ماههای اول شروع مسئولیت وزرای جدید، خبرنگاران از قول وزیر جدید بهداشت، نقل کردند که «ایدز جزء اولویتهای وزارت بهداشت نیست.
اما اگر به آن بی توجهی شود، میتواند اولویت محسوب شود.» (نقل به مضمون) این عبارت، به نکته مهمیاشاره دارد. همه میدانیم که تعداد موارد ایدز بسیار بسیار کمتر از موارد دیابت یا فشار خون است، از این جهت ایدز نمیتواند اولویت کاری یک سیستم بهداشتی به حساب آید.
با این حال همه میدانیم که اگر برای رشد یک بیماری واگیردار، آن هم بیماری واگیردار رفتاری، آن هم بیماریای که درمان ندارد و تنها راه مقابله با آن پیشگیری و آموزش است، برنامهریزی نکنیم، آن وقت نه تنها ایدز به اولویت ما تبدیل میشود، که میتوان به آن نام یک بحران جدی هم داد.
با همین نگرش بود که سیستم بهداشتی ما در چند سال گذشته به طور جدی و همهجانبه وارد تکاپوی مبارزه با ایدز و پیشگیری از آن شده و حتی پژوهشهای مهمیهم درباره آن انجام شده که در سطح جهانی نیز نام ایران را پرآوازه کرده است.
نکته دیگر درباره ایدز آن است که به اعتقاد اکثر مسئولان و کارشناسان، الگوی سرایت ایدز درحال تغییر از اعتیاد به سرایت از راههای آمیزشی است. همین میتواند دلیل خوبی برای این همه تلاشهای مجدانه و سرمایهگذاریهایی باشد که مجموعه بهداشتی و درمانی کشورمان برای مبارزه با این بیماری صرف میکند.
این مقدمه، میتواند برای خیلی موضوعات مرتبط با مسائل بهداشتی، که به نوعی به آموزش جدی نیاز دارد، مقدمه محسوب شود. اما امروز، که روز «سلامت و خانواده سالم» نام دارد، میخواهیم از آن برای صحبت درباره یکی از موضوعاتی که اتفاقاً شیوع آن هم کم نیست، استفاده کنیم و آن سلامت جنسی خانوادههاست. بعدی از سلامت خانواده، که به دلایل گوناگون کمتر مورد توجه و برنامهریزی قرار گرفته است.
آمارها نشان میدهد 30 تا 40 درصد کل مردم دنیا به نوعی در زندگی زناشویی خود اختلالات جنسی را تجربه میکنند. این عدد را ضرب کنید در مشکلهایی که این اختلالات میتواند در یک خانواده ایجاد کند.
نکته در اینجاست که اکثر این اختلالات در کشور ما به نوعی حل نشده باقی میمانند. بنابراین هم با خود اختلال و هم با عوارض آن روبهرو خواهیم بود. علت این «حل نشده ماندن» هم روشن است: آداب و رسوم، چیزی که به غلط نام آن را حجب و حیا و عفت گذاشتهایم و باعث شده ضرورت مراجعه برای حل مشکل از سوی خانوادهها، درک نشود؛ نوعی نادیده گرفتن اصل قضیه، که از اساس با فرهنگ اسلامی ما منافات دارد. چرا که به گواهی صاحب نظران و پژوهشگران، این موضوعات در صدر اسلام با پیشوایان دینی مطرح میشده، با حفظ همه حریمهایی که لازمه آن است، و پاسخ در خور خود را میگرفته است.
به این ترتیب میتوان گفت جامعه امروز ما نیاز به یک برنامهریزی دقیق و حساب شده برای تربیت جنسی، آن هم بر اساس آموزههای متعالی اسلامی دارد. امروز، حتی پزشکانی که از دید فرهنگ عمومی«محرم» اسرار و آلام بیماران بودهاند، در این باره به اندازه کافی آموزش ندیدهاند. در حالی که کارشناسان عقیده دارند رسیدگی به اختلالات جنسی خانوادهها، فقط کار پزشکان نیست.
