او در سال 1993 در کتاب «خارج از کنترل» با نگرانی این پرسش را مطرح کرد که با فروپاشی شوروی چه چیز جایگزین سالها رقابت دو ابرقدرت میشود؟ او در این کتاب نوشت که آمریکای مصرفگرا و رو به انحطاط از هرج و مرج رو به رشد در دنیا پا پس میکشد و به کناری میرود.
در سال 1997 او در کتاب «شطرنج بزرگ» از فقدان یک ژئواستراتژی جدید در آمریکا گلایه کرد و برنامه خود را برای حفظ برتری و سلطه آمریکا مطرح کرد. در سال 2004 و در کتاب «انتخاب» هم او باز همین موضع را تکرار نمود.
امسال برژینسکی در کتاب جدیدش به نام «فرصت دیگر» که در 234 صفحه منتشر شده، در اقدامی کم سابقه سه رییس جمهور اخیر آمریکا را مورد ارزیابی قرار داده است. مبنای ارزیابی این سه رییس جمهور تأثیر آنها بر سیاست خارجی آمریکا از زمان سقوط دیوار برلین تاکنون بوده است. اما در این ارزیابی برژینسکی نکته مثبت چندانی نیافته است.
این دیپلمات و استاد دانشگاه که در دولت جیمی کارتر مشاور امنیت ملی او بود، یک واقعگرای سنتی در عرصه سیاست آمریکا و در اردوگاه سیاست خارجی حزب دموکرات است.
او در این کتاب گفته است که هیچ رییس جمهوری در سالهای اخیر نتوانسته برنامه مناسبی برای پیشبرد منافع آمریکا و برطرف کردن مناقشات قومی، مذهبی و اقتصادی جهان ارائه کند.
در این کتاب که در واشنگتن آن را گزارشی از کار روسای جمهور آمریکا میخوانند، بوش پدر بالاترین نمره را کسب کرده و به خاطر مدیریت خوب روزهای فروپاشی شوروی، اتحاد دو آلمان و جنگ اول خلیج فارس، نمره ب گرفته است، اما از نظر برژینسکی، بوش پدر از دیدگاه استراتژیک کافی برخوردار نبوده و به همین دلیل نتوانسته از موفقیتهایش برای متحول کردن روسیه یا آرام کردن خاورمیانه استفاده کند.
بیل کلینتون هم به خاطر گسترش ناتو و مداخله در جنگ بالکان نمره خوبی دریافت کرده اما به خاطر این عقیده سادهانگارانه که جهانی شدن به تنهایی همه مشکلات دنیا را حل میکند، کلینتون از نظر برژینسکی رهبر کاملی نیست. به همین دلیل او از دیپلمات کهنه کار آمریکایی نمره ج گرفته است.
کسانی که از مواضع سالهای اخیر برژینسکی به ویژه در مخالفت با جنگ عراق آگاه هستند تعجب نمیکنند که او به جورج بوش رییس جمهور کنونی پایینترین نمره را داده باشد.
او در این کتاب فصل مربوط به جورج بوش را فاجعهبارترین دوران تاریخ رهبری آمریکا نامگذاری کرده و دوران کاری بوش را با پایینترین نمره ممکن ارزیابی کرده است. لحن کلام بوش در این فصل از کتاب به طور کامل تغییر کرده و از نوشتار دیپلماتیک به طعنه و کاریکاتور تغییر شکل داده است.
او بوش را یک مذهبی تندرو با دغدغه خیر و شر توصیف کرده که فقط ترس و وحشت را تبلیغ میکند و با تکیه و تاکید بیمارگونه بر این موضوعات قصد رای گرفتن دارد. بوش در این کتاب به به راه انداختن اسلام ترسی و استفاده از دموکراسی به عنوان ابزاری برای مطیع کردن دیگران و بهانهای برای استفاده از زور متهم شده است.
برژینسکی در این کتاب مینویسد، آمریکا باید خود را طرفدار عزت عمومی و همگانی بشر نشان دهد، عزتی که هم دموکراسی و هم آزادی را در بربگیرد و همزمان به گوناگونی و تنوع فرهنگی هم احترام بگذارد.
اینها موضوعاتی است که بارها در سالهای اخیر در سخنرانیهای بوش تکرار شده اما در عمل هیچ نشانی از آن در سیاستهای اجرایی این دولت دیده نشده است.