در این پرونده سعی کردهایم با بررسی فضاهای فرهنگی فعال در کشور حرفهایی درباره کمبودهای مختلفی که در ساحت فضا و سرانه فرهنگی در کشور وجود دارد طرح کنیم. در این راستا به حوزههای مختلفی ازجمله سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و ادبیات پرداختهایم.
کتابخانه پارک شهر
همه آنها که سنوسالشان بالای 40سال است و دستی در عالم ادبیات و شعر و کتاب دارند، یعنی دهه پنجاهیها، دستکم یکبار گذرشان به کتابخانهای لابهلای درختهای قطور و بلند و زیبا افتاده است؛ کتابخانهای که در سالهای دهه60 پاتوق شاعران و نویسندگان بسیاری بود؛ قیصر امینپور، سهیل محمودی، ساعد باقری، فاطمه راکعی و... و خیلیهای دیگر که حالا معروفتر شدهاند یا شاید دیگر کسی نامشان را نمیشنود. فرقی نمیکند. آن روزها بهویژه در سالهای پایانی دهه60، جلسات کتابخانه پارک شهر، یکی از مهمترین و منظمترین جلسات بود؛ جایی که جوانان میتوانستند یک روز در هفته در حضور شاعران جاافتادهای چون امینپور و محمودی، شعرهایشان را بخوانند و از نظرات این شاعران معروف استفاده کنند. حالا اما کتابخانه پارک شهر، تنها ساختمانی قدیمی و تنهاست لای درختهایی که 30دور دیگر به قطرشان اضافه شده است. هیچ صدایی شنیده نمیشود جز جیغ و فریادهایی از سر شادمانی کودکان؛ کمی آن طرفتر، در زمین تازه پارک شهر.
راسته انقلاب
هنوز هم که هنوز است اگر کتاب بخواهید، هر کجای ایران که باشید، هیچ چارهای ندارید که کار و زندگیتان را رها کنید و یک روز کامل جلوی دانشگاه تهران از این کتابفروشی به آن کتابفروشی بروید و تکهکاغذتان را دست فروشندگان دهید تا سرانجام کارتان راه بیفتد. راه نیفتد هم البته چندان جای نگرانی نیست؛ در همین مسیر 500متری، معجزههای بسیاری رخ میدهد. میتوانید به سوراخهایی که لای کتابفروشیهاست و پلههای تاریکی به پایین یا بالا دارد وارد شوید و آنوقت است که دیگر هرطور کتابی را نایاب و کمیاب و با هر شکل و شمایلی که هست، پیدا میکنید. فقط کافی است کمی سر کیسه را شل کنید. راسته انقلاب، معجزه میکند اما دست روزگار حتی به این منطقه عجیب هم رحم نکرده و حالا دیگر راسته کتابفروشیهای انقلاب هم حالوهوای سابق را ندارد. ناشران جورواجور، کتابهای جورواجور ادبی و هنری، یکی بعد از دیگری به کریمخان اسبابکشی کردهاند و راسته انقلاب هر روز بیش از روز قبل، پاتوق کتابهای دانشگاهی میشود؛ فقط کتابهای دانشگاهی.