بررسیها نشان میدهد حدود 70 تا 80 درصد اختلالات جنسی در سنین زیر 45 سال، در زمینه مشکلات روحی و روانی اتفاق میافتد. مشکلاتی که با بروز اختلال جنسی، پیچیدهتر میشود و بار آن بر دوش خود فرد، همسر و فرزندانش، بسیار سنگینتر میشود.
متأسفانه خانوادهها جایی برای مراجعه و مشاوره درباره مسائل و مشکلات خود ندارند. باور کنیم سلامت خانواده، موضوعی تک بعدی و صرفاً پزشکی نیست. سلامت، همان طور که در تعریف سازمان جهانی بهداشت آمده، فقط جنبههای جسمیرا در بر نمیگیرد و فقط به معنای نبود بیماری نیست.
بلکه سلامت در جنبههای روانی و معنوی انسان نیز به همان اندازه سلامت جنسی اهمیت دارد و اساساً این ابعاد را نمیتوان جدا از هم در نظر گرفت.
تمام این ملاحظات، بنا به تاکید همه کارشناسان حوزه و دانشگاه، نیاز به «رویکردی عالمانه» و کارشناسی دارد. چنان که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در پیامیبه دومین کنگره خانواده و مشکلات جنسی در سال 84 ، در این باره اشاره میکند که «تاکنون جامعه اسلامی ما به این موضوع رویکردی عالمانه نداشته است.
لازم است با راهاندازی مراکز تخصصی مشاوره و درمان اختلالات و نابسامانیها، تحت نظارت ارگانهای ذیربط، به این مهم اهتمام شایسته داشته باشند و از ارزیابی و کنترل دائم این مراکز غفلت نورزند.»
تاکنون دو کنگره پیرامون خانواده و سلامت جنسی، در سالهای 82 و 84 ، به همت دانشگاه شاهد و کلینیک سلامت جنسی آن برگزار شده است. کنگرهای که هدف خود را ارتقای سطح علمی کارشناسان و متخصصین و آشنایی آنها با آخرین تحقیقات انجام شده در این زمینه و نیز تشویق آنها به مطالعه و انجام طرحهای پژوهشی در باره اختلالات جنسی اعلام کرده بود.
این کنگرهها با استقبال گسترده محققین و متخصصین کشور مواجه شد، به طوری که مسؤلان برگزاری آن امسال قصد دارند این کنگره را به صورت بین المللی و به خصوص با همکاری کشورهای اسلامی برگزار کنند.
کنگره بین المللی «خانواده و سلامت جنسی» قرار است 6، 7 و 8 آذر ماه در تهران برگزار شود و محققان حوزه و دانشگاه تا 15 تیر ماه فرصت دارند مقالات خود را، در حوزههای گوناگون، اعم از پزشکی، اخلاقی، حقوقی، روانشناسی و تربیتی، فقهی و فرهنگی و اجتماعی، به دبیرخانه این کنگره ارسال کنند. نشانی پایگاه اینترنتی دبیرخانه این کنگره به این ترتیب است: www.hsf.ir
کلینیک سلامت خانواده، کلینیک سلامت جنسی، کلینیک ایمپوتنسی، زوج درمانی، مشاوره ازدواج، اینها اسمهایی است که با ورود به اینجا و دیدن تابلوهایش با آن مواجه میشویم.
جایی در تهران در مجاورت بیمارستان شهید مصطفی خمینی، با درختهای کاج بلند و استوار و یک جفت قوی سفید و زیبا که در حوض به آرامش شنا میکنند و نظر هر مراجعه کنندهای را موقع ورود به خود جلب میکند.
مصاحبه با آقای دکتر فروتن، از جمله مصاحبههای بسیار آسان و دلپذیر و در عین حال سخت و کمرشکن بود. متخصص ارولوژی و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و مشاور خانواده، رئیس تنها کنگره خانواده و سلامت جنسی در ایران که تا به حال دو دوره ملی آن برگزار شده و آذرماه امسال قرار است سومین کنگره به صورت بینالمللی برگزار شود.
