این شبکه تخصصی با شعار «شبکه نمایش، پرنیان تخیل و تفکر» در این مدت توانسته نظر بسیاری از هنرمندان و علاقهمندان عرصه نمایش را بهخود جلب کند. در حال حاضر وضعیت دستمزد، بیمه و تأمین اجتماعی هنرمندان ازجمله مسائلی است که معمولا هنرمندان رادیویی را آزار میدهد.هرچند این مسئله بین سایر هنرمندان هم مطرح میشود اما به گفته هنرمندان پیشکسوت رادیو، دغدغههای معیشتی باعث شده تا آنها از هنر اصلیشان دور شوند. همچنین هنرمندان رادیونمایش بر این باورند که نباید کیفیت را فدای کمیت کرد اما امیدوارند به امور رفاهی و معیشتی، بهخصوص دستمزدهای آنان از طرف مسئولان توجه و رسیدگی بیشتری شود.
تعدادی از فعالان رادیو در گفتوگو با همشهری به بیان نظرات و ارائه راهکارهایی در اینباره پرداختهاند. بیشتر اهالی هنر می دانند که سطح دستمزدها و وضعیت معیشتی هنرمندان و برنامه سازان در رادیو آنچنان که باید ، با شأن کاری آنان متناسب نیست.
صدرالدین شجره، کارگردان و بازیگر رادیو و تلویزیون ازجمله هنرمندانی است که با توجه به سابقه44ساله در رادیو میگوید: از این موضوع همه مطلعند که رادیو از جهت اقتصادی تأمینکننده زندگی کنونی هیچکدام از ما نیست؛ از ردههای ارشد بگیرید تا به ردههای پایین که خیلی بدتر است. البته من معتقدم که زندگی اغلب هنرمندان در کشور ما سخت میگذرد.
شجره با بیان اینکه معیشت اهالی رادیو در مقایسه با بازیگران تئاتر و تلویزیون، بسیار فقیرانه است اضافه میکند: اگر یکماه تمام، یک بازیگر ارشد رادیو هر روز در تمرین و ضبط یک کار و در نقش اول آن حضور داشته باشد گمان نمیکنم ماهانه بیش از 800هزار تومان درآمد داشته باشد. بهنظر من باید تجدید نظری اساسی در دستمزدهایی که بازیگران دریافت میکنند صورت بگیرد. برای اینکه بچهها بتوانند تأمین بشوند، فکر میکنم باید ارزشهای جلسات را بالا ببرند. این موضوعی است که متأسفانه در حال حاضر نسبت به آن بیتوجهی میشود. من بارها در مصاحبهها و نشستهایی که داشتهایم بر این موضوع تأکید کردهام اما واقعیت این است که نمیدانم چرا به این موضوع مهم بیمهری میشود.
طرح ساماندهی، اقدام مثبت سازمان
وی با تأکید بر توجه مسئولین سازمان به خدمات رفاهی ازجمله بیمه تصریح میکند: هر چند کارکنان رسمی سازمان از بیمه سازمان برخوردارند اما مشکل در حال حاضر به افرادی برمیگردد که فکری به حالشان نشده است یا اینکه حداقل من بیخبرم. البته تعداد زیادی از بچهها خوشبختانه از طریق طرح ساماندهی که بهنظر یکی از اقدامات مثبت سازمان بوده تا حدودی تعیین تکلیف شدهاند.
