نشسته است بر بلندای میدانی قدیمی. یادگاری است از روزهای رفته. اما در تمام این روزها هربار که از کنارش میگذریم ما نیز نیمنگاهی به او داریم. چشم میگردانیم و مجسمهای را میبینیم که سالهاست به همان شکل نشسته است. در هرم تابستان دیدهایماش همینگونه؛ در بارش برف زمستانی نیز. پای بسیاری از قرارهایمان هم بوده؛ پای بسیاری از وعدههایمان. روزگاری را دیده که اتوبوسهای دو طبقه از کنارش هرروز عبور کردهاند. روزگاری دیگر نیز ایستگاه مترو در کنارش سربرآورده. این مجسمه سالهاست نظارهگر ماست.
قرار نیست حتما متخصص و یا شهرساز و معمار باشی و متوجه تغییرات در سطح شهر تهران شوی. کافی است در این روزها در شهر تهران قدم بزنی و به بوستانها و پارکهای آن نگاهی بیندازی. متوجه میشوی که این شهر بهتدریج بر اندوختههای هنری خود میافزاید. نصب مجسمهها و آثار هنری مختلف در فضاهای عمومی شهری، گامی بزرگ برای ارتقای فرهنگ بصری شهروندان و از طرفی افزایش حس هویت و تعلق آنان است. نصب سردیس شهدا در بوستانها نشان از ایثار و مقاومت هشت سالهای دارد که فرزندان این آب و خاک از خود به جای گذاشتهاند.
مهرداد مال عزیزی در مورد نصب آثار هنری در فضاهای شهری با اشاره به وضعیت شهرهای موجود میگوید: امروزه شهرها از دو قسمت عمده تشکیل میشوند؛ قسمت عرصه و قسمت عیان. قسمت عیانی شهرها حریم خصوصی و آن چیزی است که مردم در زندگی خصوصی خود با آن در ارتباط هستند و از این فضاها برای زندگی شخصی و خصوصی خود استفاده میکنند. اما قسمت عرصه شهرها بخش عمومی هرشهر است. عرصه شهرها فضاهای عمومی باز و بزرگ است که مردم در مناسبات شهری و اجتماعی خود از آن بهره میبرند.
به گفته طراح پارک آب و آتش، تمام شهروندان باید خاطراتشان، تاریخ، فرهنگ، زندگی و تصوراتشان و نگاهشان را در این فضای عمومی بهدست آورند. در این فضاهاست که مبلمانهای شهری و گرافیکی میتواند تأثیر مستقیم بر زندگی، نگاه، خاطرات و فرهنگ شهروندان باقی بگذارد.
مال عزیزی مجسمهها را یادمانیهایی میداند که قویترین تأثیر را بر شهروندان میگذارد. او معتقد است: مجسمهها به واسطه بهره بردن از شیوههای هنری تأثیر بسیار ویژهای بر شهروندان خواهد گذاشت.
مهمترین نماد شهری
هر شهر با نمادهایی در جهان قابل شناسایی است. اگر قرار است از پاریس سخن به میان آید بیدرنگ برج ایفل در ذهن جان میگیرد و از نیویورک، مجسمه آزادی. ریو هم با تندیس بزرگ مجسمه مسیح خود را در جهان تعریف کرده است.مال عزیزی میگوید: یکی از قویترین و تأثیرگذارترین و ماندگارترین ابزار در شهرها، مجسمهها و یادمانهای هر شهر است. ساختمانهای بسیاری میتوانند در فضاهای عمومی شهرها با مردم ارتباط داشته باشند. اما زمانی ساختمان و بنایی در فضاهای عمومی شهرها از نظر شهروندان باور کردنی است که یادمان شهری باشد. او میگوید: بناها مانند سردر باغملی، مناره مسجد بازار و برج شمسالمعاره، همیشه برای شهروندان تهران خاطرهانگیز بودهاند. نمونه آن هم داستانهای مختلفی است که پیرامون این بناها وجود دارد.
این طراح شهری در ادامه میافزاید: میادین شهری نیز عرصههای باز و گسترده شهری هستند که میتوانند بهعنوان فضاهای عمومی مورد استفاده قرارگیرند. سالهای سال است که مجسمه فردوسی یا مجسمه میدان حر و برج آزادی توانستهاند بهعنوان بناهای خاطره آفرین در ذهن شهروندان از خود خاطره باقی بهجا گذارند. این مجسمهها توانستهاند در ذهن و فکر شهروندان رسوخ کنند و تأثیر بسیاری بر آنها بگذارند و بهعنوان مبلمان شهری در خاطره شهر باقی بمانند. به گفته وی مجسمهها جدیترین نوع ابزار شهری هستند که به نوعی میتوانند آدرس و نشانی هر شهر باشند و جنبه خاطرهانگیز در شهر را افزایش دهند.
جایی برای آموزش شهروندان
سالهاست عرصههای باز در بسیاری از شهرهای جهان، به عنوان مرکزی برای برگزاری اجتماعات بزرگ فرهنگی هنری هستند. مراکزی که توانستهاند، فرهنگ و ویژگیهای فرهنگی کشورهای مختلف را در قالب برگزاری برنامههای فرهنگی هنری ارائه کنند و بهنوعی تاریخ و فرهنگ خود را به نمایش بگذارند. اگرچه در تهران فضاهای گستردهای به این منظور اختصاص یافته است و در طول سالهای گذشته، گامهای بسیاری برای ایجاد فضاهای عمومی برداشته شده است، اما رسیدن به این هدف همتی بزرگ را میطلبد.