او قبل از آوردن هر مثال از زوجهایی که به او مراجعه کردهاند، تأکید میکند:«شما پزشک هستید دیگر» یا «شما متأهل هستید، نه؟»
- از آقایی که الان از در اینجا رد شدند پرسیدید امروز چند تا مراجعه کننده داشتید. قضیه از چه قرار بود؟
- ایشان آقای دکتری هستند که مسئول بررسی پروندههای ارجاعی از دادگاه خانواده هستند. با توجه با امکاناتی که داشتهایم، از سال 80 این فرایند تعریف شده که خانوادههایی که شکایتی درباره مسائل جنسی داشتهاند، برای اعلام نظر از طرف دادگاه خانواده به این کلینیک ارجاع میشدهاند.
مثلاً خانمی شکایت داشته که همسرش ناتوانی جنسی دارد و به همین علت میخواهد از او جدا شود. همان طور که متوجه شدید هفتهای حدود 10 مورد از این افراد به اینجا مراجعه میکنند که در آستانه طلاق قرار گرفتهاند.
- در این گونه موارد کارتان فقط اعلام نظر بود؟ کاری برای درمان و رفع مشکل آنها انجام میدادید؟
- بله فقط اعلام نظر میکردیم، چون دادگاه فقط نظر تخصصی ما را میخواست. وقتی در زمینه مسائل جنسی کار یک زن و شوهر به دادگاه و شکایت میکشد، واقعاً دیگر برای پا در میانی بسیار دیر شده است، زیرا تنفر زن و شوهر از یکدیگر زمینه پاسخهای مثبت خدمات مشاورهای و درمانی را به شدت کاهش میدهد.
تأسف ما هم از همین بابت بود. میدیدیم چه بسیار مواردی در دادگاهها مطرح میشود که اگر قبل از آن زوجین آموزشهای لازم را دیده بودند یا حتی بعد از برخورد با مشکل، زودتر از اینها، به ما مراجعه کرده بودند، مشکلاتشان قابل حل بود و اصلاً شاید کار به اینجاها نمیکشید. به طور کلی اینجا ما در کلینیک سلامت خانواده، اقدامات مشاورهای و درمانی در مورد مشکلات جنسی زوجین انجام میدهیم.
- واقعاً چقدر اختلالات جنسی قابل حلاند؟
- موارد زیادی پیش ما آمدهاند و مشکل آنها کاملاً رفع شده است. زوجهایی به ما مراجعه کردهاند که بعد از چندین سال که از ازدواجشان میگذشته، هنوز نتوانسته بودند رابطه جنسی باهم برقرار کنند و همین باعث تنشهای روانی بین آنها شده بود.
اینها درمان شدهاند. افرادی بودهاند که درصدد ازدواج بودهاند ولی از بابت مسائل جنسی نگرانیهایی داشتند و همین موضوع آنها را به طور کلی از ازدواج منصرف کرده بود. خوشبختانه مشکل این افراد هم حل شده است.
لازم است بدانید که در سنین بالا بیشتر مشکلات جنسی منشأ جسمی دارد و در سنین جوانی و میانسالی عمدتاً مسائل روحی به عنوان عامل اصلی اختلالات جنسی مطرح است.خلاصه بگویم، ما معتقدیم هیچ اختلال جنسی غیر قابل درمانی وجود ندارد. فقط هر چه افراد دیرتر مراجعه کنند، روند درمانی کمی پیچیده تر و طولانیتر میشود.
- پس اگر قبل از دادگاه خانواده جایی باشد که مردم حس کنند اگر مشکلی دارند میتوانند به آن مراجعه کنند، قضیه حل است؟
- اتفاقاً نکته مهم در همین جاست. فلسفه وجودی «کلینیکهای سلامت خانواده» همین است که جایی باشد که بیماران احساس کنند حرفهایی را میتوانند در آن بزنند که هیچ جای دیگری نمیتوانند بزنند. البته جایی که به اندازه کافی معتبر باشد و صلاحیت رسیدگی به این موضوع را داشته باشد و به صورت یک تیم تخصصی برای به بررسی و درمان مراجعین اقدام کنند.
