اواخر تیرماه امسال مأموران پلیس رشت در جریان قتل مردی در یک جاده جنگلی در حاشیه شهر قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. بررسیها نشان میداد مقتول مرد جوانی بود که به ضرب شلیک یک گلوله به قتل رسیده بود. دو دختر بچه که شاهد این جنایت بودند تحت بازجویی قرار گرفتند و گفتند: چند دقیقه قبل یک پراید سفید رنگ در کنار جاده توقف کرد. داخل ماشین به غیراز راننده یک مرد که ماسک بهداشتی بهصورتش زده بودند و عینک آفتابی هم داشت نشسته بود. در یک لحظه این مرد با اسلحه به راننده پراید شلیک کرد و او را از داخل ماشین به بیرون پرت کرد. سپس پشت فرمان نشست و با سرعت زیاد پا به فرار گذاشت.
سرقت مرگبار
از آنجا که عامل جنایت از ماسک و عینک آفتابی استفاده کرده بود، دو شاهد ماجرا چهره او را ندیده بودند اما با مشخصاتی که از قد، هیکل و لباسهایش دادند، تحقیقات برای دستگیری وی شروع شد. همزمان مأموران با شناسایی خانواده قربانی متوجه شدند که شغل این مرد مسافرکشی بوده و این یعنی عامل جنایت بهعنوان مسافر سوار ماشین او شده و بعد از قتل وی، ماشینش را به سرقت برده است.
درحالیکه مشخصات قاتل و خودروی قربانی به تمامی تیمهای گشتی پلیس مخابره شده بود، 15روز بعد خبر رسید که خودروی مقتول در خانه پیرزنی در شهرستان رشت دیده شده است. مأموران راهی خانه پیرزن شدند و وی گفت: چند روز پیش مردی در خانهام را زد و گفت که ماشینش خراب شده است. او خواست که ماشینش را داخل خانهام بگذارد و خودش برای پیدا کردن تعمیرکار برود و من هم قبول کردم. اما چند روز گذشت و این مرد پیدایش نشد. من و همسایهها که به ماجرا مشکوک شده بودیم، تصمیم گرفتیم ماجرا را به پلیس اطلاع دهیم.
مشخصاتی که پیرزن از مرد مرموز میداد، با مشخصات قاتل تحت تعقیب یکی بود. مأموران متوجه شدند که این مرد بعد از سرقت خودروی پراید مقتول، وقتی با خرابی ماشین مواجه شده آن را در خانه پیرزن گذاشته و احتمال دارد که بهزودی برای بردن آن برگردد. به همین دلیل خانه پیرزن زیرنظر گرفته شد اما با گذشت چندین روز، خبری از عامل جنایت نشد.
سارق مسلح
چندماه از قتل راننده پراید گذشته و هنوز ردی از عامل جنایت بهدست نیامده بود. هفته گذشته مأموران گشت یکی از کلانتریهای رشت سرگرم گشتزنی در خیابانهای شهر بودند که روبهروی بانکی متوجه یک خودروی سواری شدند که کنار خیابان پارک بود. داخل ماشین مردی نشسته بود و چشم از بانک بر نمیداشت. رفتار این مرد کاملا مشکوک بهنظر میرسید و مأموران به طرف او حرکت کردند.
مرد جوان وقتی چشمش به مأموران پلیس افتاد دستپاچه شد و گفت که در آنجا منتظر یکی از دوستانش است. مأموران اما بیتوجه به حرف هایش به بازرسی داخل ماشین پرداختند و در کنار صندلی راننده متوجه ساک مشکی رنگی شدند که داخل آن یک قبضه کلت کمری بود. مرد جوان دستگیر شد و مأموران در ادامه بررسیها متوجه تعدادی ماسک بهداشتی و یک عینک آفتابی شدند که داخل صندوق عقب بود. همهچیز نشان میداد که مرد جوان قصد سرقت از بانک را داشته است و به همین دلیل وی در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفت.
اعتراف به جنایت
به محض انتقال متهم به اداره آگاهی، مأموران او را شناختند. بررسیها نشان میداد این مرد دزد سابقهداری به نام فریبرز است که چهار سال قبل به اتهام سرقت مسلحانه از یکی از بانکهای شهر دستگیر شده بود. تحقیقات نشان میداد که فریبرز در سال 87 با یک قبضه کلت کمری وارد یکی از بانکهای رشت شده و قصد سرقت داشته که با مقاومت کارمندان بانک روبهرو شده بود. وی وقتی موفق به سرقت نشده بود، اقدام به تیراندازی کرده و بعد از مجروح کردن یک نفر پا به فرار گذاشته بود اما پلیس مدتی بعد از سرقت موفق به دستگیری وی شده و متهم به زندان افتاده بود.
این اطلاعات همه جزئیاتی نبود که مأموران از مرد جوان بهدست آوردند. آنها با مشاهده ماسک بهداشتی و عینک آفتابی که از متهم کشف شده بود، حدس زدند که وی همان کسی است که چندماه قبل دست به قتل راننده مسافرکش در جاده جنگلی زده بود. مشخصات ظاهری فریبرز با مشخصاتی که دو شاهد جنایت ارائه کرده بودند یکی بود و به همین دلیل مأموران به بازجویی از او پرداختند. مرد جوان که میدید دستش رو شده به جنایت اعتراف کرد و گفت:
چهار سال پیش وقتی به جرم سرقت مسلحانه از بانک به زندان افتادم به تحمل چهار سال حبس محکوم شدم. بعد از مدتی عفو خوردم و پس از تحمل دو سال زندان، آزاد شدم. یک سال بیکار بودم و هر چه تلاش کردم نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم. برای همین به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم و اسلحه خریدم. وقتی به رشت برگشتم، تصمیم به سرقت گرفتم. چون نیاز به یک ماشین داشتم، بهعنوان مسافر سوار خودروی پرایدی شدم و راننده را به یک جاده جنگلی کشاندم.
اما وقتی میخواستم ماشین را سرقت کنم، راننده مقاومت کرد و مجبور به تیراندازی به سوی او شدم. چند روز بعد، ماشین خراب شد و آن را در خانه پیرزنی گذاشتم اما ترسیدم دوباره به سراغ آن بروم. بعد از چند ماه، یک خودروی دیگر تهیه کردم و تصمیم گرفتم به بانک دستبرد بزنم اما روزی که مقابل بانک مورد نظر توقف کردم و منتظر بودم تا بانک خلوت شود، گشت کلانتری مقابلم ظاهر شد و دستگیر شدم.
سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان با بیان این خبر به همشهری گفت: بعد از اعترافات متهم و بازسازی صحنه قتل، برای وی قرار بازداشت موقت صادر شد و در حال حاضر تحقیقات برای شناسایی دیگر جرائم احتمالی وی ادامه دارد.