سینما عصرجدید
سینما عصر جدید کی و کجا وارد زندگی سینما دوستان شد؟ سینمایی که قبل از پیروزی انقلاب تختجمشید نام داشت و نام عصر جدید راحتتر و سریعتر از بقیه تغییر نامهای سینماها در ابتدای دهه60 بر پیشانیاش چسبید. سینما عصر جدید واقع در خیابان طالقانی تهران با مدیریت هوشنگ کاوه خیلی زود تبدیل به پاتوق علاقهمندان جدی سینما شد؛ سینمایی که هم محیط فرهنگی مناسبی داشت، هم نسبت به دیگر سینماهای مرکز شهر در محیط خلوتتری قرارداشت و هم اینکه در انتخاب و گزینش فیلمهایش سلیقه و دقتنظر خاصی صورت میگرفت؛ از معدود سینماهای تهران که در آن غرفه فروش کتاب وجود داشت و میشد در آنجا کتاب سینمایی خریداری کرد. دم در سینما همیشه مشخصات، خلاصه داستان و گاهی توضیحی درباره فیلمهای در حال اکران به چشم میخورد و روزگاری آنقدر در این سینما فیلمهای تارکوفسکی و پاراجانف به نمایش درآمد که برخی به شوخی از آن به عنوان سینما مسکو یاد میکردند. سینما عصر جدید دردهه60 و دستکم تا اواخر دهه70 باکلاسترین سینمای پایتخت بود، بیآنکه به شیکی سینما آزادی یا دنجی سینما شهر قصه باشد. در روزهای جشنواره مقابل سینما عصر جدید صفهای طولانی برای تماشای فیلمهای فیلمسازانی چون یاسوجیرو اوزو، روبربرسون و البته تارکوفسکی و پاراجانف تشکیل میشد. این سینما شاید تنها سالن جهان باشد که در آن تمام فیلمهای تارکوفسکی و پاراجانف اکران عمومی شدهاند؛ روزگاری که رفتن به عصر جدید جزو الزامات روشنفکری به شمار میآمد؛ سینمایی که در آن اگر هم فیلم ایرانی اکران میشد با «نارونی » بود یا «نقش عشق» و البته فیلمهای عباس کیارستمی. سالن شماره سه سینما عصر جدید که بیشتر شبیه اتوبوس بود تا سالن سینما و مخاطب به پرده احساس نزدیکی زیادی میکرد پاتوق کسانی بود که میخواستند فیلمهای محبوبشان را بارها و بارها تماشا کنند. در دهه80 عصر جدید به مرور از رونق افتاد. فیلمهای متداول و معمولی ایرانی و محصولات تجاری در آن به نمایش درآمد و حالا هم جای هوشنگ کاوه، حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی مالک سینما هستند. عصر جدید هنوز سینمای فعالی است ولی آنقدر از تصویر نوستالژیکش در دهه60 فاصله گرفته که میتوان آن را در فهرست سینماهای ازدسترفته قرار داد.
سینماکریستال
خاطرات متولدان دهه50 از لالهزار مربوط به دورانی است که سینماهایش به حاشیه رفته و کمکم حضور مغازههای فروش سیم و کابل و لوازم برقی در آن پررنگ شده بود. البته در دهه60 لالهزار هنوز نفس میکشید و هم بسیاری از سینماهای پرتعدادش فعال بودند و هم تئاترهای عامهپسندش همچنان مخاطب داشتند. گیریم نه به اندازه دهههای 30، 40، 50 و هر چه گذشت لالهزار و سینماهایش بیشتر فراموش شدند؛ سینماهایی که یک به یک ناچار شدند کرکرهها را پایین بکشند و تعطیل کنند. ولی میان تمام این سالنها که اغلب فیلمهای اکران دو و اکران سه روی پرده میآوردند و فقط هم فیلمهایی که مخاطب خیابان لالهزار را سرگرم کند و به هیجان بیاورد، یک سینما کریستال هم بود که آبروی این خیابان قدیمی تهران بهشمار میرفت. داستان سینما کریستال از بقیه سینماهای لالهزار متفاوت بود. سینما کریستال با مدیر علاقهمند و سینمادوستش حکایتی دیگر بود. بیجهت نبود که کریستال تا همین چند سال پیش هم جزو سینماهای نمایشدهنده آثار جشنواره فیلم فجر بود. در روزهای پرتب و تاب جشنواره اگر گرفتن بلیت از سینما آزادی یا حتی سینما بهمن مأموریتی غیرممکن به شمار میرفت، کریستال جایی بود که میتوانستی مطمئن باشی با چند ساعت ایستادن در صف بلیت گیرت میآید؛ سینمایی که همان ابتدای خیابان لالهزار واقع شده بود و معمولا هم میشد صابر رهبر، مدیر خندهرو و متین سینما را در سالن مشاهده کرد. به سنت عصر جدید در کریستال هم ویترینی برای عرصه کتاب و نشریات سینمایی وجود داشت و رهبر جدای از جشنواره برای خودش فستیوال فیلمی راه انداخته بود که معمولا در اسفند ماه هر سال در آن به اکران فیلمهایی خارجی میپرداخت. همه چیز هم براساس ذوق مدیر خوشسلیقه سینما کریستال صورت میگرفت و این سینما با وجود قدیمی بودن همچنان فضای امن و دوستداشتنیای برای علاقهمندان داشت. دیدن یک دوست قدیمی هنگام ورود یا خروج از سینما کریستال اتفاقی عادی بهشمار میرفت ولی این پاتوق سینمایی قدیمی هم با وجود اینکه بیشتر از بقیه سینماهای لالهزار دوام آورد ولی در نهایت این یکی هم تعطیل شد تا فرهنگیترین سینمای خیابانی که روزگاری برادوی ایران نامیده میشد را هم غبار تعطیلی و فراموشی بپوشاند.
