احسان صفاپور: در چند سال اخیر نام احمد مسجدجامعی بیشتر به‌عنوان عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران و رئیس ستاد شورایاری‌های پایتخت به میان آمده است.

 گفت‌وگوها، یادداشت‌ها و مقالات پرشمار منتشر شده وی در رسانه‌ها نیز در دوره اخیر بیشتر ناظر بر مباحث فرهنگ، تاریخ و هنر شهری یا حوزه‌های کارشناسی فرهنگی بوده و او البته در میان انبوه کارهایش، کمتر درباره نقد و چالش سیاست‌های فرهنگی سخن گفته است. وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این سال‌ها کمتر در مورد سیاست‌های فرهنگی در حوزه کتاب و نشر سخن گفته این بار با رویکردی تحلیلی- تاریخی و آنچه طی حدود دو دهه اخیر بر حوزه کتاب و سیاست‌ها و امور اجرایی مربوط به آن گذشته، با همشهری گفت‌وگو کرده است؛ گفت‌وگویی که بیشتر پیرامون مسائل اقتصاد نشر شکل گرفت و در این میان با تشریح عملکرد دوره‌های گذشته، نگاهی نیز به دوره حاضر شده است. حاصل این گفت‌وگو را در پی می‌خوانید.

  • اگر بخواهیم فراتر از مشکلات رایج و روزمره حوزه کتاب و نشر در کشور موضوعی را برای گفت‌وگو در حوزه سیاست‌های فرهنگی انتخاب کنیم، با لحاظ کردن شرایط اقتصاد کنونی به موضوع اقتصاد نشر می‌رسیم؛ با توجه به فضای انتقادی که هم‌اکنون در زمینه‌ای نظیر کاغذ وجود دارد، به اعتقاد شما وزارت ارشاد در سال‌ها و حتی دهه‌های گذشته چه میزان می‌توانست در حوزه اقتصاد نشر فعال‌تر عمل کند؟

در حال حاضر فضای حوزه کتاب به شکلی است که موضوع اقتصاد نشر مسئله مشترک همه ناشران است البته این را همین ابتدا بگویم که این مسئله و پیدا کردن راه‌حل برای آن در شرایط کنونی دشوار شده است ولی اندیشیدن تدبیری قاطع در این زمینه از اولویت‌های فرهنگی امروز ماست. این مشکلی که الان در حوزه نشر و به واسطه افزایش قیمت ارز پیش آمده موضوع جدیدی نیست و تجربه مواجهه با آن در گذشته هم وجود داشت. در اوایل دهه70 هم در مقطعی این افزایش قیمت ارز پیش آمد و ما در وزارت ارشاد بلافاصله قبل از آنکه افزایش نرخ ارز اعلام شود و بازار تحت‌تأثیر آن قرار گیرد برای اتخاذ تدبیر و تصمیم مشغول به‌کار شدیم. در آن زمان تحلیلی به اتفاق همکاران، ناشران و کارشناسان معاونت فرهنگی وزارت و صاحب‌نظران حوزه اقتصاد آماده شد با عنوان «تأثیر افزایش قیمت ارز بر کالاهای فرهنگی» که این تحلیل به‌طور ویژه روی کتاب تمرکز بیشتری داشت. در آن سال‌ها هنوز مسئولیت دفتر طرح و برنامه وزارت ارشاد را هم داشتم. به‌عبارت دیگر زمانی که موج افزایش قیمت‌ها در حال راه افتادن بود ما برای مواجهه با آن در حوزه کتاب آماده بودیم و راهکارهای مقابله با آن را پیش‌بینی کردیم. یادم هست که براساس محاسباتی که انجام شد، می‌دانستیم با این افزایش نرخ ارز، قیمت هر برگ کتاب چند ریال می‌شود. رویکردمان هم این بود که در این شرایط ناشران و نویسندگان متضرر نشوند. در دوره‌های بعد هم اتفاقات مشابه رخ داد.

  • یعنی اینکه شما شرایط را قبل از آنکه به وقوع بپیوندد پیش‌بینی می‌کردید؟

بله. البته ما در وزارتخانه تنها نبودیم. اگر تصمیمی گرفته می‌شد که بحران را پشت سر بگذاریم، بی‌شک با کمک ناشران بود. آنها در جریان وقایع قرار داشتند و تصمیمات در جلساتی گرفته می‌شد که ناشران به‌طور فعال در آن حضور داشتند. ممکن بود در این جلسات اختلافاتی هم پیش بیاید؛ چه میان مدیران و ناشران و چه میان مدیران با مدیران و چه مدیران با کارشناسان. اما اصل بر یک گفت‌وگوی مداوم بود و اطلاعات به شکل مستمر در این مفاهمات در جریان بود. از مهم‌ترین کارهای اصلی هفته کتاب همین گفت‌وگوها با ناشران و مردم و نویسندگان بود. بحث‌های نشر بین‌الملل، توزیع، اقتصاد نشر و... در این مناسبت‌ها زیاد بود که خوشبختانه در همان سال‌ها به‌صورت کتاب‌های مستقل چاپ شد. در بحث‌ها اختلاف هم وجود داشت اما زمانی‌که تصمیم جمعی بر یک نقطه متمرکز می‌شد، همه خود را مسئول می‌دانستند که از آن تصمیم حمایت کنند.

  • پس به اعتقاد شما در حال حاضر مهم‌ترین مشکل حوزه کتاب، اقتصاد نشر است؟

بله، مهم‌ترین مسئله اقتصاد نشر است. این شرایطی که الان وجود دارد از دو طرف ضربه می‌زند؛ یکی اینکه وقتی قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند به‌طور طبیعی کالایی که از سبد خانوار حذف می‌شود همین کالای فرهنگی است. این یک وجه قضیه است که عام است؛ یعنی افزایش قیمت موجب کاهش خرید و کاهش مصرف کالای فرهنگی می‌شود. وجه دوم این است که یک بلاتکلیفی در حوزه نشر و فعالیت‌های مربوط به آن به‌وجود می‌آید. این از همه سخت‌تر و دشوارتر است. در شرایط بلاتکلیفی شما حتی اگر بخواهید هم نمی‌توانید برنامه‌ریزی کنید.

  • اگر بخواهیم از بعد تاریخی نگاه کنیم و سوای آنچه رخ داده، وضعیت صنعت نشر را با گذشته مقایسه کنیم، مهم‌ترین موضوعی که در زمینه اقتصاد نشر رخ داد چه بود؟

اگر به گذشته نه چندان دور بازگردیم می‌بینیم که صنعت نشر ما زمانی حرفه کم سرمایه و کنار خیابانی بود اما بعد‌ها ناشران در مکان‌هایی صاحب حرفه شدند که پیش‌تر محل بانک‌ها و جواهرفروشی‌ها بود. به‌نظرم این یک رونق در صنعت نشر بود. یک ثبات بود. اتفاقات دیگری هم افتاد. در همان سال‌ها صنعت نشر فرصت حضور بین‌المللی مستقل از دستگاه اجرایی را پیدا کرد. درصورت کلی مجموعه کتاب و صنعت نشر یک گردش مالی دارد، یک بخش بزرگ از این گردش مالی کاغذ است. پیش‌تر واردات کاغذ در اختیار وزارت بازرگانی و تجار کاغذ بود. سود حسابی هم داشت. بعد از این تجارت پرسود، کاغذ به‌دست ناشر می‌رسید تا به قول تاجران آن را سیاه کنند و بفروشند. طبیعتا این سود کمتری داشت. ما کاغذ را از دولت و تاجر کاغذ گرفتیم و به ناشر دادیم البته این کار به همین راحتی که من می‌گویم اتفاق نیفتاد. خیلی هم دشوار بود. اتحادیه‌ها و تشکل‌های نشر از ورود به عرصه ارز و معاملات خارجی نگران بودند. حق هم داشتند، تجربه نحوه کار با ارز، ثبت سفارش و واردات کاغذ را نداشتند.

  • چرا می‌گویید پروسه انتقال واردات کاغذ از وزارت بازرگانی به ناشران دشوار بود؟ مگر چه اتفاقاتی افتاده بود؟

چون در این پروسه پول و سود بود. تعارف که نداریم، مسئله سود بازرگانی در حوزه کاغذ یک موضوع مهم و اساسی بود و هنوز هم هست. این کار در یک پروسه دشوار از وزارت بازرگانی گرفته شد و در اختیار تعاونی‌ها، اتحادیه‌ها و ناشران قرار گرفت. این تصمیمات تدبیر اقتصادی لازم داشت. تردیدی نیست که منهای اقتصاد پر رونق، نشر پررونق نداریم. این دو لازم و ملزوم هم هستند. در حال حاضر این موضوع یک بحث عام میان ناشران است. شرایط کنونی کاغذ و هزینه‌های چاپ و مشکلات توزیع ناشران را زمین می‌زند. من همین الان از ناشرانی خبر دارم که مشکل ممیزی ندارند اما واقعا از شرایط اقتصادی نشر عصبانی هستند و احساس می‌کنند که تدبیری برای شرایط فعلی وجود ندارد.

