در «فرهنگنامه پارسی آریا» واژه پارسیشده طاووس را «فراشمرغ» آوردهاند؛ شاید از آن جهت که بالهای خود را همچون فرشی نگارین بر زمین میگستراند. حضرتعلی(ع) هم طاووس را از شگفتانگیزترین پرندگان در آفرینش دانستهاند. ارسطو آورده که طاووس و خروس «پرنده پارسی» نام داشتهاند و در موارد متعددی، طاووس از عمده پیشکشیهای سفیران پارسی بهجهت پادشاهان ممالک مختلف بوده است. این پرنده با هبوط آدم و حوا، مدخل بهشت، نماد خورشید، نماد سلطنت، رستاخیز، نشان عزت، تجدید حیات، زیبایی و بسیاری مفاهیم اسطورهای و نمادین دیگر ارتباط دارد. نقش این پرنده روی پارچه ساسانی معنایی متفاوتتر از همین نقش بر سردر مسجدجامع عباسی دارد. در تعدادی از پارچههای بهدست آمده از دوران سلجوقی، ایلخانی و صفوی هم این نقش دیده میشود؛ هرچند میتوان آن را اقتباسی از طرحهای دوره ساسانی بهحساب آورد. علاوه بر این، طاووس نماد سلطنت ساسانیان به شمار میرود و روی مُهرهای آن دوران هم این نقش دیده شده است.
طاووس در متون تاریخی هم جایگاه به خصوصی دارد. آنجا که در تاریخ طبری آمده: «ابلیس از طاووس بپرسید که آن درخت کدام است که خدای عزوجل، آدم را گفت از آن مخور؟ و طاووس درخت گندم را به ابلیس بنمود و گفت این است.» نقل این روایتها در متون تاریخی و از آنجا که طاووس را «مدخل بهشت» هم نامیدهاند، باعث ظهور این نقش بر سردر ورودیها ـ مساجد و خانهها و بازارها ـ شده است؛ البته حضور این نقش از دوران صفویه قوت گرفت. یکی از مراکز مهم هنرنمایی هنرمندان ایرانی در دوره صفویه، در پایتخت آن زمان ـ اصفهان ـ صورت گرفته است.
در ادب پارسی هم بسیار از طاووس و زیباییها و شرمساریهایش سخن گفته شده است. به چرایی نقش طاووس بر سردرِ خانهها و عمارتها، میتوان از میان همان متون تاریخی دست پیدا کرد. بق روایات اشاره شده، طاووس، ابلیس را میشناسد و میتواند از داخل شدنش به این اماکن جلوگیری کند؛ البته هیچ گاه این نقش به گونهای کاملا مشخص و واضح دیده نمیشود، بلکه در پیچوتاب اسلیمیها و گلهای بهشتی پنهان میشود. بر سردرِ ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان هم، که در اواخر عصر صفویان بنا شده، طاووسی نظارهگرِ دخول و خروج طلبههای پیر و جوانی نشسته است که در جستوجوی مفهوم آفرینش و هستی گام برمیدارند.
سرزمین من / شماره 39 آذر ماه 1391