این درست که وجه سرگرم کننده تلویزیون بسیار پراهمیت است و خیلی ها به قصد پر کردن اوقات فراغت پای گیرنده هایشان می نشینند ولی کارکرد اطلاع رسانی این رسانه اهمیتی حتی فراتر از برنامه های سرگرم کننده اش دارد. در واقع، تلویزیون سرگرم می کند تا بتواند اطلاع رسانی کند.
اطلاع رسانی از آنچه خود می خواهد و مشی گردانندگانش است.این جنبه خبررسانی تلویزیون، زمانی که اتفاقات مهمی همچون جنگ رخ می دهد وجه مهمتری می یابد. آنهایی که تلویزیون را برای خبرگیری انتخاب می کنند رأس ساعت های مقرر به انتظار تماشای تازه ترین اخبار می نشینند.
گفتیم تماشا، نه فقط شنیدن ، در مقابل، عده زیادی نیز تلویزیون را به عنوان منبع خبری نمی پسندند آنها ترجیح می دهند اتفاقات مهم نظیر جنگ را از طریق سایر رسانه ها همچون مطبوعات دنبال کنند و عده ای نیز شبکه های خبررسانی خارجی را به رسانه ملی خود ترجیح می دهند.هر یک از دسته های بالا مطمئناً توجیهاتی برای کار خود دارند و با توجه به سلائق شخصی و انتظاری که از نحوه خبر رسانی دارند به سراغ رسانه های مختلف می روند.
اما آیا نحوه اطلاع رسانی تلویزیون ایران آن طور که باید و شاید مفید بوده است؟این روزها،بسیاری از مردم اخبار جنگ لبنان و رژیم صهیونیستی را بیشتر از طریق تلویزیون دنبال می کنند، اما آیا تصویری که از طریق تلویزیون در مورد این جنگ در ذهن مخاطب نقش بسته، تصویری کامل و واقعی است و در آخر این که آیا رسانه ملی ما در قبال پوشش اخبار جنگ کارکرد مثبتی داشته یا خیر؟
ضعف رسانه ملی
جواد شمقدری، کارگردان سینما معتقد است شبکه های تلویزیون ایران در قیاس با شبکه های مشابه در منطقه، ضعیف عمل کرده است. او در ادامه می گوید: مردم ما بیشتر به شبکه خبر دسترسی دارند. درست است که این شبکه ها خبرها را منتقل کرده و همچنین سعی دارند اخبار را روشن و شفاف منتقل کند اما جاذبه ای که در برخی شبکه های منطقه وجود دارد و تجزیه و تحلیل و شرح و تفسیری که به خصوص توسط خبرنگاران اعزام شده به محل جنگ دارند و همچنین تصویر سازی و انتقال و غنا و جاذبه تصویری که دارند قابل قیاس با شبکه های داخلی نیست و از این نظر حداقل 30 درصد ضعیف تر هستیم.از آنجایی که حزب الله لبنان و سرنوشت آنها اهمیت ویژه ای دارد جا داشت اخبار جذاب تر، پویاتر و شفاف تر منعکس می شد.شمقدری معتقد است تلویزیون ایران نسبت به نمایش خشونت های جنگ محتاطانه عمل می کند و در توضیح آن می گوید: مردم ما خوشبختانه از درک و شعور و آگاهی بالایی برخوردارند و نباید با حذف صحنه های جنگ و خشونت، آنها را نسبت به صحت اخبار جنگ دچار تردید کنیم.البته جدا از اینها، تحلیل اخبار و حضور برخی کارشناسان تا به حال بد نبوده اما قدرت لازم در تجزیه و تحلیل منطقی در همین برنامه ها به چشم نمی خورد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید همیشه آمادگی مواجهه با حوادثی از این دست را داشته باشد و با استراتژی مشخصی، حوزه کاری خود را از جهت حجم کار و جاذبه های رسانه ای افزایش دهد تا در این زمینه موفق تر عمل کند.