- آیا هر پزشکی میتواند مرجع شکایتهای مردم در زمینه اختلالات جنسی باشد؟
-البته که نمیتواند. متأسفانه در این مورد مردم به شدت به پزشکان باتجربه و متعهد نیاز دارند ولی به علت عدم آموزش لازم به پزشکان، نتیجه همین میشود که در بهترین حالت، درمان علامتی میکنند. یعنی فقط با دادن برخی داروها سعی میشود ظاهر قضیه را به نحوی رفع و رجوع کنند.
در حالی که مسائل جنسی خیلی حساستر و پیچیدهتر از آن است که بخواهیم به همین راحتی علت اصلی را تشخیص دهیم. در تمامی بیماریها، پزشک فقط با یک نفر بیمار که مراجعه کننده است مواجه میشود، اما اختلالات جنسی به گونهای است که شما باید زن و شوهر، هر دو را برای بررسی و یا درمان در نظر داشته باشید.
ضمن این که کار تشخیص و درمان این اختلالات باید به صورت تیمی انجام شود. فقط کار پزشک عمومی یا ارولوژیست یا متخصص زنان نیست، کار روانشناس و روانپزشک هم به تنهایی نیست.
- چاره چیست؟ پس مردم به کجا مراجعه کنند؟
- با همین ایدهها بود که ما در سال 83، آییننامهای را به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پیشنهاد دادیم با این عنوان «آییننامه راهاندازی کلینیکهای بهداشت جنسی در کشور».
پیشنهاد ما این بود که در هر استان و زیر نظر هر دانشگاه، علوم پزشکی مجموعهای از همین افراد و تخصصها باهم جمع شوند، با رعایت یک سری ضوابط و دستورالعملها، اختصاصاً برای پذیرش افرادی که درباره مسائل زناشویی و جنسی مشکل دارند و نیاز به راهنمایی یا درمان دارند اقدام کنند.
- از سال 83 تا به حال، سه سال گذشته، حتماً دارد مراحل نهایی تصویب را میگذراند؟
- متأسفانه این آییننامه هنوز تصویب نشده و به دلایل گوناگون موضوع مسکوت گذاشته شده است.
- این تعلل مشکلی پیش نمیآورد؟ شما پیگیری نکردید؟
- شخصا در این باره به شدت احساس خطر میکنم. موضوع بسیار جدی و حیاتی است. همان طور که اشاره کردم، عدهای دارند از این وضعیت و نبود یک دستورالعمل خاص برای راهاندازی چنین مراکزی، سوء استفاده میکنند.
درمانهای ناقص، حتی غلط و سودجویانه که گاهی برخی از همین درمانها زمینه طلاق را بین زن و شوهر تقویت میکند. حتی داروها و لوازمی بین جوانها و زوجین توزیع میشود که به هیچ وجه از طرف وزارت بهداشت تأیید نشده است.
- جایگاه اختلالات جنسی در طلاق چیست؟ من در جایی خواندم که اولین علت طلاق در ایران مسائل جنسی است. آیا این درست است؟
- سال گذشته ما در مقالهای که در کنگره هم مطرح شد، اشاره کردیم که علت مراجعه 50درصد زن و شوهرها و ارائه دادخواست طلاق، در مسائل جنسی ریشه داشته است، نه این که مستقیماً همین موضوع را مطرح کنند، بلکه ما بعد از بررسی و گرفتن شرح حال آنها، متوجه شدیم که مشکل اصلی آنها اختلالات جنسی بوده است، ولی دلایل دیگری را برای عدم سازگاری مطرح میکردهاند.
- شیوع اختلالات جنسی در کشور ما این قدر بالاست؟
- آمارها نشان میدهد 30 تا 40 درصد از مردان و زنان در طول زندگی زناشوییشان اختلالات جنسی را تجربه میکنند. همچنین تخمین زده میشود 8 تا 9 درصد مردان جامعه ناتوانی جنسی دارند.
- حالا به نظر شما این آمار بالا هست یا نه؟
- وقتی با آمار بیماران مبتلا به دیابت و یا بیماریهای خاص که بسیار کمتر از بیماریهای جنسی است مقایسه میشود و به هزینههای سرسامآوری که برای موارد اخیر اختصاص مییابد توجه میکنیم، میبینیم که تا چه اندازه نیاز به برنامهریزی اساسی در برخورد با معضلات جنسی در جامعه داریم.
