به این روش حتی مهندس معکوس هم اطلاق کرده و آن را مایه مباهات و صرفهجویی در مصرف ارز دانستهاند.
تقریبا شما کالا یا محصول و یا فناوریای را پیدا نمیکنید که مشابه چینیاش در بازارهای جهانی وجود نداشته باشد. در واقع استراتژی چینیها این است که هر چیزی را به سرعت برق و باد شبیهسازی کرده و کپی برابر اصل آن را در داخل کشورشان تولید کنند اما آیا این روش همیشه توأم با موفقیت بوده است؟
در شرایطی که شرکتها و برندهای بزرگ جهانی علیه یکدیگر دعاوی حقوقی کلانی اقامه کردهاند که موضوع آن کپیبرداری و تقلید مثلا یک تولیدکننده تبلت از یک تولیدکننده دیگر در دنیاست و این دعاوی منجر به صدور احکام و جریمههای سنگین برای طرفین شده و حتی جلوی فروش و صادرات آن محصول به برخی کشورها گرفته شده است چگونه انواع و اقسام کالاهای مشابهسازی شده چینی در بازارهای برخی کشورها بهوفور یافت میشود و کسی هم مدعی نیست.
اگر ماجرا فقط به کالاهای مصرفی ختم میشد شاید فقط میتوانستیم نام آن را سودجویی تولیدکنندگان چینی و واردکنندگان داخلی بنامیم اما وقتی کار به کالاهای حساسی مانند داروهای بیهوشی یا تجهیزات پزشکی میرسد ماجرا ابعاد دیگری پیدا میکند. در ماههای گذشته روسای انجمنهای تخصصی پزشکی در ایران، بارها نسبت به بیکیفیت بودن تجهیزات، کالاها و داروهای ساخت چین هشدار دادهاند اما ظاهرا گوش شنوایی برای شنیدن این هشدارها وجود نداشته است. شاید هم مثل آن غریقی که چارهای جز چنگزدن به شاخه درخت در وسط دریا ندارد، بخشهای مربوطه فعلا تا اطلاع ثانوی چارهای جز استفاده از همین محصولات بیکیفیت چینی نداشته باشند.
آنهایی که با مفهوم اختراع و پتنت آشنایی دارند میدانند که وقتی یک محصولی ثبت جهانی میشود یعنی هیچکس دیگری در دنیا حق ندارد از روی آن کپیبرداری کرده و مشابه آن را عینا تولید کند در غیر این صورت همه کشورها و همه شرکتها محصولات دیگران را مهندسی معکوسکرده و عین آن را با قیمتی اندک تولید کرده و روانه بازارهای جهانی میکردند. در این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشد.
البته مشخص است که صحبت از کپی کردن در برخی کشورها چندان قابل فهم نیست. بهویژه در کشورهایی که مثلا در بحث نرمافزارها و سختافزارها، قفل محصولات دارای کپیرایت را شکسته و روی آن هلوگرام ضدجعل نصب کرده و بهعنوان تولید داخلی به مردم میفروشند این موضوع اساسا موضوعیت ندارد و تشویق هم میشود. اما مسئله این است که ادامه روند کپیکاری منجر به فسیلشدن مغزها و رکود دانش و فناوری در هر کشوری میشود. زیرساخت توسعه علمی در هر کشوری توسعه علوم بنیادین و رشد و نمو طبیعی دانش در آن کشور است.
شاید یک محصول ابداع شده در پی سالها تحقیق و پژوهش را بشود در چند روز در یک کارگاه زیرزمینی کپیسازی کرد اما تا وقتی این کپیکاری ادامه داشته باشد رشد و توسعهای نصیب آن کشور نمیشود، چرا که اصلیترین مشکل این خواهد بود که فناوران و دانشمندان واقعی در این هراس زیست خواهند کرد که به محض بیرون دادن محصول و نتایج تحقیقات و یافتههای خود، در همسایگیشان آدمها، شرکتها و کشورهایی وجود خواهند داشت که دسترنج سالها زحمت آنها را به فاصلهای کوتاه مورد سرقت قرار داده و کالایی ارزانتر، زیباتر و بهتر از اصل آن را روانه بازار کنند.