مال عزیزی میگوید: امروزه سرعت زندگی بهویژه در شهرها افزایش یافته است و شهروندان کمتر وقت برای یادگیری و آموزش دارند. از اینرو عرصههای شهری بهعنوان فضاهای آموزشی برای شهروندان تلقی شده است. در واقع عرصههای باز، یک دانشگاه بزرگ برای شهروندان محسوب میشود تا در آن اطلاعرسانی صورت گیرد. به همین دلیل است که در بسیاری از شهرهای جهان، در فضاهای عمومی و عرصههای باز مدیران شهری با گذاشتن یادمانهای مختلف و مناظر جغرافیایی و تاریخی و دیگر عناصر، تلاش دارند تا به شهروندانشان در مورد پیشینه تاریخ و فرهنگشان اطلاعرسانی کنند.
به گفته این طراح شهری، اگر در باغ مشاهیر مجسمه افراد مشهور و بزرگان یک ملت به نمایش درمیآید، بهخاطر آن است که یک شهروند در فرایندی آموزشی قرار بگیرد و بتواند از تاریخ و سرنوشتی که بر سرزمینش گذشته آگاه شود و همچنین بزرگان کشورش را بشناسد.
مال عزیزی در ادامه از برگزاری سمپوزیومها و جشنوارههای هنری که به سیمای شهر توجه دارد بهعنوان یک گام بزرگ یاد میکند و میگوید: شاید یک حرکت بزرگ شهری که در طول سالهای گذشته اتفاق افتاد، برگزاری سمپوزیوم مجسمهسازی و همچنین برخی نمایشگاههایی بود که در نهایت توانست راه آثار هنری و گرافیکی را به شهر بازکند و در مبلمان شهری، تغییری جدی ایجاد کند.
بازتولید جلوخان مساجد
استفاده از فضاهای عمومی شهری مفهومی امروزی نیست. در هر فرهنگی میتوان برای بهدستآوردن مفاهیم دانش امروزی، در پی پیشینهای بود. شاید مروری بر نوع شهرسازی اسلامی، بتواند ما در این امر یاری دهد.
طراح بوستان حضرت ابراهیم در اینباره میگوید: عرصههای عمومی، فضاهای مثبت شهری مانند خیابانها، پارکها و میادین شهری هستند. در گذشته فضاهای عمومی در جلوخان مساجد و برخی ساختمانهای حکومتی بودند. میدان نقش جهان نمونهای از این فضاهاست. بسیاری از مساجد در شهرها از جلوخان گستردهای بهرهمیبردند و اینها مفهوم فضاهای عمومی بودند.
وی به فضاهای جدید شهری که در تهران در حال شکلگیری است اشاره میکند و معتقد است: در مجموعه عباسآباد جلوخان ساختمان راهآهن کشور بهصورت موزهای بزرگ و باز درآمده است که قرار است در مورد تاریخ راهآهن و شکلگیری این صنعت باشد. همچنین فضای باز ساختمان کشتیرانی نیز با استفاده از ایده فضاهای باز و جلوخان مساجد و دیگر بناها، به تاریخ دریانوردی اختصاص خواهد یافت. این فضا با نام بوستان بنادر به نوعی موزهای باز خواهد بود.
جای خالی نمادهای ماندگار
هرساله در برابر بناهایی مانند ژرژپمپیودو، هنرمندان بزرگی برای شکلدهی به آثار هنری جمع میشوند. این جمع در بسیاری از مراکز بزرگ و عرصههای باز شهری اتفاق میافتد. میدان دومی میلان نیز هرساله شاهد چنین اجتماعی است. اما اینبار در جایی مثل باغموزه قصر این اتفاق افتاد. هنرمندان نامآور بسیاری از سراسر جهان جمع شدند تا چهارمین سمپوزیوم مجسمهسازی را شکل دهند.
مهرداد مال عزیزی میگوید: عرصه فضاهای شهری مکانهای خوبی هستند تا بتوانیم بدون هیچ هزینهای برای شهروندان فرصتهای مناسب اطلاعرسانی و آموزشی ایجاد کنیم. حتی با ایجاد نمایشگاههای علمی و تخصصی مفاهیم مناسبی را در اختیار آنان قرار دهیم. فضاهایی مانند اراضی عباسآباد میتواند باعث ترویج مفاهیمی شود که شهروندان به آن نیاز دارند.
وی در پایان به یک نمونه اشاره میکند: سالهاست که کیوسکهای تلفن در لندن از یک الگو پیروی میکند. درست از زمانی که تلفن بهعنوان یک وسیله ارتباط جمعی در شهرها مطرح شد، طراحی کیوسکهای تلفن در لندن به یک شکل بود. حتی با همهگیر شدن تلفن همراه این وسیله دیگر بهعنوان یک مبلمان شهری خاطرهانگیز به همان شکل در لندن وجود دارد و هیچ تغییری نکرده است. نمونه این مبلمانها در نقاط مختلف جهان بسیار است. تصور بر این است که ما نیز میتوانیم از عناصر بومی و ایرانی و اسلامی برای مبلمان شهری استفاده کنیم.