وی به موضوع این طرح اشاره کرده و میگوید: طرح ساماندهی این بود که تعدادی از بچههایی که بدون هیچ رابطه رسمی سالهای سال با سازمان کار کرده بودند با توجه به سوابق خود بتوانند ضمن برخورداری از بیمه، وضعیت استخدامی خود را روشن کنند. بنابراین تعدادی از آنها از این طریق توانستند با عناوین شغلی دیگر به حق و حقوقشان برسند که در این مورد طرح ساماندهی را میتوان از اقدامات مثبت سازمان بهحساب آورد. با این حال بهنظرم باز هم جوابگو نیست؛ چرا که اینها ناچارند غیر از اینکه موظفی خود را پر کنند تعداد جلسات بیشتری کار بکنند تا بتوانند درآمد جنبی دیگری هم برای تأمین زندگیشان با توجه به شرایط فعلی داشته باشند. من خودم را با این همه سابقه مثال میزنم. اگر دو تا کار سنگین بکنم نهایتا 600هزار تومان دریافت میکنم و به ناچار مجبورم جذب جرگههای هنری دیگری بشوم که پول بهتری دارند. البته شخصا دوست ندارم چنین اتفاقی بیفتد ولی وقتی میبینم تأمین نمیشوم، از کار باید بزنم. بقیه دوستان رادیویی هم اکثرا این مشکل را دارند.
این هنرمند باسابقه به راهکارهایی در اینباره اشاره کرده و میگوید: اولا باید بدانیم آیا مدیران ارادهای برای تغییر وضع موجود دستمزدهای بچهها دارند و اساسا چنین چیزی را میخواهند یا خیر؟ که بهنظرم بیتوجهی به این موضوع، بزرگترین لطمهاش حداقل برای هنرهای نمایشی این جامعه خواهد بود چون طی سالهای دراز و پرافت و خیز، هنر نمایش به دلیل اینکه رادیو همیشه از این موهبت برخوردار بوده است توانسته این پدیده را زنده نگه دارد؛ بنابراین فکر میکنم رسیدگی به این خواسته کارکنان توسط مدیران سازمان باید مورد توجه قرارگیرد؛ یعنی در واقع باید یک ارزیابی مجدد در تعیین جایگاه هنرمندان رادیو از جهت درجات هنریشان صورت بگیرد. آیا مثلا لازم نیست رتبه هنرمندان از درجه دو به درجه پنج ارتقا پیدا کند؟ یا آن ارشد را که به آخرین مرحله رسیده، حداقل دریافتیاش را بالا ببریم؟ موضوع دیگر در میزان دریافتیهای کارکنان است که باید یک تغییرات اساسی بهوجود بیاید؛ آیا در شرایط فعلی برای هر جلسه یک کارگردان، مبلغ 24هزار تومان دستمزد مناسبی است؟ حالا از اینجا بگیرید تا به بازیگران برسید که نهایتا هفت هزار تومان برای هر جلسه پول دریافت میکنند. به همین دلیل اکثر بازیگران مجبور میشوند به انبوهکاری روی بیاورند که این موضوع قاعدتا هم به هنر و هم به آن آدم و هم به متن لطمه میزند. وی در پایان تأکید میکند: در نهایت به تزکیه نفس در کار هنری اعتقاد دارم و این یکی از بهترین دستاوردهای هنر برای هنرمند ایرانی بوده. بهنظرم اگر قرار باشد تحولی بهوجودآید، باید نگاه جامعه و حتی برنامهریزی مسئولان در حوزه هنر دچار تغییراتی شود.به تنهایی نمیتوان به نتایج مثبت رسید.
