اینها بعضی از دردهای ریز و درشتی است که ممکن است به سراغ آدمیزادی که من و شما باشیم، بیاید. شما با این دردها چهطور مواجه میشوید؟ مثل جملههایی که در بالا خواندید، همان اول یک قرص میاندازید بالا و خلاص؟ اگر دفعهی بعد همان درد دوباره گریبانتان را گرفت چی؟ باز هم یک قرص دیگر؟ اگر یک قرص دیگر دردتان را ساکت نکرد چی؟ یک قرص را میکنید دو تا؟ بهنظرتان این راه تا کجا ادامه دارد؟ بهنظرتان این راه درستی برای روبهرو شدن با دردهاست؟ اصلاً بهنظرتان اسم این را میشود گذاشت راه؟
***
تا حالا فکر کردهای قرصها و کپسولها و شربتهای رنگوارنگی که موقع درد میخوری، چه فرقی با اسمارتیز دارند؟ شاید مهمترین فرقشان این باشد که این کوچولوهای بندانگشتی پرند از مواد شیمیایی که بر مغز و دیگر اندامهای کاملاً طبیعی بدن تأثیر میگذارند.
البته که کسی منکر تأثیر مثبت و مسکّن این قرصها و کپسولها نیست؛ اما به همان نسبت همه از عوارض و نیز خطر اعتیاد به این مواد شیمیایی هم آگاهند.
میگویی: «خب پس چهکار کنم؟ وقتی درد به سراغم آمد، آنقدر دندان روی دندان فشار بدهم تا جانم دربیاید؟» معلوم است که نه! صحبت، سر این است که شاید راه بهتری هم برای مواجهه با درد وجود داشته باشد. اما چه راهی؟
«مدیتیشن و تمرکز ذهنی میتواند درد را تا 40 درصد کاهش بدهد.»
این را کسی بهنام دکتر «فَدِل زیدَن» گفته که بهتازگی تحقیقی دربارهی این موضوع انجام داده است. بهگفتهی دکتر زیدن این تحقیق نشان میدهد که اگر تو بهطور منظم، تمرین تمرکز ذهن و مدیتیشن بکنی، درد، اضطراب و فشار خونت تا سطح قابلتوجهی کاهش خواهد یافت.
اما تأثیر جادویی این راه، آن است که اگر بیشتر در این زمینه تمرین کنی، تسکین کمکم بهطور خودکار انجام خواهد شد. طبق تحقیقات پیشین بر روی کسانی که بهطور مرتب این برنامه را داشتهاند، آنها حتی از مدیتیشن و تمرکز ذهن برای کاهش درد بینیاز بودند و این اتفاق بهطور خودبهخودی میافتاد.
شاید چنین تأثیری بهنظرت عجیب یا حتی غیرممکن بیاید و بگویی: «با قرصهایی به آن قویای بهزور آرام میشوم، آنوقت چهطور امکان دارد دردم با تمرکز ذهنی ساکن شود؟»
شاید برایت جالب باشد بدانی که طبق تحقیق دکتر زیدن، مورفین و دیگر داروهای کاهشدهندهی درد، عموماً تا 52 درصد درد را کاهش میدهند.
اما برای مدیتیشن و تمرکز ذهنی موفق، نیاز به تمرینهای خاصی دارید که دو مورد از مهمترینشان را در ادامه و از زبان دکتر زیدن بهطور خلاصه معرفی خواهم کرد.
روی نفسکشیدنتان تمرکز کنید و سعی کنید مرحله به مرحلهی آن را با همهی وجود احساس کنید. مسیر حرکت نفس را از لحظهای که هوا وارد بینیتان میشود دنبال کنید. وقتی موفق شدید به یک ریتم منظم با تنفستان برسید، مشاهده خواهید کرد که نفس چطور به داخل و خارج حرکت میکند و متوجه میشوید که چطور تنفس باعث میشود بدنتان دارای حس شود.
شما میتوانید یک میلیون فکر را در یک لحظه تجربه کنید و خیلی مهم است که آنها را نادیده نگیرید؛ در عوض تصدیقشان کنید و بهعنوان لحظهای در زندگیتان بپذیرید. مثلاً اگر عصبانی هستید، آن را بپذیرید، اما بعد آن را بهمثابهی یک لحظه ببینید و اجازه دهید که بگذرد.