زنگی بر منارهای بلند که گاهی ساکنان کاخ گلستان هم از صدایش شکایت داشتند. اما این ساعت با آن جفت جغدهای نر و مادهاش و آن بیرق ایرانی ببر که بر فرازش بود، برای تهرانیهای دوره قاجار، یک ساعت معمولی نبود.
تهرانیهای آن روزگار معتقد بودند که این ساعت از رویدادهای بدشگونی که در شرف وقوع است، خبر میدهد. همین صدای بلند زنگ ساعت، بلای جان آن ها هم شد. مظفرالدینشاه چند نفری را مامور کرد تا بالای شمسالعماره بروند و صدای زنگ ساعت را کم کنند. اما ماموران که ساعتساز نبودند، ساعتی را که هدیه ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه بود، به سکوتی 100ساله تبعید کردند.
اما حالا بعد از حدود یک قرن، این ساعت دوباره جان گرفتهاست. چند سال پیش مسوولان کاخ گلستان به فکر راهاندازی ساعت شمسالعماره افتادند. ساعتسازهای بسیاری از پلههای عمارت بالا و پایین رفتند تا آنکه «محمد ساعتچی همدانی» که در کارش سابقهای 70ساله دارد، تعمیر و راهاندازی مجدد این ساعت را به عهده گرفت، همانطور که پیش از این ساعت مسجد سپهسالار ـ شهید مطهری ـ را پس از حدود 50 سال خاموشی راه انداختهبود. این بار مشکل نبود قطعات برای ساعت شمسالعماره بود. اما ساعتچی و دو تن از همکارانش حدود 2سال برای طراحی و ساخت قطعات این ساعت وقت گذاشتند و بالاخره این ساعت راه افتاد.
این روزها نه از شاهان قاجار خبری است. اما بار دیگر عقربههای ساعت شمسالعماره حرکت کردهاست و صدایش در ناصرخسرو، بازار تهران و دیگر محلههای اطراف شنیده میشود، اما این بار صدای ناقوسش کسی را آزار نخواهد داد.
همشهری سرزمین من/شماره 19