بسیاری از این آدمهای خارقالعاده و بسیار شجاع البته مخلوق ذهن و آرزوهای مردم هستند و در عالم واقعیت وجود ندارند اما هستند کسانی که در زندگی واقعیشان و در لحظههایی حساس و فراموشنشدنی کار یا عملیاتی را انجام میدهند که با همان افسانهها و اسطورهها برابری میکند. در کتابهای درسی ایران و در چهار سال گذشته نسل جوان ما با زندگی و سیمای مرد فداکاری به نام ریز علی خواجوی معروف به «دهقانفداکار» آشنایی یافته است؛ هم او که در سرمای سخت زمستان، با شعلهور ساختن تنپوش خود یک قطار مسافربری را از برخورد حتمی با آواری که به علت ریزش کوه روی ریل ایجاد شده بود، آگاه کرد و جان دهها نفر را نجات داد.
مهارت و فداکاری خلبانی که با نشاندن بیخطر یک هواپیمای مسافربری پر از مسافر که چرخهایش بازنشده بود، جان صدها مسافر را از خطر رهانید و شمار دیگری از خلبانان کشورما که با ابتکار و شجاعت خود جان مسافران را نجات دادهاند نیز برای جامعه امروز ایران شناخته شده است. اما آبانماه امسال به مورد تازهای از این فداکاریها برخوردم که با همان اسطورههای مثالزدنی قابل قیاس هستند. به موجب خبری که در رسانهها از جمله روزنامه همشهری چاپ شده بود واژگون شدن تانکر حامل بنزین در یکی از بزرگراههای تهران، در حالی که راننده در اتاقک تانکر گرفتار شده و بنزین در سطح خیابان روان بود، لحظات بسیار خطرناک و دلهرهآوری را رقم زده بود. در این شرایط حساس که احتمال وقوع یک انفجار مهیب با ابعاد بسیار مخرب کم نبود، مأموران سازمان آتشنشانی تهران با حضور بموقع در محل حادثه و عملیات شگفتانگیزی که به خنثیسازی خطر انفجار انجامید موفق شدند ضمن پیشگیری از یک فاجعه و نجات راننده تانکر، به دلهره صدها راننده خودرو که در فاصله کمی از محل حادثه در ترافیک ناشی از بسته شدن راه گرفتار آمده بودند پایان بدهند. اخبار مربوط به این عملیات موفقیتآمیز همراه با عکس در رسانهها منعکس شد، بیآنکه افرادی که در این عملیات موفقیتآمیز و نجاتبخش شرکت داشتند، شناخته شوند.
شاید گفته شود که این از وظایف رسمی سازمان آتش نشانی است که هنگام وقوع چنین حوادثی درصدد پیشگیری از آنها برآید، اما تنها زمانی که بتوانیم ابعاد حادثه را تخمین بزنیم و زیانهای وارده اعم از انسانی و اقتصادی را برآورد کنیم، میتوانیم بفهمیم که این عملیات فراتر از یک وظیفه رسمی و رایج تا چه اندازه مهم و درخور اهمیت بوده است؛ همچنان که میتوان گفت، اگر در مسیر بسیاری از حوادث ناگوار و پرتلفات قطار، یک دهقان فداکار قرار داشت یا رانندهای که به ابتکاری ویژه دست یازد، شاید جان آدمها نجات پیدا میکرد . در دهههای اخیر بارها شاهد حوادث هوایی ناگوار در ایران بودهایم که به علت مشکلات ناشی از بروز نقص فنی در هواپیماها رخ داده است. با مرور آن حوادث و قربانیانی که هنوز بازماندگانشان چنان داغی را فراموش نکردهاند، به ارجمندی تلاش و ابتکار ارزنده آن خلبانی که بدون باز شدن چرخ هواپیما موفق به متوقف کردن آن روی باند فرودگاه شده است واقف میشویم. به نظر میرسد که گاهی در چنین عملیاتهایی باید از دستاندرکاران شجاع آنها در هر صنف و دستهای قدردانی کرد و حتی ترتیبی داده شود که آنها بتوانند در مدارس حضور یابند و درباره عملیات نجاتبخشی که به انجام رساندهاند برای نسل جوان ایران سخن بگویند. این روشهای پاسداشت خدمات فوقالعاده از جمله نجات جان انسانها، هم به رواج آن در میان مردم کمک میکند و هم نسل روبه رشد را برای ساختن فردایی بهتر آماده میسازد.