- این اختلالات جنسی چه مشکلاتی میتواند به وجود آورد؟
- غریزه جنسی چون یکی از اصلیترین غرایز بشر است، اگر به شیوه درست و مطابق با فطرت انسان با آن برخورد نشود، واقعاً میتواند انسان را تخریب کند. اعتماد به نفس انسان را در درجه اول از او میگیرد.
باعث بهانهگیری، پرخاشگری، سوء ظن به همسر میشود و نهایتاً انواع مشکلات رفتاری را به وجود میآورد. این مسأله خودش را در تربیت فرزندان هم نشان میدهد. پس میبینید که موضوع به نسلهای بعدی هم کشیده میشود. این افراد حتی اغلب در محیط کار هم مشکل دارند و همین موضوع بهرهوری آنها را پایین میآورد. افسردگی در زوجین و طلاق از عوارض جدی مشکلات جنسی میباشد.
وقتی منبع صحیح برای یافتن راهحل این مشکل وجود نداشته باشد، طبیعتاً فرد از هر منبعی که دم دستش باشد، استفاده میکند و دنبال گمشدهاش میگردد.
این روزها هم که منابع اطلاعرسانی تا بخواهید فراوان است، نمونهاش همین سایتها و CDهای مستهجن که با مقاصد خاص تجاری و غیره افراد را به خود جذب میکنند و راهحلهای بی پایه و اساس و حتی منحرف کننده ارائه میدهند؛ که نتیجه آن انحرافات اخلاقی و تزلزل در استحکام خانواده خواهد بود..
- شما میفرمایید کلینیک سلامت خانواده باید در کل کشور راهاندازی شود. فکر میکنید همین کافی است؟
- مسلماً این تازه اول کار است. این فوریترین و اولین نیاز ماست که باید سالهای قبل به آن میپرداختیم. علت آن هم طرح مسائلی بود که بیخود آن را به اسلام منتسب میکردیم و اسمش را حجب و حیا و عفت عمومی میگذاشتیم و در واقع به جای حل مسأله، صورت مسأله را کلاً پاک کردیم. اما مشکل اصلی عدم داشتن برنامه است.
به عنوان مثال یکی از مسائل مهم ما آموزش است. هنوز نمیدانیم که برای چه فردی و چه جنسی و در کدام مقطع سنی و تحصیلی یا اجتماعی چه میزان مطالب و به چه صورتی باید آموزش داد. علت عمده بسیاری از هزینههای مادی و معنوی که جامعه ما در اثر طلاق متحمل میشود، آموزش ندیدن زن و مرد در آستانه ازدواج و بعد از آن است. چون آنها از حقوق یکدیگر در خانواده اطلاعی ندارند.
- شاید عقیده دارند آموزشها اگر نسنجیده و بدون برنامهریزی باشد روی نوجوانها را باز میکند یا باعث میشود بچهها این چیزها را یاد بگیرند و نهایتاً باعث گسترش فحشا و بیبندوباری شود؟
-بله، عقیده ما همین است. چون موضوع، موضوع بسیار حساسی است. اما این دلیل نمیشود که چون حساس است، اصلا کاری درباره آن نکنیم و بگذاریم به راه خودش هر کجا که خواست برود.
این با آموزههای دینی ما به شدت منافات دارد. باید از عادات و تعصبهای غیرمنطبق با تعالیم اسلام دوری کنیم. امامان و پیشوایان ما این نوع نگاه را به موضوع نداشتند. اصلاً فرهنگ اهل بیت با فرهنگ ما در برخورد با مسائل جنسی کاملاً متفاوت و حتی متضاد است.
در جامعه اسلامی، زمان پیامبر و امامان «علیهمالسلام»، خیلی راحت و البته با حفظ حرمتها در اینباره صحبت میشد. درست مثل سایر بیماریها و مشکلات، مردم به اهلش مراجعه میکردند و آنها هم جوابشان را میدادند.