مدیران به اهمیت کار نمایش توجه کنند
از سوی دیگر شمسی فضل اللهی، بازیگر و گوینده رادیو که از سال ۱۳۴۰ همکاریاش را با رادیو آغاز کرده میگوید: در بحث رسیدگی به وضعیت رفاهی و معیشتی کارکنان رادیو نمایش، بهنظرم نخستین نکته این است که مدیران باید به اهمیت کار نمایش پی ببرند. در این صورت مسئولان رادیو برای هنرمندان و نویسندگان و همه عوامل رادیو نمایش فکری خواهند کرد؛ چرا که آنها هم مثل تمام آدمها قطعا به این نکته واقفند که بچههایی که در رادیونمایش کار میکنند همانند سایر کارکنان باید زندگی کنند و برای این زندگی طبعا نیاز به دستمزد مناسب دارند تا نیازهای اولیه خانواده هایشان را تأمین کنند. این هنرمند با اشاره به تأثیرگذاری رادیو نمایش بر مخاطبان ادامه میدهد: همین که خیلی از مردم در منزل یا اتومبیل رادیو نمایش را گوش کرده و از محتوای این نمایشها پیامهایی دریافت میکنند که برایشان اثرگذار است، نشان میدهد مدیران باید برای کسانی که در رادیو اینگونه اثرگذار کار میکنند، حداقل آسودگی خیال و رفاه نسبی را تأمین کنند؛ چرا که اینها سرمایههای سالهای آینده هم هستند؛ یعنی رادیو باید بداند که اگر هرسال هم بازیگر بخواهد بیاورد به بسیاری از این دوستان، دیگر دست پیدا نخواهد کرد. اینها تجربهها و استعدادهای خاص خودشان را دارند؛ بنابراین من معتقدم مسئولین خودشان به مشکلات بچهها بهخوبی واقفند چون بعضا با برخی از مدیران که در این مورد صحبت کردهام آنها هم خوشبختانه وجود مشکلات را انکار نمیکنند اما اینکه چگونه باید این کار انجام بشود هم تدبیر مدیران را میخواهد. چون این مدیران حتما به دلیل تواناییهایشان انتخاب شدهاند باید به دنبال چگونگی تبدیل قراردادها به رسمی، افزایش دریافتیها و مسائل رفاهی و معیشتی این بچهها باشند. بهنظرم این نوع رسیدگیها منجر به تقویت مدیران سازمان نیز خواهد شد و نسلهای بعدی که به مرور میآیند و خواهند آمد امیدوارانه دل بهکار رادیو خواهند بست.
پیشکسوتان و دغدغه دوران ازکارافتادگی
بهرام ابراهیمی، بازیگر تئاتر و رادیو نیز میگوید: اصولا رسیدگی به وضعیت رفاهی و معیشتی ازجمله دغدغههای هنرمندان پیشکسوت است که نهایت کار آنها به خانه سالمندان ختم نشود؛ مثلا خانم مهری مهرنیا در خانه سالمندان فوت کردند و شاید یکی از دلایل همکاران قدیمی من که سعی داشتند خودشان را در تشکیلات اداری جا بیندازند همین دغدغه دوران ازکارافتادگی بوده است؛ بهخصوص برای حرفه ما که کاری بسیار روح فـرسا، جـانـفـرسا و مغزفرساست؛ بنابراین این موضوع جزو دغدغههای هنرمندان پیشکسوت است.
این هنرمند با بیان اینکه یکی از راهکارها این است که یک تشکیلات منسجم باید بهطور کامل از هنرمندان حمایت بکند، ادامه میدهد: مثلا الان دوست من مصطفی عبداللهی که سرطان مغز استخوان دارد و در حال درمان است، هر روز داروهایش گرانتر میشود. هزینههای کمرشکن داروهایی که مصرف میکند این آدم را مستاصل کرده است؛ اینها چیزی نیست که ما به راحتی از آن بگذریم.
ابراهیمی با اشاره به وضعیت دستمزدهای پایین رادیوییها میگوید: با اینکه درآمد هنرمندان رادیو خیلی پایین است ولی نکتهای که آنها را در این حرفه ماندگار کرده عشق و علاقه به رادیو است. اما من فکر میکنم این کافی نیست. بههرحال باید زندگی این انسانهای عاشق رادیو به گونهای تأمین بشود و این به مدیران سازمان برمیگردد که تدابیر جدیدی را برای افزایش دستمزدهای آنها بیندیشند تا هنرمندان با خیال آسودهتری کارشان را دنبال بکنند.
وی اضافه میکند: البته در یکی دو دوره برآوردهایی در نحوه پرداخت دستمزدها صورت گرفت تا بلکه اتفاقهایی در اینباره بیفتد اما تاکنون هیچ اتفاق تکان دهندهای در وضع معیشتی بچههای رادیو نیفتاده است. بنابراین نسل جدیدی که وارد این عرصه میشوند حتما این آزردگی را خواهند دید.
