آمنه فرخی: کمی بیشتر از یک سال است که اسحاق صلاحی‌کجور بعد از استعفای پرحاشیه علی‌اکبر اشعری بر مسند ریاست مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران تکیه زده است.

اسحاق صلاحی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی

وی که مدرک دکتری مدیریت استراتژیک دارد از همان ابتدای قبول مسئولیت تلاش کرد شیوه‌هایی که در دانشگاه خوانده را در یکی از نهادهای حاکمیتی فرهنگ و کتاب کشور اجرایی کند. حتی رئیس کنونی کتابخانه ملی هم معتقد است بر مبنای اساسنامه سازمان، این نهاد یک نهاد حاکمیتی در حوزه فرهنگ، ثبت و ضبط آثار فرهنگی و کتاب کشور است. در گفت‌وگویی که می‌خوانید، با صلاحی، مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران از این نقطه نظر وارد بحث شدیم که چرا نهاد کتابخانه ملی در چند سال اخیر در حوزه سیاستگذاری فرهنگی کشور در موضع انفعال قرار داشته و آیا با مدیریت جدید گامی برای خروج از این انفعال برداشته شده است یا خیر؟

  • بسیاری از اهالی فرهنگ معتقدند مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران باید نقش مؤثرتری در حوزه فرهنگ و سیاستگذاری‌های آن در کشور ایفا کند. در سال‌های اخیر این نقش بسیار کمرنگ بوده. آیا شما خودتان هم با این نقد موافقید؟ و اگر هستید بفرمایید چه گام‌هایی برای افزایش نقش سازمان‌تان در حوزه فرهنگ برداشته‌اید؟

نظر خود شما به‌عنوان یک خبرنگار و کسی که این حوزه را رصد می‌کنید چیست؟

  • من در مقام پاسخگویی نیستم؛ شما بفرمایید ما همان را منعکس می‌کنیم.

من هم معتقدم که در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران یک نیاز جدی به تغییر باور وجود داشت. از ابتدای ورودم به سازمان و برای اینکه بتوانیم در عرصه فرهنگی کشور نقش مؤثرتری ایفا کنیم، تلاش کردم در حوزه درون‌سازمانی و بیرون‌سازمانی این تغییر باور را ترویج کنم. این نیازمند کار در لایه‌های مختلف بود و برای انجام این مأموریت باید به سمت تدوین استراتژی حرکت می‌کردیم. پس ایجاد تفکر استراتژیک گام نخست ما بود. بر این اساس دفتر استراتژیک سازمان را راه‌اندازی کردیم و با حضور تمامی لایه‌های مدیریتی سازمان از معاونین گرفته تا مدیران کل و رؤسای ادارات در جلساتی متعدد و پرمحتوا استراتژی سازمان را تدوین کردیم. این کار باعث شد یک ارزیابی دقیق و مؤثر هم از تمامی کارکنان و فعالیت‌های سازمان داشته باشیم. استراتژی و ارزیابی‌ها را در جهات اهداف سازمان پی گرفتیم و روند جدیدی را در مدیریت سازمان آغاز کردیم.

  • این اهداف دقیقا چه بودند؟

خواهم گفت. اجازه بدهید به مرور تغییرات را توضیح می‌دهم؛ این بخش که توضیح دادم مربوط به تحولات درون‌سازمانی بود. نکته دوم اتفاقاتی بود که باید در پیرامون سازمان و فضای خارج از آن به واسطه فعالیت ما شکل می‌گرفت. به لحاظ قانونی و بر‌مبنای اساسنامه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی یک نهاد حاکمیتی است. تا پیش از این،‌ این تلقی چندان جدی گرفته نمی‌شد. بیشتر تصور بر این بود که سازمان یک کتابخانه عمومی بزرگ است درصورتی‌ که این حداقل وظیفه سازمان است. بنابراین ما به‌دنبال این بودیم که نقش حاکمیتی سازمان را احیا کنیم. نخستین کاری که باید می‌کردیم این بود که با تمامی نهادهای مرتبط ازجمله کنسرسیوم محتوای ملی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجموعه‌های خصوصی ارتباط خودمان را بازتعریف کنیم. برخی از این ارتباطات در سال‌های اخیر بسیار کمرنگ و در برخی موارد کاملا قطع شده بود. هم‌اکنون این ارتباطات به شکل مطلوبی برقرار شده و ما توقع داریم عملکرد سازمان بر این اساس روزبه‌روز بهتر و کامل‌تر شود. بعد از آن، مرحله جلابخشی و کیفیت دادن به فعالیت‌ها بود که آن هم در حال انجام است و ما در تمام عرصه‌های فعالیتی این بهبود کیفیت را مدنظر قرار داده‌ایم.

