همشهری آنلاین - محسن اسماعیلی: دو گروه به موازات یکدیگر خطاکارند و باید حذف و طرد شوند؛ یکی مداحان و متملق‌هایی که برای بهره‌مندی بیشتر از قدرت و ثروت، ذهن و دل صاحب منصبان را گمراه و مغرور می‌کنند و دیگری هتاکان و حاسدانی که برای فرو نشاندن بغض‌های فرو خفته، به اسم نقد، پرده‌دری می‌کنند و متاسفانه هر دو بیماری در میان ما ریشه‌دار است!

به گزارش همشهری آنلاین، دکتر محسن اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و عضو حقوقدان شورای نگهبان وب سایت شخصی خود را با مطلبی تحت عنوان «خوی‏ قدیمی و بیماری جدید ما ایرانی‌ها» که نسبت به وظیفه مسئولان در مقابله با فرهنگ تمجید و مبالغه‌گویی تأکید کرده است بروز کرد که متن کامل آن در ادامه آمده است:

آسیب‌شناسی و اصلاح سبک زندگی بر اساس آموزه‌های دینی، از موضوعات مهمی است که اخیراً بیشتر مورد بحث‌های عمومی رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است. در همین زمینه تاکید چند باره ایشان بر حذف فرهنگ مبالغه‌گویی در برابر زمامداران نشان از اهمیت موضوع دارد. اما برای تحقق این امر چه باید کرد؟ پاسخ رسمی به این سوال بر عهده نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی است. اما تا دریافت این پاسخ می‌توان گفت مهمترین نقش بر عهده خود زمامداران است. چگونه؟ به موازات نهی از تعریف و تمجیدهای مبالغه‌آمیز، باید از بی‌ ادبی‌های هتاکانه هم نهی کرد. دو گروه به موازات یکدیگر خطاکارند و باید حذف و طرد شوند؛ یکی مداحان و متملق‌هایی که برای بهره‌مندی بیشتر از قدرت و ثروت، ذهن و دل صاحب منصبان را گمراه و مغرور می‌کنند و دیگری هتاکان و حاسدانی که برای فرو نشاندن بغض‌های فرو خفته، به اسم نقد، پرده‌دری می‌کنند و متاسفانه هر دو بیماری در میان ما ریشه‌دار است!

برای جلوگیری از گسترش فرهنگ تمجید و مبالغه‌گویی، مهمترین نقش بر عهده زمامداران است. آنان اولاً باید بدانند که همه تمجیدها و تعریف‌ها صادقانه نیست. ثانیاً بسیاری از گزافه‌گویی‌ها به منزله رشوه و برای بهره‌گیری‌های بعدی است. البته این دسته از مادحان معمولاً به ذکر واقع هم اکتفا نمی‌کنند و دست به مبالغه و گزافه‌گویی می زنند. به تعبیر قرآن (آیه هشتم از سوره مجادله)، گاه چنان از پیامبر تعریف می‌کنند که خدا هم نکرده است!

صاحب جواهر و برخی دیگر از فقهای بزرگ تصریح کرده‌اند که اینگونه تعریف و تمجیدها و نیز بکار بردن القاب و عناوین نابجا نوعی رشوه است. ایشان فتوا می‌دهد که اگر کسی که بیخودی به او احترام می‌کنند با بی‌ اعتنایی آن را رد کند مرتشی نیست اما اگر خوشش آمد و پذیرفت مرتشی شده است»

این خلاصه مطالبی است که در شماره پیش گفته شد. اینک با توجه به آنچه گفته شد باید افزود نقش و تکلیف اصلی در این باره بر عهده خود زمامداران است. آنان نخستین مخاطبان رهبری بوده و خود شخصاً مکلف به مقابله با این نوع فرهنگ و طرد ستایش‌گرانند؛ همان‌گونه که در سیره پیامبر و امامان سلام‌الله علیهم اجمعین به کرات شاهد برخوردهای تلخ و تند آن بزرگواران با مداحان از یک سو، و تشویق افراد به بازگویی نظرات انتقادی خود، از سوی دیگر هستیم. اینک چند نمونه.

مقابله با گزافه‌گویی از سوی پیامبر اعظم (ص)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله توصیه فرموده‌اند که «بر چهره ستایش‌گران خاک بپاشید»، و خود نیز در عمل چنین می‌کردند. به عنوان مثال، ابوذر گفته است: سلمان و بلال را دیدم که به سوی پیامبر می‌رفتند. چون نزدیک آن حضرت رسیدند، سلمان خود را بر پاهای پیامبر انداخته و آنها را می‌بوسید. حضرت او را به سختی از این کار نهی کرد و فرمود: ای سلمان! با من چنان مکن که عجمان با پادشاهان خود انجام می‌دهند. من بنده‌ای از بندگان خدا هستم، می‌خورم از آنچه بندگان می‌خورند و می‌نشینم همانگونه که بندگان می‌نشیند.»