  • شما گفتید ناشران ابتدا از ورود به مسئله ارز و فعالیت در این عرصه هراس داشتند. این ترس در خود وزارت ارشاد وجود نداشت، یعنی مجموعه وزارت از اول آماده پذیرفتن این تعهد نبود؟

خیر، خود مجموعه وزارت هم آمادگی نداشت. به تعبیری مسئولان وزارتخانه هم از این انتقال بیم داشتند. خاطرم هست که هیچ‌کس از مسئولان مالی حاضر نشد نامه‌ها، تعهدات و اسناد مربوط به ارز و مبادلات ارزی مربوط به کاغذ را امضا کند. در نهایت خودم آنها را امضا کردم. در آن زمان من معاون فرهنگی بودم. پیش از آن تجربه‌ای نبود. بسیاری معتقد بودند که این موضوع، بازی کردن با آتش است؛ این ارز است و تعهدات مالی ویژه‌ای دارد. اما مصمم بودیم که این ترس بریزد. در نهایت این تدبیری بود که اتخاذ شد و البته بنا بر یک تحلیل بود. چون به شخصه می‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد و می‌دانستم ارزش خطر کردن را دارد. از این تحلیلی هم که داشتیم دفاع می‌کردیم. در دولت و سازمان برنامه و بودجه، وقت می‌گذاشتیم و از تحلیل‌های مجموعه خودمان دفاع می‌کردیم. احساس می‌کردیم تحلیل جمعی و تصمیم جمعی نتیجه می‌دهد.

  • شما روی این تصمیم و تحلیل جمعی خیلی تأکید می‌کنید. الان نمی‌شود این تحلیل‌های جمعی را سامان داد و به یک تصمیم جمعی رساند؟

این گفت‌وگوها قطعا نتیجه بخش است. گفت‌وگوی بین ناشر و دستگاه اجرایی، بین نویسنده و دستگاه اجرایی، بین هنرمند، کارشناسان و صاحب‌نظران و دستگاه اجرایی، حتی بین دستگاه اجرایی متولی با دستگاه‌های اجرایی دیگر. الان این مفاهمه و گفت‌وگو وجود ندارد. ما با دستگاه‌های فرهنگی دیگر که شاید در ظاهر با ما رقابت هم داشتند گفت‌وگو و تعامل داشتیم. نمونه آن حوزه هنری بود. از نفوذ آنها هم استفاده می‌کردیم یا به‌عنوان مثال با بانک مرکزی. ذات کار فرهنگی، کارگروهی است. یکی از مهم‌ترین راه‌های توفیق‌اش همین است که بتوانید آدم‌ها را جمع کنید و از نظر و عمل آنها استفاده کنید. در آن زمان هم این ظرفیت وجود داشت. اول اینکه می‌توانستیم آدم‌ها را جمع کنیم، در مرحله بعد می‌توانستیم فضای گفت‌وگو را به‌وجود بیاوریم و در نهایت آنها هم که در این فضا حضور پیدا می‌کردند به مجموعه اعتماد می‌کردند. همین که افراد می‌آمدند و احساس می‌کردند فضای ایجاد شده برای همه است، نتیجه‌بخش بود. در میان ناشران کسانی داشتیم که استاد اقتصاد بودند. این یک ظرفیت برای ما محسوب می‌شد و از ظرفیت آنها استفاده می‌کردیم. ممکن بود همین استاد اقتصاد که ناشر هم بود در برخی دستگاه‌های اجرایی و قانونگذاری نفوذ داشته باشد، پس از ظرفیت آنها در آن دستگاه‌ها هم استفاده می‌کردیم. اما در آن شرایط، طراحی گفت‌وگو با ما بود. حتی در بازدیدهایی که مقامات و مسئولان از رویدادهای فرهنگی داشتند این فضای گفت‌وگو را ایجاد می‌کردیم و به ناشر و پدیدآورنده اجازه می‌دادیم حرفش را به مقام بازدید‌کننده بگوید چون مشکل ما با ناشر و نویسنده و پدیدآورنده یکی بود. مشکل ما مشترک بود و در مقابل هم نبودیم. همه می‌خواستیم کتابخوانی و کتاب‌نویسی عمق و گسترش پیدا کند.

کد خبر 188625

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز