21مرداد امسال پیرمردی نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و خبر ازسرقت میلیونی از خانهاش داد. وی به مأموران گفت: سالها بود که همسر و فرزندانم برای ادامه زندگی به آمریکا رفته بودند و من چون زندگی در آنجا را دوست نداشتم بهتنهایی در خانه ویلاییام در تهران زندگی میکردم تا اینکه چندماه پیش پسرم با من تماس گرفت و گفت که قرار است برای تفریح به اروپا سفر کنند و خواست تا من هم به آنجا بروم تا بعد از سالها همسر، فرزند و نوه هایم را ببینم.
من که آرزوی دیدن آنها را داشتم بلافاصله اقدامات سفر را فراهم کردم و مدت دو هفته به یکی از کشورهای اروپایی سفر کردم. وی ادامه داد: بعد از بازگشت از سفر متوجه سرقت از داخل گاوصندوق خانهام شدم. من همیشه کلید گاوصندوق را در کمد لباس هایم پنهان میکردم و سارقان با پیدا کردن آن، دست به سرقت زده بودند. آنها یک میلیون تومان پول نقد، 1500دلار و مقداری یورو، کارت عابر بانک و دسته چکم را سرقت کرده و بعد از سرقت کلید را سر جای خود (داخل کمد لباس) گذاشته بودند.
با توجه به صحنه سرقت من به تنها کسی که مظنون هستم سرایدار خانهام است. او سالهاست با همسرش در اتاقکی که داخل حیاط است زندگی میکنند. من همیشه به او اعتماد داشتم اما فکر میکنم او تنها کسی است که احتمال دارد این سرقت را مرتکب شده باشد. بعد از شکایت پیرمرد، پرونده به دادسرای ناحیه یک تهران فرستاده شد و با دستور قاضی، سرایدار خانه به دادسرا احضار شد. وی در بازجوییها خود را بیگناه دانست و مدعی شد که سرقت از سوی او صورت نگرفته است.
وقتی مأموران متوجه شدند که وی بیگناه است، او را آزاد کردند و تحقیقات در شاخه دیگری ادامه یافت. با توجه به سالم بودن قفل درهای خانه، پلیس مطمئن بود که سرقت از سوی فردی آشنا صورت گرفته است؛ فردی که به راحتی توانسته وارد خانه شود و حتی جای کلید گاوصندوق را هم میدانسته است.
بازداشت دخترعموها
درحالیکه تجسسهای ویژه برای شناسایی دزدان ادامه داشت، پیرمرد به دادسرا رفت و اطلاعات تازهای را در اختیار پلیس قرار داد. او گفت: علاوه بر سرایدار خانه، زن جوانی که بهعنوان نظافتچی و خدمتکار در خانهام کار میکرد نیز از وجود گاوصندوق باخبر بود. او زن جوانی است که سه روز در هفته به خانه من میآمد و کارهای نظافت خانه و پختن غذا را انجام میداد. اصلا به او شک نداشتم تا اینکه چند روز پیش وی به خانهام آمد و مدعی شد که کار مناسبی پیدا کرده و دیگر نمیتواند برایم کار کند. به همینخاطر به او مشکوک شدم و تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم.
بعد از اظهارات مالباخته خدمتکار جوان بازداشت شد و در بازجوییها پرده از راز سرقت میلیونی با همدستی دختر عمویش برداشت. وی در توضیح ماجرای سرقت به قاضی پرونده گفت: برای تأمین مخارج زندگی در جستوجوی کار مناسبی بودم که یکی از دوستانم پیشنهاد داد تا به خانه پیرمرد تنها بروم. هفتهای سه روز به آنجا میرفتم و حقوق خوبی در ازای کاری که انجام میدادم دریافت میکردم.
در مدتی که آنجا کار میکردم متوجه شدم که پیرمرد ثروت زیادی دارد و در داخل گاوصندوق همیشه پول و ارز نگهمیدارد. در این مدت او را تحت کنترل قرار دادم و متوجه شدم که کلید گاوصندوق را داخل کمد لباسهایش پنهان میکند. وی ادامه داد: مدتی قبل وقتی درجریان سفر پیرمرد به اروپا قرار گرفتم به دخترعمویم پیشنهاد سرقت از خانه او را دادم و او نیز پذیرفت.
برای اجرای نقشه کلید خانه را دزدیدم و از روی آن کلید یدکی تهیه کردم. وقتی پیرمرد به سفر رفت، نیمههای شب همراه دخترعمویم به خانه او رفتیم. ما بدون کوچکترین سر و صدایی وارد آنجا شدیم؛ طوریکه حتی سرایدار هم از خواب بیدار نشد. بعد از اینکه گاوصندوق را باز کردم دیدم مقدار کمی پول نقد داخل آن است؛ درحالیکه تصور میکردم پول بیشتری داخل گاوصندوق باشد. بعد از این سرقت، دلار و یوروی مسروقه را در صرافی فروختیم و بین هم تقسیم کردیم. پس از آن هم تصمیم گرفتم بهکار در خانه پیرمرد پایان دهم که دستگیر شدم. بعد از اعتراف این زن دخترعموی وی نیز بازداشت شد و پس از اعتراف به سرقت، هر دو متهم با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند.