آسانتر از عمل کردن بوده است. مشکل هند و ایران بر سر نحوه پرداخت مبلغ خرید نفت است. چه هند نمیتواند این مبلغ را (به دلیل تحریمهای غرب) بپردازد. از اینرو ایران موافقت کرده 45درصد مبلغ نفت خود را به روپیه دریافت و این مبلغ را صرف خرید کالا از هند کند. بخش تجارت هند تلاش بسیار کرده است تا کالاهایی برای فروش به ایران بیاید. اما مشکل همچنان به قوت خود باقی است: تحریمهای غرب تقریبا تردد نفتکشهای هندی را به ایران بهدلیل بیمه نشدن آنها غیرممکن کرده است. با این حال، بخش تجارت هند برآورد میکند حجم مبادلات دو کشور از 13/5 میلیارد دلار در حال حاضر به 30میلیارد دلار تا سال 2015برسد.
گفتوگوی شخصی بین مانموهان سینگ و احمدینژاد همچنین به موضوع سرمایهگذاری دهلی نو در بندر چابهار در جنوب شرقی ایران اختصاص داشت؛ بندری که ایران از آن برای واردات کالا از هند و وارد کردن 100هزار تن گندم از افغانستان استفاده کرده است. هند و ایران سرمایهگذاری سنگینی در افغانستان کردهاند و منافع مشترک هر دو کشور در این است که طالبان نتواند دوباره قدرت را در کابل در دست گیرد. بهنظر میرسد ایالات متحده ممکن است از اتحاد قدیمی بین این دو کشور بهره بگیرد اما چشمبند معروف ایالات متحده که مانع از واقع بینی واشنگتن در تعاملات جهانی میشود، امکان بهرهگیری را از چنین موقعیتهایی غیرممکن میسازد. هدف دیرپای آمریکا این بوده است که رابطه بین هند و ایران را که دو عضو ثابت قدم و قدیمی جنبش غیرمتعهدها محسوب میشوند، قطع کند. در این اجلاس، دهلی نو و تهران روابط شکننده خود را تقویت خواهند کرد. مانموهان سینگ حرکت دیپلماتیک خاصی از خود نشان نخواهد داد. این رفتارها در ژن او نیست. با این حال، واقعیات اقتصادی و جغرافیایی رابطه دوکشور را ضروری جلوه میدهد و این موضوع البته برای واشنگتن قابل درک نیست.
مسئله سوریه
آخرین باری که جنبش غیرمتعهدها دچار دودستگی سیاسی شد، زمانی بود که اتحاد شوروی، افغانستان را در سال 1979اشغال کرد. بیشتر کشورهای عضو قصد داشتند اشغال افغانستان را محکوم کنند، درحالیکه برخی اعضای دیگر که البته از نفوذ قابلتوجهی برخوردار بودند (شامل الجزایر، هند و عراق) از این کار سرباز زدند. این دودستگی به اعتبار جنبش غیرمتعهدها لطمه زد. اجلاس امسال نیز با توجه به موضوع سوریه میتواند با چنین تنگنایی مواجه شود.
درماه می، در شرم الشیخ مصر، و در اجلاس دایره هماهنگی کشورهای غیرمتعهد که در سطح وزرا برگزار میشد، اعضا درحالیکه شاهد تصاویر تلویزیونی حسنی مبارک بودند که بین بیمارستان و دادگاه روی تخت منتقل میشد، تلاش کردند در قطعنامه پایانی اجلاس به موضوع سوریه بپردازند. سعودیها و قطریها میخواستند این قطعنامه شدیدا حکومت سوریه را محکوم کند اما در نهایت به سوریه که خود عضو جنبش غیرمتعهدهاست، اشاره خاصی نشد. در قطعنامه ای که صادر شد، اعضا خواستار موفقیت طرح صلح ششمادهای کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل برای سوریه شدند.
اینک نقش مصر و رئیسجمهور جدید آن یعنی محمد مرسی در جنبش غیرمتعهدها پر رنگ شده است. در اجلاس چندی پیش سازمان همکاری اسلامی در مکه، 57کشور عضو این سازمان سوریه را از جمع خود بیرون راندند. این اقدام در پی ارائه قطعنامهای از سوی عربستان سعودی و قطر صورت گرفت. تنها علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران هشدار داد که در اینباره شتابزده عمل نشود.
مصر در جریان اجلاس سازمان همکاری اسلامی، پل کوچکی بین خود و تهران ایجاد کرد. مرسی در این اجلاس پیشنهاد تشکیل یک گروه تماس را داد که شامل مصر، ایران، عربستان سعودی و ترکیه خواهد بود. این پیشنهاد مورد استقبال تمامی طرفین قرار گرفت. چند روز بعد و طی اجلاس این سازمان که در سطح وزرا در جده عربستان برگزار میشد، صالحی با محمد عمرو، وزیر امور خارجه مصر دیدار کرد تا درباره الزامات تشکیل این گروه تماس با وی به بحث بنشیند. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در اینباره گفت گروه تماس در واقع سازوکاری است برای بررسی و پیگیری موضوعات [منطقه ای] بهگونهای که صلح در منطقه برقرار شود. تاکنون هیچ نتیجه ملموسی حاصل نشده است اما شرایط [تشکیل گروه تماس] این خواهد بود که مصر از جریان برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران بهره گیرد و راهی میانه بین مواضع سرسختانه طرفین بیابد.
مرسی چند هفته قبل و پیش از دیدار از قطر از حمید بقایی، معاون رئیسجمهور ایران استقبال کرد و دعوت ایران را برای حضور در اجلاس سران غیرمتعهدها در تهران پذیرفت. در اجلاس سازمان همکاری اسلامی در عربستان، محمد مرسی و احمدینژاد درحالیکه با یکدیگر گفتوگو میکردند، دیده شدند، گفتوگویی که به گفته ناظران به نسبت طولانی بوده است. احتمال دارد مرسی تلاش کند خود را بهعنوان چهرهای بیطرف بین ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس جلوه دهد و فضای سیاسی مورد نیاز اخضر ابراهیمی را در اختیار او بگذارد. این واقعیت که اجلاس سران غیرمتعهدها به میزبانی تهران برگزار میشود، نشان میدهد با وجود اقدامات شتابزده علیه ایران، این کشور هنوز از حمایت بینالمللی برخوردار است. اگر گروه تماس محمد مرسی بتواند کشورهای غیرمتعهد را وادارد موضعی واحد در قبال بحران سوریه اتخاذ کنند و با یکجانبهگرایی قدرتهای غربی مقابله کنند، ما شاهد اجلاسی تاریخی خواهیم بود.
ویجی پراشاد
منبع: آسیا تایمز 23آگوست 2012