سازمان بودجه ندارد، فعلا وضعیت همین است
صفا آقاجانی، بازیگر پیشکسوت تلویزیون و رادیو نیز با بیان اینکه چون قبل از انحلال شورای هنرمندان رادیو یکی از اعضای این شورا بودم، اشراف به مشکلات آنها دارم میگوید: سازمان صدا و سیما تقریبا تا پنجسال قبل حدود ششهزار کارمند بیسرو سامان داشت؛ چه کارمندانی که تازه وارد سازمان شده بودند و چه کارمندانی مثل من که 25سال سابقه داشتند؛ بنابراین چون سازمان متولی بیمه نمیشد اکثرا بدون بیمه مشغول به کار بودند. تا اینکه با اجرای طرح ساماندهی، تعداد زیادی به شکل قراردادی تحتپوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار گرفتند. اما اشکال کار در اینجاست، فردی که مثلا پنج سال است وارد سازمان شده با من که 25سال سابقهکار و 56سال سن دارم، سابقه بیمهمان یکی است. ضمن اینکه بیمه ما با حداقل حقوق سازمان تأمین اجتماعی محاسبه میشود. چون طرح ساماندهی از طریق سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفته و نه صندوق بازنشستگی صدا و سیما؛ بنابراین سازمان بدهکار تأمین اجتماعی نمیشود. در واقع سابقه کار و بیمه از زمانی که سازمان متولی ساماندهی شده است شروع میشود.
آقاجانی به وضعیت معیشتی و رفاهی بهخصوص دستمزدها اشاره کرده و میگوید: مثلا من در رادیو بهعنوان بازیگر ارشد در هر جلسه از کارکردم مبلغ 16هزار تومان دریافت میکنم. البته این مبلغ برای کسانی که رتبه پایینتری دارند، بهمراتب کمتر است. یعنی هنرمندی که در رادیو 10یا 12سال مشغول به کار است، هنوز رتبهاش یک یا دو است و این فرد برای هر جلسه نهایتا پنج هزار تومان میگیرد. لذا براساس رتبه و حقوقی که فرد میگیرد، جلسات کارکردش محاسبه میشود. بنابراین اگر کسی خیلی تلاش کند نهایتا صدجلسه میتواند کار کند. این هنرمند با بیان اینکه راهکارها را مدیران سازمان بهتر از ما میدانند میگوید: برای اضافه کردن موظفی بچهها دو سال است پیگیر هستیم. من دو بار در جلسات مختلف به آقای ضرغامی این موارد را گفتهام، قول رسیدگی هم دادهاند ولی عملا اتفاقی نیفتاده است. چندین بار با آقای مقدسنژاد مشکلات را مطرح کردهایم. در نهایت گفتهاند چون سازمان بودجه ندارد نمیشود. با آقای صوفی هم صحبت کردهایم. ایشان هم گفتهاند فعلا وضعیت همین است. با این وضعیت وقتی مدیران به مشکلات واقفند و کاری نمیکنند راهکار چه دردی را درمان خواهد کرد؟ راهکار واقعی را اگر بر این مبنا میگذاشتند که در طرح ساماندهی، نیروهای باسابقه را تحت پوشش خود مرکز بهداشت سازمان قرارمیدادند، هم به نفع صندوق بازنشستگی سازمان بودو هم به نفع بچهها. در واقع ما میتوانستیم سوابق کاریمان را پیگیری کنیم. الان مشکل این است که ما چارت سازمانی مناسبی نداریم.
آقاجانی ادامه میدهد: هرگاه با مسئولان رادیو در این زمینه صحبت شده است آنها اضافه کاری رادیوییها را درنظر میگیرند درحالیکه نباید اینچنین باشد. به هر حال امیدوارم مدیران سازمان کمی واقعیتربه وضعیت معیشتی ما نگاه کنند.