امکانات محدود شبکه های داخلی
حسن عابدینی، مدیر کل اخبار شبکه العالم نیز درباره کارکرد سیمای جمهوری اسلامی در قبال جنگ لبنان و اسرائیل می گوید: می توانم بگویم شبکه العالم متفاوت از شبکه های داخلی است، به این دلیل که ما در بیروت یک دفتر منطقه ای داریم و از بدو وقوع جنگ در بیروت خبرنگاران متعددی داشتیم. علاوه بر بیروت در نبطیه، صور، صیدا و... تیم خبری داریم.
شبکه العالم از این جهت همپای شبکه های عرب زبان پیش رفت و حتی خط مقدم جبهه را پوشش داد. در حیفا، سرزمین های اشغالی، غزه و رام الله خبرنگاران در هر لحظه به دنبال اخبار جدیدی هستند. حتی در حاشیه جنگ در سوریه، اردن و مصر نیز تحولات و رایزنی های سیاسی را پوشش می دهیم و از آنجایی که در خط مقدم جبهه و پشت جبهه خبرنگار داریم می توانیم تصاویر زنده و گویایی از جنگ ارائه دهیم.
عابدینی معتقد است شبکه های داخلی ما به هیچ وجه امکانات شان قابل قیاس با شبکه های بین المللی نیست و در قضاوت باید به این موارد هم توجه داشته باشیم تا منصفانه عمل کنیم.
رسانه های غربی مردود شدند
ناصر شفق، تهیه کننده، تلاش صدا و سیما را در انعکاس اخبار جنگ قابل تقدیر دانسته و می گوید: صدا و سیما تلاش زیادی در انعکاس اخبار لبنان انجام می دهد. از آنجایی که ایرانی ها با همه آزادگان دنیا، قرابت فکری دارند، همه کشورها و ملت های آزادیخواه، ایران را حامی و پشتیبان خود می دانند و انتظار دارند با توجه به این شرایط ایران از آنها با پوشش درست اخبار حمایت کند.شفق معتقد است رسانه های غربی مثل همیشه مردود امتحان بشریت هستند و در انعکاس اخبار، درست عمل نمی کنند.
او در توضیح این مسأله می گوید: رسانه های غربی به درستی اخبار جنگ را بازگو نمی کنند چون خوی وحشیگری و حمایت شان از جنایتکارانی نظیر اسرائیل و کشتار انسان های مظلوم باعث می شود آنها اخبار را از زاویه دید خود و همان طور که می خواهند منعکس کنند. انعکاس نادرست اخبار حتی می تواند به مثابه هیزمی برای جنگ افروزی بیشتر و کمک به کشور جعلی اسرائیل باشد. ترویج آتش فتنه توسط هر دسته و گروهی نادرست و ناجوانمردانه است.
ضعف گرافیکی خبر در سیما
دکتر داود صفایی، استاد علوم ارتباطات نیز در این مورد می گوید: اخبار جنگ را بیشتر از طریق مطبوعات دنبال می کنم تا تلویزیون. مطبوعات را ترجیح می دهم به این علت که تحلیلی برخورد می کنند و اطلاعات جانبی بیشتری در اختیار مخاطب خود قرار می دهند.درست است که نسبت به تلویزیون کمی تأخیر دارند ولی این مسأله چندان مهم نیست.اخبار مطبوعات متنوع تر و شامل جزییات بیشتری است و در نتیجه درک بهتری راجع به رویداد به مخاطبش می دهد.
صفایی در مورد ضعف های تلویزیون در انعکاس اخبار جنگ می گوید: مشکل عمده تلویزیون ایران در انعکاس اخبار فلسطین، بحث گرافیک خبری بود. به این معنی که مخاطب هیچ تصوری در ذهن نداشت، از این که این ماجرا کجا اتفاق می افتد؟ نوار غزه کجاست؟ غزه به لحاظ جغرافیایی چه ارتباطی با سایر مناطق دارد؟در مورد جنگ لبنان، بحث جغرافیایی کمتر مطرح است اما صرفاً نشان دادن خرابی های جنگ کافی نیست. مخاطب وقتی تلویزیون را به عنوان رسانه منتخب برای کسب اطلاعات برمی گزیند باید جزییاتی نظیر این که بیروت و لبنان به لحاظ جغرافیایی کجا واقع شده اند؟ زندگی مردم این مناطق چگونه است؟ و... را به دست بیاورد.