به عبارتی ما در صدر اسلام هیچگاه نمیبینیم مشکل جنسی به عنوان یک مشکل اجتماعی مطرح شده باشد. نگاه اسلام به غریزه جنسی نگاه نفی و سلب و خشونت نیست بلکه ارضای صحیح آن از عبادات الهی دانسته شده است.
- قبول دارید که شرایط آن روزگار تا حد زیادی با الان فرق دارد. فکر نمیکنید الان اگر شروع کنیم و بیپرده در باره این مسائل در سطح عمومی حرف بزنیم، حتی اگر نیتمان خیر باشد، باعث ترویج بی بندوباری میشود؟
- من نگفتم بیاییم مجوز صادر کنیم که از همین فردا در رادیو و تلویزیون همه مسائل و ریزهکاریهای ارتباط زناشویی را برای مردم توضیح دهیم. حرف من این است که بیاییم برای این آموزشها با دوری از لجام گسیختگی برنامهریزی کنیم.
قطعاً انتقال آموزههای صحیح ارتباطات عاطفی در تحکیم بنیان خانواده بسیار مهم و مؤثر است مثلاً چطور ما برای مبارزه با مواد مخدر و یا قاچاق کالا و چیزهایی مثل اینها ستاد تشکیل دادهایم؟
به نظر من اگر خطراتی از طرف مسائل جنسی خانواده و جامعه را تهدید میکند بیشتر از مواد مخدر یا قاچاق نباشد، کمتر نیست. برنامهریزی برای سلامت خانواده و مسائل جنسی مربوط به خانواده هم در کشور نیاز به ستادی دارد که از وزارتخانهها و سازمانهای گوناگون، هر کدام که به نحوی با موضوع درگیرند، نمایندهای در این ستاد وجود داشته باشد.
از وزارت بهداشت، وزارت علوم، وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همچنین از صدا و سیما، سازمان ملی جوانان، مرکز خانواده و امور زنان ریاست جمهوری، سازمان تبلیغات اسلامی، روحانیون و حوزهها، بهزیستی و هر جایی که با مردم، فرهنگ و سلامتشان مرتبط است بنشینند تجربههایشان را روی هم بگذارند و برنامهریزی کنند. به دلایل متعدد و متفاوت، تاکنون رویکردی عالمانه به موضوع نداشتهایم و این خود آسیبهای اجتماعی فراوانی را برای ما پدید آورده است.
- شما فکر میکنید تا به حال هیچ کاری درباره آموزش مسائل جنسی و سلامت جنسی در ایران انجام نشده است؟
- نه این که هیچ کاری انجام نشده باشد، اما حرکتهایی که تا به حال در زمینه مشاوره یا درمان اختلالات جنسی انجام شده، دو مشکل عمده داشتهاند: اول این که مقطعی بوده یا سازمان خاصی به طور محدود انجامش داده یا قشر خاصی را پوشش میداده یا در یک محدوده زمانی خاص برنامهای اجرا شده است مثلاً در دوران بلوغ یا افراد در آستانه ازدواج یا حداکثر یکی دو سال بعد از آن. مشکل دوم این نوع حرکتها هم این بوده که دید تکبعدی به ماجرا داشتهاند.
یعنی یا بعد روانشناسی و یا تربیتی موضوع مورد توجه بوده یا بعد پزشکی. در حالی که ما نیاز به یک دید جامع برای افراد داریم که در تمام مقاطع زندگی آنها حتی در زمان پیری و کهولت قابل استفاده باشد.
امیدوارم که بتوانیم با بهره گیری از نظرات اندیشمندان و متخصصین ضمن ارائه تعریف جامع از تأمین صحیح نیاز جنسی بر اساس آموزههای دینی و علمی و همچنین تبیین موارد انحراف جنسی، عوامل اختلالات جنسی را شناسائی کنیم.
بتوانیم با ارائه راهکارهای کارشناسی شده در زمینه پیشگیری و درمان اینگونه اختلالها، خدمات ارزندهای را به خانوادهها ارائه دهیم. ضمن این که در این موضوع از هر گونه افراط و تفریط و برخوردهای سلیقهای و مقطعی و تک بعدی خودداری کنیم.