سالن کوچک حوزه هنری
در روزگاری که حوزه هنری محل حضور فیلمسازان و منتقدان بسیاری بود و مدرسه فیلمنامهنویسی به شدت فعال بود، کنار فعالیتهای مدرسه و برای تقویت برنامهها، جلسات ماهیانهای به نام «شب فیلمنامه» به راه افتاد که در آن فیلمهای ارزشمندی روی پرده بزرگ سینما به نمایش درآمد. کمی که گذشت جنب تالار اندیشه حوزه هنری، سالن کوچکی راهاندازی شد که در آن فیلمهای روز سینمای جهان با زیرنویس فارسی به نمایش درمیآمد. این سالهایی بود که تازه فرمت ویسیدی به بازار آمده بود و تماشای فیلمها با صدا و تصویر خوب به روی پرده غنیمتی به شمار میآمد. سالن کوچک حوزه هنری حدود 60 صندلی بیشتر نداشت و نمایش فیلم هم مخصوص اعضا بود که البته هر عضو میتوانست مهمانی هم به همراه داشته باشد.تمام فیلمهایی که در این سالن روی پرده رفتند به همت مدیران وقت مدرسه کارگاهی فیلمنامهنویسی زیرنویس فارسی شدند. فیلمها هم در ابتدا به صورت ژانری انتخاب میشدند و در هر دوره میشد بهترینهای یک ژانر را مرور کرد. کسانی که در اواخر دهه70 مخاطب سالن کوچک بودند، دوره ژانر وحشت را حتما در خاطر دارند. فیلم محبوب این دوره «در کام جنون» ساخته جان کارپنتر بود. سالن کوچک براثر آتشسوزی سوخت و برنامه نمایش فیلم هم چندماهی تعطیل شد. بازسازی سالن به تأسیس سالن شماره 2 نیز انجامید تا به نوعی غیبت چندماهه نیز جبران مافات شود. دوره فعالیت سالن کوچک حوزه هنری را میتوان بهترین دوران نمایش مدون فیلمهای روز سینمای جهان در همه این سالها دانست. انبوه چهرههای سرشناس از کارگردان و فیلمنامهنویس گرفته تا منتقد که کنار علاقهمندان و هنرجویان و دانشجویان به تماشای فیلم مینشستند نشانهای از اهمیت این کانون فیلم کوچک بود. با رفتن زم از حوزه هنری برنامه نمایش فیلم در سالن کوچک همچنان ادامه یافت. هر چند نه با کیفیت سابق، تا اینکه در اوایل دهه80 سالن کوچک هم به خاطرهها پیوست. یاد مسعود اصفهانی که یکتنه همه کارهای اجرایی را چه در زمان مدیریت مجید بسطامی و چه در زمان حمید گرشاسبی انجام میداد و اواخر کار خودش چراغ سالن کوچک را روشن نگه داشته بود از خاطر مخاطبان این کانون فیلم پربار و پرحاصل نمیرود.
فیلمخانه ملی ایران
آنها که در دهه60 خواننده مجله فیلم بودند خاطرشان هست که خسرو دهقان در انتهای هرمطلبی با ربط و بیربط مینوشت ما کانون فیلم میخواهیم! جلسات نمایش فیلم «کانون فیلم تهران» تا سال62 برقرار و بعد دچار تعطیلی شده بود تا اینکه مدتی بخش سینمایی بنیاد مستضعفان به نمایش آثار کلاسیک پرداخت و البته این هم دولت مستعجل بود. البته در دهه60 فیلمخانه ملی ایران فعال بود و کار آرشیو و نگهداری فیلمهایی که مدتها در گوشه و کنار رها شده بودند با جدیت انجام میشد. در نهایت از اردیبهشت 1370 نخستین برنامه نمایش فیلمخانه با عنوان سینما و ادبیات آغاز به کار کرد. فیلمها در سینما شهرقصه به نمایش درمیآمد و پس از اکران نیز جلسات نقد و بررسی و سخنرانی درباره فیلمها برپا میشد. دوره دوم فیلمخانه با عنوان «اکسپرسیونیسم آلمان و پیشگامان سینما» فرصت مغتنمی برای تماشای فیلمهایی را فراهم کرد که بیشتر علاقهمندان سینما آنها را مشاهده نکرده بودند. در دورانی که مخاطبان جدی سینما بیشتر درباره فیلمها میخواندند تا امکان دیدنشان را بیابند، دورههای فیلمخانه ملی حکم چشمه آب حیات را برای عاشقان هنر هفتم داشت. اوایل دهه70 با مخالفتهایی که نسبت به فعالیت نمایش فیلمهای فیلمخانه صورت گرفت، این پاتوق فرهنگی مدتی تعطیل شد. پس از مدتی وقفه فیلمخانه دوباره راه افتاد و اینبار سینما صحرا میزبان علاقهمندان شد. بهیادماندنیترین دوره فیلمخانه ملی را میتوان دوره نمایش فیلمهای 70میلیمتری دانست که در زمستان77و بهار78 آثاری چون «این گروه خشن»، «بنهور»،«برخورد نزدیک از نوع سوم»،«کفشهای ماهیگیر»،«بربادرفته» و «دور از اجتماع خشمگین» به صورت دوبله و با صدای استریو فونیک به نمایش درآمدند. بیشتر مخاطبان فیلمخانه را علاقهمندان سینمای جهان تشکیل میدادند و به ندرت فیلمایرانی به نمایش درمیآمد ولی در تابستان سال79، به مناسبت 100سالگی سینمای ایران منتخبی از فیلمهای قدیمی و جدید ایرانی روی پرده آمد که خاطرهانگیز بود. جلسات نمایش فیلم فیلمخانه عصرهای سهشنبه برگزار میشد و حالا نزدیک یک دهه است که فیلمخانه هم به خاطرهها پیوسته است.
موسسه فرهنگی هنری صبا
ساختمان صبا و نگارخانه خیال در زمینی به مساحت دوهزار و 968مترمربع ساخته شدهاند و به وسیله یک راهرو به یکدیگر متصل میشوند. ساختمان صبا در سال1315 با کاربری مسکونی ساخته و در ۱۵دی سال1381با تغییر کاربری مرمت شده است.
این ساختمان دارای یک حوضخانه، یک سالن کنفرانس و یک کلاس آموزشی در طبقه زیرزمین و نیز دارای تالار آیینه و دو نگارخانه در طبقه اول و دوم است.اهداف این مؤسسه که در خیابان ولیعصر، پایینتر از طالقانی، شماره 1552 قرار دارد، چنین اعلام شدهاست:
برپایی نمایشگاههای هنری ویژه استادان داخلی و خارجی، برگزاری سخنرانیهای تخصصی فرهنگی و هنری، برپایی کارگاههای هنری در سطح استادان، ایجاد فضای مناسب برای گفتوگو بین هنرمندان، برگزاری نشستهای تخصصی آموزش هنر، ارائه آخرین دستاوردهای پژوهشی هنر از سوی پژوهشگران، برپایی میزگردهای تخصصی فرهنگیهنری بهصورت روزانه، هفتگی و ماهانه.
تمامی فعالیتهای فوق از طریق نشریه تخصصی، خبرنامه داخلی، بروشور، کاتالوگ و... به جامعه عرضه میشود.
