به گزارش همشهری آنلاین،حاصل کار این گروه از نویسندگان در کتابی با عنوان اصلی«یسبحون» و عنوان فرعی: هجده روایت از قرآن، به کوشش ابراهیم اکبریدیزگاه گردآوری و به تازگی از سوی انتشارات سورهمهر به چاپ رسیده است. در این کتاب، نویسندگان از مواجهات و تاملات خود با قرآن نوشته و در روایتهای خود تعریف و توصیف کردهاند که از قرآن چه اثری پذیرفتهاند. این کتاب به ارائه نگاهی نو به مضامین و آموزههای قرآن کریم از زاویه دید نویسندگان معاصر میپردازد و تلاش دارد تا پیوند میان زندگی روزمره و مفاهیم قرآنی را به مخاطبان نشان دهد.
«در جست وجوی آرامش از دسترفته» مسعود اسماعیلی، «آغوش» ابراهیم اکبریدیزگاه، «چیزی بود شبیه زلزله» خدیجه خانی، «قسم روشنت میان نور و رنگ» زینب خزایی، «مومنی که من نیستم» عذراسادات رهنمایی، «قهوه خوردن در آسمان» زهره دلجو، «دیالوگ» محمدرضا زروندی، «مشت موسی و تفسیر حاج بابا» مصطفی سلیمانی، «هذا فراق بینی و بینک» محمد سوری، «شناوری» کمیل سوهانی، «روایت تشکیلات قرآنی» علیرضا شاهسونی، «نقطه کنار یاسین» زهره شکراللهی، «کنج پستوها» لیلا شمس، «شوهران قرآنی» فرشته شیخالاسلام، «ماجرای حاشیهنگاری قرآن کوچک جلد قهوهای و خرده روایتهایش در باب انسان» یوسف شیخی، «سنگفرش» سید جمال عود سیمین، «آدمها دیر به دیر میمردند» توران قربانی صادق و «در خدمت قرآن» حسین نقوی عناوین و راویان «یسبحون» هستند.
اکبریدیزگاه در پیشروایت «یسبحون» آورده است: ما مقالاتِ پژوهشی یا جستارِ تفسیری و علوم قرآنی نمیخواستیم. خواستِ ما این بود که توی نویسنده، به عنوانِ شخصیّت، در زندگی چه مسئله یا مسائلی با این متنِ مقدس داشتهای؟ همان را در دو هزار کلمه روایت کن؛ به گونهای که تو، مسئله و قرآن را در سه ضلعِ مثلث ببینیم. از بین ۶۰ نفری که قول داده بودند، فقط ۱۸ نفر نوشتند؛ و چه عدد عجیبی است ۱۸ و چه رازهایی در خود دارد. اینکه آن ۴۲ نفر ننوشتند یا نتوانستند بنویسند، دلیلی کانونی داشت. اغلبِ آ نها نمیتوانستند خود را همچون فردی تشخّصیافته و مسئلهدار در مقابلِ قرآن ببینند.
در بخشی از کتاب«یسبحون» میخوانیم: «قرآن متن غریبی است. وقتی با آن انس میگیری، نسبت به هر چیز دیگر بیمیل میشوی؛ چون اصلیترین خاصیت متن توحیدی همین است؛ قرار است تو را موحد، قیامتاندیش، و تنها کند. به میزانی که تو موحد میشوی به همان میزان در این دنیا غریب و تنها میشوی. من این تنهایی را در زندگی مولیالموحدین علی میبینم؛ که بیشترین انس را با قرآن داشت. او در سالهای پایانی عمرش، فقط با چاه میتوانست خلوت کند و با او حرفهایش را بزند.»
نظر شما