یک سال قبل در چنین روزهایی مردم لیبی یا دستکم اکثر آنان پایکوبی کردند زیرا امیدهای فراوانی در دل و سر برای آیندهشان داشتند؛ مردمانی که چهل سال سایه قذافی و خاندانش بر سر آنها بود. اما یک سال بعد مردم لیبی چگونهاند؟
محمد المقریف، رئیس مجلس تازهتأسیس لیبی میگوید آزادسازی کشور هنوز کامل نشده است. همین یک جمله برای درک اینکه نخستین و مهمترین دلمشغولی لیبی ناامنی فراگیر است، کفایت میکند. به جز مرگ خمیس کوچکترین پسر معمر، در روزهای گذشته درگیریهای بنیولید که گفته میشود همچنان در کنترل قذافیدوستان است، در هفتههای گذشته حمله به سفارت آمریکا و در ماههای گذشته خشونتهای دیگر، همگی ثابت میکنند که لیبی هنوز روی آرامش نمیتواند بهخود ببیند.
واقعیت این است که لیبی امروز از حضور گروههای شبهنظامی متعدد که برخی تا چندماه قبل شمار آنها را بالغ بر سیصد گروه تخمین زدهاند، ازجمله صد گروه کوچک و بزرگ در پایتخت (طرابلس) رنج میبرد. در این میان اسلحه بهدستان مصراته و زنتان به شکل قابلتوجهی قویاند و حتی به تجهیزاتی مانند تانک و راکتانداز و تیربار مسلح هستند.
تلاشهای شورای انتقالی در گذشته و دولت «الکیب» در ادامه برای جمعآوری سلاحها از دست مردم و گروهها، همچنین تلاش برای شکل دادن یک ارتش و پلیس واحد و مقتدر هنوز به نتیجه نرسیده است و بازداشتهای گاه و بیگاه این و آن و همچنین آدم رباییها - مانند آنچه بر سر نیروهای هلال احمر ایران آمد - به خوبی از فراگیری ناامنی در لیبی حکایت دارد.
در این میان بیثباتی سیاسی نیز مزید بر علت شده است. اگرچه انتخابات مجلس حدود دو ماه قبل در لیبی در شرایط نسبتا مطلوبی برگزار شد، اما حاصل آن هنوز نتوانسته است با تشکیل یک دولت جدید، ثبات سیاسی را برای کشور نوید دهد. در نتیجه انتخابات، اتحادیه نیروهای ملی (موسوم به لیبرالها) توانست با فاصله نسبتا زیادی از حزب عدالت و سازندگی (اخوانالمسلمین) پیشی بگیرد. اما نباید از خاطر دور داشت که از دویست نماینده مجلس، صد و بیست نفر، در هیأت مستقل و با سلایق و رویکردهای قبیلهای و جمعیتی مختلف به مجلس راه یافتهاند، و تلاش دو حزب اصلی کشور که تنها کنترل هشتاد کرسی را در اختیار دارند برای ایجاد ائتلاف و اتحاد با این طیف گسترده و رسیدن به اکثریت برای تشکیل دولت آسان نیست.
یک سال بعد از مرگ قذافی، شاید خوشحالترینها در لیبی، بیشک نه مردم کوچه و بازار بلکه شرکتهای نفتی انگلیسی، فرانسوی و ایتالیاییاند که با بازگشت به میدان، نفت و گاز مرغوب لیبی را به اروپای بحرانزده میبرند بیآنکه دغدغهای برای ثبات و آرامش مردمان لیبی داشته باشند که اگر هم داشته باشند برای تأمین بیشتر منافع خودشان است. دیگر بهرهبرنده از این اوضاع، شاید آمریکا باشد که با توجه به تخصیص بودجه از سوی کنگرهاش، از راهاندازی یک پایگاه نظامی در طرابلس به استعداد 500کماندو خبر میدهد. آمریکا سالهاست با ایجاد آفریکوم (فرماندهی نظامی آمریکا در آفریقا) در رؤیای استقرار نظامی ثابت در آفریقا به سر میبرد و شاید به همین دلیل است که در پرونده مداخله نظامی در شمال مالی نیز در کنار فرانسه نقش پررنگی ایفا میکند.
لیبی بیشک بهدلیل داشتن بیشترین منابع غنی و مرغوب نفت و گاز در آفریقا، نداشتن بدهی خارجی و داشتن نزدیک به دویست میلیارد دلار دارایی در خارج، هم از ظرفیت بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است و هم طعمه لذیذی برای حرصورزیهای خارجی و داخلی محسوب میشود. توسعه و شکوفایی لیبی تنها درصورتی قابل تحقق است که ثبات سیاسی و امنیت بر این کشور حاکم شود. در این صورت علاوه بر باروری امیدهای مردم لیبی برای زندگی بهتر، کشورهای همسایه و کل منطقه نیز روزهای خوش تری خواهند داشت.