رویشهای فصلی احزاب در ماههای منتج به برگزاری انتخاباتها را میتوان یکی از مهمترینچالشهای نظام حزبی در ایران دانست که سابقه طولانی تحزب نیز نتوانسته درمانی برای این درد ماندگار باشد.
احزاب بهمعنای امروزی آن از ابداعات غرب بهحساب میآید و این تجربه در یـک قرن اخیر مرزهای غرب را در نوردیده و در سایر جوامع نیز الگوبرداری شده است و میتوان این واقعیت را با بررسی اجمالی احزاب کشورهای جهانسوم درک کرد. اما نکته قابل تامل در این الگوبرداری کشورهای شرقی از غرب این است که گرچه تجربه و الگوی تحزب مورد استفاده و تقلید قرار گرفته ولی در عمل نتوانسته هدف اصلیای را که در غرب مدنظر بوده در جوامع شرقی محقق سازد.
این در حالی است که در مبحث توسعه، بررسی تفاوتها، ریشههای تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت است. انتخاب راه میانه به این صورت که نه دستاوردهای یک تمدن بیگانه کتمان شود و نه اینکه با فراموشی تمدن و فرهنگ خود، تمدنی بیگانه را بیچون و چرا پذیرا شویم. استفاده از تاریخ و فرهنگ کهن میتواند، افراد را در تقلید بیچون و چرا از الگوهای دیگر جوامع بر حذر دارد و نمیتوان نوآوریهای سیاسی غرب را به صرف غربی بودن مقبول دانست یا صرفا به این دلیل آنرا محکوم کرد.
راه ثواب آن است که با استخراج عوامل پیدایش و کارایی احزاب غربی از طریق تطبیق آن با ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه میتوان میزان کارایی آن را سنجید و در مرحله بعد به پیادهسازی نکات مورد قبول آن اقدام کرد وگرنه تقلید کورکورانه و اتخاذ رویکردی غرب محور راهی است که با فراموشسازی فرهنگ و ارزشها نمیتوان به سر منزل مقصود رسید.
با این مقدمه باید گفت که یکی از اساسیترین ماموریتهای احزاب سیاسی بسیج عمومی مردم است. از اینرو مهمترین گفتمان احزاب برای اینکه بتوانند مردم را بسیج کرده و سپس به پای صندوقهای رأی بکشانند دفاع از منافع ملی کشور است.
در این بین نکتهای که نباید از آن غافل شد یکسری خطوط قرمز درخصوص احزاب سیاسی است که در همه کشورهای جهان رعایت میشود که عبارتند از قانون اساسی، اصول جمهوریت و منافع ملی؛ بنابراین اگر حزب یا گروهی برخلاف آن حرکت کند محکوم است. حتی در دمکراتیکترین کشورها هم احزاب علیه قانون اساسی کشور نمیتوانند اقدامی انجام دهند و این اصل بهعنوان یک خط قرمز بسیار مهم و اصل اساسی پذیرفته شده است؛ بهعنوان نمونه در کشوری مانند فرانسه اصول جمهوریت بهعنوان یک خط قرمز مهم است؛ به این معنا که هیچ حزب و تشکلی قدرت و توان این را ندارد که برخلاف اصول جمهوریت فرانسوی اقدامی انجام دهد.
در ایران ما با دو گونه از احزاب مواجه هستیم؛ یکسری احزابی که کارویژه اصلی آنها کادرسازی برای مدیریت کشور، نظارت و رصد اجرای برنامهها و وعدههای دادهشده توسط حزب و جریان حاکم و فعالیت مستمر است و نوع دیگری از احزاب که در ایران بهطور فزاینده در حال رشد هستند احزاب فصلی است که در فواصل بین انتخاباتها صرفا برای جمعآوری آرا به نفع کاندیدایی خاص فعال میشوند که تعبیر ماشینهای انتخاباتی هم در مورد این احزاب به کار میرود. این درصورتی است که احزاب واقعی، ماشین انتخاباتی نیستند و از ویژگیهای بارز آنها فعالیت در همه مقاطع زمانی است.
رشد فزاینده اینگونه رویکرد حزبی در کشور این شائبه را ایجاد میکند که اساسا کارکرد احزاب در کشور ما صرفا انتخاباتی است. از این جهت باید کوشید موانع تحقق توسعهیافتگی را در جامعه از میان برداریم. احزاب سیاسی بهعنوان یکی از مهمترین مظاهر سیاسی هستند؛ با شناخت احزاب سیاسی میتوان موانع تحقق آن را در جامعه از میان برداشت و راه را برای توسعه پایدار سیاسی هموار کرد و این مهم با رفع آسیبهای نظام حزبی تا حدی قابل دسترسی است.
عدمتفکر و تدبیر برای جلوگیری از آسیبهایی که متوجه احزاب است، سبب این میشود که احزاب فصلی که نگرانی و دغدغه اصلیشان صندوق رأی و در واقع حفظ قدرت است در جامعه جولان دهند و رهبران اینگونه احزاب نیز برای حفظ قدرت ناچارند به رأی بیشتر بیندیشند و در نهایت بهتدریج احزاب سیاسی با خاستگاه اجتماعی و طبقاتی اولیه خود فاصله خواهد گرفت و تبدیل به ابزاری برای کسب و حفظ قدرت و نه نظارت و کادرسازی برای مدیریت کشور شوند.