  • می‌شود به‌عنوان مثال به یکی از این فعالیت‌های کیفی اشاره کنید و بگویید از نظر آمار و ارقام چه تغییری در آن حوزه ایجاد شده است؟

بله، به عنوان مثال می‌توانم به موضوع فیپا اشاره کنم. همه می‌دانند که تا پیش از این مراحل فهرست‌نویسی پیش از انتشار یا همان فیپا در کتابخانه ملی بین دوتا سه‌هفته طول می‌کشید. ناشران به‌صورت عمده از دو طریق برای گرفتن فیپا اقدام می‌کردند؛یا از طریق سایت سازمان و یا به شکل حضوری درخواست می‌دادند. گروه سومی هم بودند که از اساس اعتقادی به فیپا نداشتند و برای کتاب‌هایشان فیپا نمی‌گرفتند. این دسته تلقی نادرستی از اخذ فیپا داشتند؛گمان می‌کردند در ازای دادن فیپا باید پولی پرداخت کنند یا تصوراتی نظیر این. خوشبختانه با جلسات متعددی که با ناشران کشور به‌ویژه در استان‌های فعال حوزه نشر داشتیم موفق شدیم، این طرز تلقی را تغییر دهیم. در حال حاضر ناشرانی که برای دریافت فیپا اقدام می‌کنند، بین یک تا سه‌روز خدمات کامل به آنها ارائه می‌شود. اگر میانگین بگیریم روند اعطای فیپا در کشور ما به دوروز رسیده است. این در تمام دنیا یک رکورد است. هیچ جای دنیا زیر این مدت خدمات ارائه نمی‌کنند. حتی کتابخانه کنگره آمریکا که از این حیث یک نمونه برجسته است همین حالا حداقل دو هفته طول می‌کشد تا فیپا بدهد. این به اعتقاد من یک دستاورد کیفی بوده است.

  • به‌نظرم یکی از مواردی که سازمان اسناد و کتابخانه ملی باید در آن نقش ممتاز و حتی سیاستگذار داشته باشد موضوع توسعه و رشد سرانه مطالعه در کشور است. در این حوزه آیا بررسی یا اقداماتی در دوره شما انجام شده است؟