موزه هنرهای معاصر فلسطین
در خیابان بزرگمهر، در فاصله دوخیابان برادران شهید مظفر(صبا) و فلسطین، دیوار به دیوار سفارت فلسطین باغ سبزی قرار دارد با یک ساختمان قدیمی؛ ساختمانی برای نمایش هنر مقاومت مردمی که برای دفاع از سرزمین اجدادیشان با اشغالگران جنگیدهاند. موزه نامی دارد، یادآور هنر مقاومت و حماسه و وطندوستی: «موزه هنرهای معاصر فلسطین». این ساختمان، ۶۹۲ مترمربع مساحت دارد و مخصوص برگزاری نمایشگاههای جهان اسلام است. این موزه در نخستین روزهای سال1385 به همت فرهنگستان هنر و با مشارکت هنرمندان ایرانی و فلسطینی راهاندازی شد و از مرداد ماه همان سال فعالیت خود را بهطور رسمی آغاز کرد. اندیشه تاسیس موزهای برای نمایش مقاومت مردم فلسطین در سال1381، همزمان با برگزاری نمایشگاه هنر مقاومت در حمایت از انتفاضه مردم فلسطین در فرهنگستان هنر شکل گرفت. ساختمان موزه مشتمل بر هشت گالری، با مساحتی حدود 700مترمربع در سه طبقه راهاندازی و خبر افتتاح آن همزمان با بازدید مقام معظم رهبری از دوسالانه پوستر جهان اسلام اعلام شد. 28فروردین 1385، همزمان با میلاد پیامبر اکرم(ص) و برگزاری اجلاس بینالمللی قدس، موزه با حضور سفیران کشورهای لبنان، اردن، فلسطین و چند کشور اسلامی دیگر بهطور موقت گشایش یافت.
موزه امام علی
موزه امام علی، یکی از موزههای استان تهران است. این موزه در سال 79،سالی که دو عید غدیر در آن واقع بود و بهعنوان سال امام علی(ع) نامگذاری شده بود، تأسیس و در سال 1382افتتاح شد. اساسنامه این موزه همزمان با روز جهانی موزه، 25اردیبهشت سال 1385به تصویب ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری رسید. همانطور که از نام این موزه پیداست همه فعالیتهایی که در این موزه انجام میشود مربوط به حضرت علی(ع) است و شامل تابلوهای نقاشی، نقاشیهای قهوهخانهای و آثاری مربوط به پردهخوانی در زمانهای قدیم است. همچنین آثار هنرمندان خوشنویس که در رابطه با مسائل مذهبی کار انجام دادهاند از جمله آثاری است که در این موزه وجود دارد. در طبقه همکف این موزه نمایشگاههای دورهای برگزار میشود که چندی پیش اصل پرده کعبه که به ایران هدیه شده بود در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرارگرفت. آمفیتئاتری در این موزه وجود دارد که جلسات ادبی و فرهنگی با حضور نویسندگان و شعرایی که کارهای مذهبی انجام دادهاند، در این مکان برگزار میشود. در طبقه همکف نمایشگاه ادواری، در طبقه اول تابلوهای نقاشی معاصر و در طبقه دوم آثار خوشنویسی مستقر است.
تالار وحدت، استاندارد با ظرفیت کم
اغراقآمیز نیست که اگر تالار وحدت را سالنی مخصوص برای موسیقی بدانیم. با اینکه مسئولان سالن با گروههای پرمخاطب قرارداد 30درصدی از فروش گیشه میبندند و قرارداد با دیگر گروهها رقمی نزدیک به شبی 5/4میلیون تومان است اما گروههای پرمخاطب بهدلیل ظرفیت محدود این سالن ترجیح میدهند که کنسرتهای خود را در سالنهای غیراستاندارد اما با ظرفیت بیشتر برگزار کنند. تعداد صندلیهای این سالن نزدیک به 700عدد است. این تالار در سال1346 ساخته شد و نخستین سالن مخصوص اپرا و کنسرتهای بزرگ است. ساخت بنا توسط بوگینا آفتاندلیاس بهمدت 10سال به طول انجامید که براساس مدل اپرا هاس وین ساخته شده است. تالار وحدت در طول عمر خود شاهد اجرای هنرمندان بسیاری بوده است؛ از رهبر فقید هربرت فون کاریان گرفته تا نابغه پانتومیم ماسل مارسو در این تالار برنامه اجرا کردهاند. هنرمندان بنام ایرانی همچون مرحوم بنان و مرحوم حشمت سنجری نیز روی سن تالاروحدت هنرنمایی کردهاند. بهدلیل این سابقه و ویژگیهای صوتی و سالن، موسیقی پاپ جایی در این تالار ندارد. تالار وحدت یک سالن چند منظوره است که در آن علاوه بر برگزاری کنسرتهای موسیقی، نمایش هم برگزار میشود و حتی سالن انتظار آن به نمایشگاههای مختلف تجسمی تبدیل شده است.