دکتر صفایی معتقد است گزارش خبری و تصویری مخاطب را بیش از پیش با اوضاع و احوال این منطقه جنگی آشنا می کند. او در ادامه می گوید: حتی لازم است با رؤسای احزاب و سازمان هایی که در لبنان فعالیت می کنند، مصاحبه و گفتگو هایی انجام و معنکس شود. قطعاً آنها اوضاع و احوال را بهتر تحلیل می کنند. اکتفا به اخبار خشک و تکراری هیچ جذابیتی ندارد. متأسفانه تا به امروز شاهد گزارش های خوب خبری از تلویزیون ایران نبودیم. ظرفیت رسانه تلویزیون که متکی بر کلام و تصویر است، بیش از آن چیزی است که من و شما این روزها شاهدش هستیم.
گزارش های داخلی ما آنقدر کمبود تصویر دارند که مدام تکرار می شود، یعنی مخاطب تصاویر متنوعی از جنگ نمی بیند. به نظر می آید گروه های خبری ایرانی در منطقه کم هستند و خبرنگاران توانایی پوشش خبری مناسب را ندارند. لازم بود حجم قابل توجهی گزارش تصویری از این جنگ ارائه می شد و خبرنگاران در کنار گزارش های خبری و یا بعد از آن، تصاویر دقیق و عینی تری از اتفاقات و زندگی سخت مردم لبنان که در جریان جنگ اوضاع و احوال زندگی عادی شان مختل شده، ارائه می دادند.
نظیر این که چطور گرما را تحمل می کنند؟ وضعیت آب شرب آنها چگونه است؟ چه بیماریهایی در منطقه رایج شده است؟ آنهایی که در جریان جنگ اعضای خانواده شان را گم کرده اند چه وضعی دارند؟ و... مسلماً آگاهی از جریان های جنبی جنگ و اتفاقات و سختی هایی که بر مردم درگیر جنگ رفته برای مخاطب جالب است و صرفاً تعداد کشته ها مهم نیست.
باید بحرانی که باعث مختل شدن زندگی چند میلیون نفر شده، به خوبی تصویر شود.متأسفانه در دوره جنگ عراق و آمریکا نیز تلویزیون ایران همین مشکل را داشت، به طوری که تجهیزات منطقه اعزام شده بود اما گزارشگر تلویزیون، چون نتوانسته بود روادید بگیرد باز هم خبررسانی ناقص بود. متأسفانه بوروکراسی اداری در بخش خبر سنگین است، هشت سال پیش در نکا، سیلی آمد و شبکه الجزیره گزارش تصویری خوبی از آن ارائه داد. آنها 300 کیلومتر با محل حادثه فاصله داشتند اما سریعتر از واحد مرکزی خبر که 15 کیلومتر با حادثه فاصله داشت، واکنش نشان دادند.
همین نکته که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما، رویدادهای جنگ را از طریق رسانه ملی دنبال می کنند می تواند انگیزه خوبی برای انعکاس بهتر اخبار باشد.
گزارش لحظه به لحظه اخبار جنگ با به کارگیری حداکثر توان و تجهیزات موجود قطعاً می تواند مردم را بیش از پیش به این رسانه علاقه مند کند.به طور حتم رسانه ملی با امکانات موجود به راحتی می تواند مطبوعات و سایر رسانه ها را به حاشیه براند و در امر خبررسانی یکه تازی کند، اما این اتفاق بدون شک به برنامه ریزی های تازه و طولانی مدت نیاز دارد، اما باز هم فراموش نکنیم رسانه ملی با همه کم و کاستی هایی که دارد پرمخاطب ترین است پس تلاش برای ارتقای سطح کیفی برنامه های آن امری بدیهی به نظر می رسد.