عبدالله بن مسعود، یکی دیگر از یاران رسول خدا نیز می‌گوید: مردی به حضور آن حضرت رسید؛ ولی از عظمت ایشان تحت تاثیر قرار گرفت و نتوانست سخن بگوید. رسول خدا با مهربانی به او فرمود: راحت باش! من که پادشاه نیستم. من فرزند زنی هستم که گوشتِ ماندة خشک شده می‌خورد.»

طرد مادحان در سیره امیرمومنان (ع)

رفتار امیرمومنان هم دراین باره مثال زدنی است. امام علی علیه‌السلام در خطبه‌ای که در صفین خواندند، به حقوق متقابل مردم و حاکمان اشاره کرده و فرمودند: «یکى از واجبات الهى، یکدیگر را به اندازه توان نصیحت کردن، و برپا داشتن حق، و یارى دادن به یکدیگر است. هیچ کس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دین بیشتر باشد، بى نیاز نیست که او را در انجام وظیفه یارى رسانند، و هیچ کس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در دیده‌ها بى‌ارزش باشد، کوچکتر از آن نیست که کسى را در انجام حق یارى کند یا دیگرى به یارى او برخیزد.»

در این هنگام مردى از یاران حضرت برخواست و با سخنى طولانى امام را ستود، و مراتب حرف شنوى و اطاعت از امام را اعلام داشت. امام در پاسخ به او نه تنها از مدح و تمجید او خوشحال نشد و تشکر نکرد، بلکه با کنایه‌ای حکیمانه فرمود:

«... ای مردم! از پَست‌ترین حالات زمامداران در نظر صالحان این است که گمان ببرند آنها دوستدار ستایش هستند، و کشوردارى آنان بر کبر و خودپسندى استوار است، و من خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که ستایش را دوست دارم، و خواهان شنیدن آن مى‌باشم، سپاس خدا را که چنین نبوده‌ام. (اما) اگر ستایش را دوست هم مى‌داشتم، به خاطر فروتنى در پیشگاه خداى سبحان و اینکه بزرگى تنها سزاوار او است، آن را رها مى‌کردم .گاهى مردم، ستودن افرادى را براى کار و تلاش روا مى‌دانند. اما من از شما مى‌خواهم که مرا با سخنان زیباى خود مستایید، تا نفس خود را به انجام وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم وادار کنم، و حقوقى راکه مانده است بپردازم، و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد را ادا کنم.

پس با من چنان‌ که با پادشاهان سرکش سخن مى‌گویند، حرف نزنید، و چنان که از آدم‌هاى خشمگین کناره مى‌گیرند دورى نجویید، و با ظاهرسازى با من رفتار نکنید، و گمان مبرید اگر حقى به من پیشنهاد دهید بر من گران می‌آید، یا در پى بزرگ نشان دادن خویشم. زیرا کسى که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن برایش دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى‌دانم، مگر آنکه خداوند مرا حفظ فرماید.»

خوی‏ قدیمی و بیماری جدید ما

البته به موازات نهی از تعریف و تمجیدهای مبالغه‌آمیز، باید از بی ادبی‌های هتاکانه هم نهی کرد. دو گروه به موازات یکدیگر خطاکارند و باید حذف و طرد شوند؛ یکی مداحان و متملق‌هایی که برای بهره‌مندی بیشتر از قدرت و ثروت، ذهن و دل صاحب منصبان را گمراه و مغرور می‌کنند و دیگری هتاکان و حاسدانی که برای فرونشاندن بغض‌های فرو خفته و به اسم نقد پرده‌دری می‌کنند و متاسفانه هر دو بیماری در میان ما ریشه‌دار است!

شهید مطهری در بحثی که پیرامون «مزایا و خدمات مرحوم آیت‌الله بروجردی» داشته‌اند از افراط و تفریط‌هایی که در میان ما ایرانی‌ها در ارزیابی شخصیت‌های بزرگ متداول است، گلایه می‌کند و می‌گوید: آنچه در میان ما معمول‏ و متداول بوده و هست یک خوی قدیمی و یک بیماری نوظهور است. خوی‏ قدیمی ما مداحی و ستایشگری و تملق است. بیماری جدید ما که علامت‏ روشنفکری به شمار می‏‌رود لکه‌دار کردن و لجن مال کردن افراد است و به غلط نامش را «انتقاد» گذاشته‏‌ایم. در عین اینکه آن خوی قدیم و این‏ بیماری جدید به ظاهر معکوس یکدیگر می‏‌باشند، از یک اصل و یک ریشه‏ سرچشمه می‏‌گیرند و آن «گزافه‌گویی» و هوایی سخن گفتن و مصلحت اجتماع‏ را در نظر نگرفتن است.

کد خبر 190666
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز