در سینمای دنیا از آن هنگام که سینما پا گرفت تهیهکنندگانی بوده و هستند که موضوع، سوژه و قصه کار خود را با وسواس خاصی انتخاب میکردند و انتخابشان همراه با نگره مولف بود وخود نیز در شکلگیری آن اثر، دستی داشتند به لحاظ نگارشی یا شاکله کلی داستان. بیلی وایلدر یکی از این نوع تهیهکنندگان بود که سوژه آثاری که به تهیهکنندگی آن میپرداخت را با حوصله و وسواس خاصی انتخاب میکرد و با آنکه خود آثار شاخصی را هم کارگردانی کرده است اما حافظه سینمای دنیا او را غالبا به عنوان یک تهیهکننده خوشفکر میشناسد تا یک کارگردان خیلی شاخص. در واقع این موضوعی است که در سینمای ایران بسیار کم داریم؛ تهیهکننده خوشفکر یا همان تهیهکننده مولف که اگر این حوصله برای تهیهکنندگان سینمای ایران بیشتر حاصل شود، اهل نظر و مطالعه بیشتری باشند و دغدغههای اجتماعی را با دقت نظر بیشتری انتخاب کنند و به تهیه آن مبادرت بورزند سینمای ایران از دور باطل چرخه تکراری مضامین فعلی خارج میشود و به رشد و بالندگی خواهد رسید.
2 - بدون شک فارغ از این موضوع که راقم این سطور هیچگاه اهل مبالغه نبوده است منوچهر محمدی با آثاری که تاکنون در سینمای ایران تهیه کرده یکی از آن تهیهکنندگان خوشفکری است که اهل نظر است و موضوعات مورد نظرش را با حوصله خاصی انتخاب میکند. اگر مروری بر فیلمها و سریالهایی که وی تهیه کرده است بیندازیم، نیک بدین نتیجه خواهیم رسید؛ سریال «ابوعلی سینا»، «زیر نور ماه»، «مارمولک»، «طلا و مس» و اکنون «بوسیدن روی ماه»؛ بزرگترین شاخصه موضوعی این آثار آن است که در هر دورهای که ساخته شدهاند یکی از دغدغههای اجتماعی روز جامعه محسوب میشوند و چه خوب است که تهیهکنندگان سینمای ایران گوش و چشمشان تحت تأثیر اشتغالات شخصی پر نشود و با جامعه خویش ارتباط دوطرفهای داشته باشند.
3 - بوسیدن روی ماه حدیث انتظار است. حدیثی که سینمای ایران که تاکنون با چنین صلابتی نتوانسته است صبر مادران ایرانی درباره احتمال بازگشت فرزندشان از جنگ را به تصویر بکشد و صدالبته با آنکه قصه پرفرازوفرودی ندارد [و این یکی از ضعفهای این اثر است] اما با ریتمی نسبتا کند توانسته است شکوه انتظار این دو مادر را به خوبی نشان دهد. صد البته میشد با قصههای فرعی بیشتری بدون آنکه روح مرکزی اثر لطمهای بخورد عیار قصه را بالا برد و بر شاخص بودن آن افزود تا آنجا که در نبود این مهم، در چند سکانس این اثر به مستندهای خستهکننده شبیه میشود. اما به هر حال از آنجا که کارگردان توانایی هدایت دو نابازیگر که شخصیتهای اصلی این اثر را بازی میکنند را داشته است، توانسته در فراز و فرود و احساسی عاطفی قصه، بازیهای خوبی از ایشان بگیرد و آن لحظه را دربیاورد، به خصوص شیرین یزدانبخش که نقش شخصیت محوری این اثر را بازی میکند. از آنجا که در زندگی شخصیاش با مفهوم تنهایی و انتظار بسیار آشنا و قرین بوده است، بازی درخورتوجهی ارائه کرده و خود را به عنوان پدیده در بازیگری در این سنو سال مطرح کرده است.
4 - همایون اسعدیان کارگردانی است که هیچگاه ادعای مولف بودن نداشته و ندارد و در سینمای ما که همه ادعای نویسنده و کارگردانبودن دارند جای بسی شکر دارد که عدهای فقط خود را کارگردان میدانند و به مقولههای دیگر وارد نمیشوند. اتفاقا اسعدیان کارگردان آثار خوشساختی همچون شوخی بوده است و عنصر ریتم، میزانسن و دکوپاژ را به خوبی میشناسد و در آثارش رعایت میکند.
5 -نکته آخر اینکه اگر میخواهیم جنگ و عواقب آن را از نظر اجتماعی به خوبی نشان دهیم حتی اگر پول کافی نداریم میتوانیم اینچنین پرصلابت عمل کنیم و شکوه جانفشانی خانوادههای ایرانی را به شیوهای غیرشعاری و صدالبته تاثیرگذار جلوهگر سازیم و به شیوه «گر تو قرآن بدین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی» عمل نکنیم.