برج میلاد، تخفیف برای سنتی ها
برج مخابراتی چندمنظوره شاید آخرین گزینه برای یک اجرای کنسرت موسیقی باشد. اما در بالای بلندترین برجی در شمالغربی تهران با 435متر ارتفاع که از همهجای تهران نمایان است، بازار برگزاری کنسرت حسابی داغ است. برج میلاد این روزها جای خود را بین اهالی موسیقی، چه سنتیها و چه پاپ به خوبی باز کرده است. هرچند که این سالن هم استانداردهای لازم را برای اجرای کنسرت ندارد اما یکی از بهترین گزینههای اجرای کنسرت موسیقی است. این برج در چند سال اخیر در جشنواره موسیقی فجر میزبان بخش پرطرفدار کنسرتهای پاپ میشود و در طول سال میزبان همه ژانر موسیقی میشود. با این حال برای حمایت از موسیقی سنتی، مسئولان برج تخفیف 50درصدی به هنرمندان اینگونه موسیقی میدهند و البته تخفیفاتی هم برای برگزاری کنسرت در وسط هفته دارند که با این روش درصدد اجرای برنامههای موسیقی در طول ایام هفته برای خانوادهها هستند. بهای اجاره این برج برای دو اجرا در یک شب با حدود 1650صندلی شبی 33میلیون تومان است که البته اگر به آن قیمت نورپردازی، پارکینگ و صدا را هم اضافه کنیم، به شبی 36میلیون تومان هم میرسد. البته در این بین نباید فراموش کرد که بخشی از صندلیهای این سالن بهدلیل اینکه در نقطه کور قرار گرفتهاند قابل فروش نیستند.
سالن همایش میلاد
دو اسم شبیه به هم برای دو کاری شبیه به یکدیگر. جای تعجبی ندارد که در بیرون کنسرت، عواملی با صدای بلند داد بزنند که اینجا کنسرت فلان خواننده برگزار میشود، اشتباهی توی صف نایستید. سالن همایش میلاد نمایشگاه بینالمللی که در بزرگراه چمران واقع شده است یکی دیگر از گزینههای موجود برای برگزاری کنسرتهای موسیقی است. بهنظر میرسد که گروههای پاپ بیشتر تمایل دارند در اینجا کنسرت برگزار کنند که البته تعداد صندلیها که نزدیک به 1900تا میشود در این انتخاب بیتاثیر نیست. البته تا سال گذشته اجاره این سالن رقمی نزدیک به 12میلیون تومان برای هر تهیهکننده آب میخورد و بههمین دلیل حتی اهالی موسیقی سنتی ترجیح میدادند سراغ این مجموعه بروند اما با افزایش اجاره این سالن به شبی 30میلیون تومان، اهالی موسیقی سنتی به برج میلاد نقل مکان کردهاند که تخفیفهایی هم برای آنان درنظر گرفته است. این سالن هم چندمنظوره است و طبیعتا معیارهای لازم برای برگزاری کنسرت را ندارد. اما آنطور که مسئولان این مرکز اعلام کردهاند این سالن با تغییرات مختلف در ساختار اجرایی، شامل بهروز کردن سیستم صوت و نور، تغییر دکوراسیون سالنهای انتظار و تغییر چیدمان صندلیها در سالن، یکی از مدرنترین سالنهای برگزاری همایش و کنسرتهای موسیقی خواهد شد.
تئاترشهر؛ محبوب برای همه
در اوایل دهه۴۰ خورشیدی گروهی از تئاتریها به فکر افتادند تا برای تهران یک سالن آمفیتئاتر دستوپا کنند. تلاشهای آنان باعث شد که کلنگ تئاترشهر تهران در سال۱۳۴۶، در محل کافه شهرداری (چهارراه ولیعصر) به زمین زده شود. طراحی این ساختمان بهعهده شخصی به نام امیرعلی سردارافخمی است که یکی از نامآورترین معماران ایرانی در آن دوره بود. افخمی از شاگردان استاد هوشنگ سیحون بود. سرانجام در سال1350 این ساختمان افتتاح شد. کافه شهرداری نام اولیه تئاترشهر بود که خیلی زود توانست مخاطبان تئاتر را جذب کند. ساختمان تئاترشهر در روز هفتمبهمن ۱۳۵۱ با روی صحنه رفتن تئاتر «باغ آلبالو» به کارگردانی آربی آوانیسان و با بازی داریوش فرهنگ، سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار و پرویز پورحسینی بهعنوان مدرنترین سالن تئاتر تهران افتتاح شد. تالارهای این مجموعه عبارتند از: تالار اصلی، تالار چهارسو، تالار قشقایی، تالار سایه و کارگاه نمایش که در طبقه همکف و زیرزمین این ساختمان قرار دارد. در طول 41سال عمر تئاترشهر اتفاقات متعددی بر این ساختمان تئاتری رفته است؛ بارها بازسازی شده و به جای اینکه بازسازی حیاتی دوباره به اینجا بدهد بدتر او را زشت و پیر کرده است. اما با تمام این مشکلات تئاترشهر همچنان محبوب مردم و تئاتریهاست.
تالار سنگلج؛ 48 سال تئاتر
تالار سنگلج بیشک یکی از خاطرهبرانگیزترین سالنهای تئاتری است. کمتر هنرمند پیشکسوت تئاتری را میتوان یافت که در سالهای دور در این سالن نمایشی اجرا نکرده باشد. سال1340 تماشاخانه سنگلج با زیربنایی به مساحت 1034مترمربع در محله قدیمی و در کنار باغسنگلج که الان آن را پارکشهر مینامند بنا شد. این مرکز تئاتری از سوی وزارت فرهنگ و هنر تنها برای اجرای نمایشهای ایرانی تاسیس شد. زمین این تماشاخانه از طرف یک بانوی نیکوکار به شهرداری تهران بهمنظور احداث تئاتر اهدا و پس از آن به وزارت فرهنگ و هنر واگذار شد. در 18مهرماه 1344با برگزاری جشنواره نمایشهای ایرانی گشایش یافت. عباس جوانمرد، جعفروالی، علی نصیریان، داوود رشیدی، عزتا... انتظامی، بهرام بیضایی، رکنالدین خسروی و محمود استادمحمد هنرمندانی هستند که در تالار سنگلج به روی صحنه رفتند. سنت اجرای نمایشهای ایرانی و ملی همچنان در تالار سنگلج پابرجاست. این مجموعه در زمان خود به لحاظ فنی و تجهیزات نور و صدا و حتی آکوستیک در نوع خود جزو سالنهای حرفهای محسوب میشود اما در مقابل مجموعههای تئاترشهر، ایرانشهر و... از رونق کمتری برخوردار است و امروز تنها محلی شده برای به اجرا رفتن آثار ایرانی. تئاتر سنگلج هشتمهرماه امسال 48ساله شد.
تئاتر لاله زار؛ فراموشی به مرور زمان
قدیمترها یک لالهزار بود و یک دنیا تفریح. سینماها، تئاترها و کافهها عصرهای تهرانیها را دلپذیرتر میکردند؛ آن زمانی که لالهزار نماد نوگرایی و هنر ایران بود و «شانزهلیزه تهران» لقب گرفته بود. اما این روزها لالهزار غرق در لامپ و وسایل الکتریکی هیچ نشانی از آن روزگار ندارد که بخواهد پاتوق اهالی تئاتر هم بشود.ناصرالدینشاه پس از بازگشت از سفر اول فرنگستان به فکر احداث خیابانی مانند «شانزهلیزه» در تهران بهعنوان «دارالخلافه» افتاد . تئاتر پارس، تماشاخانه گبومر و روسیخان، تماشاخانه گیتی (صادقپور)، تماشاخانه تفکری، تئاتر دهقان و تئاتر نصر قطب تئاتر تهران بودند که در روزگار خودش هنرمندان بنامی را پرورش داد. تئاتر نصر بهعنوان قدیمیترین سالن نمایش در تهران در سال1318 به کوشش سیدعلی نصر، بنیانگذار تئاتر نوین در ایران ساخته شد. تئاتر پارس مربوط به دوره پهلوی اول است. تئاترهای نصر، پارس و دهقان روزگاری محل اجرای آثار برجسته در حوزه تئاتر ایران بودهاند. با اینکه دو سالن تئاتر نصر و پارس به ثبتملی رسیدهاند اما این ثبتملی تنها یک شماره است و این روزها این سالنهای تئاتری وضعیت خوشی ندارند و تبدیل به محل انبار کالاهای تجاری یا مخروبه شدهاند؛ بهعبارت دیگر این سالنها به مرور زمان بهدست فراموشی سپرده شدهاند.