این درست همان نقش حاکمیتی سازمان است. همه تلاش ما این است که بتوانیم پل ارتباطی میان ناشران و خوانندگان باشیم. در این زمینه هم کارهای فراوانی صورت‌گرفته است. به هر حال موضوع افزایش سرانه مطالعه در کشور یکی از مطالبات مقام‌معظم رهبری نیز هست و ما باید در این عرصه فعال می‌شدیم. جلسات متعددی را با ناشران و کارشناسان حوزه نشر ترتیب دادیم. در این جلسات انتظارات و مطالبات ناشران را استخراج کردیم و توانستیم در حوزه فعالیتی خودمان اعتماد آنها را جلب کنیم. از سوی دیگر ما نمی‌توانیم بگوییم قصد داریم در زمینه افزایش سرانه مطالعه نقش داشته باشیم اما در تولید فرهنگ و علم هیچ اثری نگذاریم. بنابراین ما در این زمینه نیز فعال شدیم. این موضوع را از طریق توافقنامه‌های همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز علمی پی گرفتیم و نتایج مطلوبی هم از این همکاری‌ها به‌دست آورده‌ایم. ازجمله این توافق‌ها، همکاری ما با دانشگاه صنعتی شریف بود. همچنین ما از طریق برگزاری همایش‌های علمی در زمینه‌های تخصصی در مسیر دانش‌افزایی و تولید دانش‌های تخصصی اقدام کردیم. نمونه آن همایش ملی رده‌بندی بود که سال گذشته برگزار شد و امیدواریم سال آینده این همایش را به‌صورت بین‌المللی برگزار کنیم. اصل هم برای ما این بود که رده‌بندی دیویی که مبنای رده‌بندی کتاب‌ها در کشورهای مختلف است با فرهنگ اسلامی- ایرانی ما همخوانی ندارد و باید ما برای تولید علم خود یک رده‌بندی بومی داشته باشیم. یا همایش نسخ‌خطی که سال گذشته در مشهد مقدس برگزار شد و امسال در شیراز آن را برگزار خواهیم کرد. همه اینها کارهای بنیادی در زمینه تولید علم و در نهایت بالا‌بردن سطح کیفی مطالعه و پژوهش در کشور بوده است.

  • در سال‌های اخیر یکی از نقاط ضعف سازمان اسناد و کتابخانه ملی فعالیت در حوزه بین‌المللی بود. به‌شکلی که تقریبا هیچ ارتباط بین‌المللی برای ما وجود نداشت. از این منظر هم به فعالیت‌های خودتان نگاه کرده‌اید؟

ما در سازمان یک وظیفه حداقلی داریم که همان گردآوری، حفاظت و اطلاع‌رسانی از حافظه مکتوب کشور است اما یک وظیفه حداکثری هم داریم که آن تبدیل شدن به «هاب دانش ملی کشور» است؛ یعنی ما باید به کانون رفت‌وآمد دانش کشور تبدیل شویم. این از طریق ایجاد پیوندهای ارتباطی میان اجزای مختلف حاکمیتی و بخش خصوصی، نهادهای علمی و پدیدآورندگان و در نهایت پژوهشگران و مصرف‌کنندگان دانش میسر می‌شود که به جد دنبال آن هستیم. اتفاقا یکی از مزایای فعالیت دفتر استراتژیک ما همین ایجاد ارتباط بوده است. در حوزه کلان فرهنگ و کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متکفل قانونی و اجرایی است و ما به‌گونه‌ای بهره‌بردار این حوزه هستیم. بنابراین باید با وزارت ارشاد هم ارتباط بهینه‌ای داشته باشیم که این موضوع چه در بعد سیاستگذاری و چه در بعد اجرایی هم‌اکنون ساری و جاری است. در حوزه بین‌الملل هم که جزو وظایف حداکثری ما است، حرف شما درست است. زمانی که من سازمان را تحویل گرفتم تقریبا عضویت ما در تمام مؤسسات و نهادهای بین‌المللی لغو شده بود. ما به ایکا (شورای جهانی آرشیو) 19هزار و 500یورو بدهی داشتیم که همه مربوط به پرداخت نکردن حق عضویت بود. ما توانستیم این بدهی را تسویه کنیم و بعد از آن شروع کردیم به افزایش نقش و ارتقای جایگاه کشورمان. یکی دیگر از فعالیت‌های ما در کمیته ملی حافظه جهانی یونسکو بود. ما در این نهاد هم نقش خودمان را پررنگ کرده‌ایم و در حال حاضر یکی از مهم‌ترین اعضای ثبت آثار ملی در حافظه جهانی هستیم. نمونه‌اش آثاری است که طی دو سال اخیر ثبت شده‌اند؛ از آثار مکتوب گرفته تا حوزه دیداری- شنیداری که با همکاری نهادها و دستگاه‌های اجرایی دیگر موفق به انجام آن شدیم و در آینده نیز آثار دیگری به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کد خبر 188609

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز