با وجود آنکه نزدیک به شش‌ماه تا انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم باقی‌مانده، فعالیت‌های انتخاباتی رسانه‌ها و سایت‌های خبری برخی جریانات و گروه‌های سیاسی کلید خورده که به‌طور عمده نیز با چاشنی به قعر جهنم فرستادن یکی و در منزلگاه بهشت نشاندن دیگری همراه است.

 این چیزی است که فضای سیاسی کشورمان به‌عنوان یک خاطره تلخ از برهه‌های انتخاباتی سال‌های 84 و 88 در حافظه خود نگه داشته است. انتقاد شاغلان حرفه‌های گوناگون از یکدیگر اگرچه در کشور ما امری عجیب و محال نشان می‌دهد اما چه می‌شود کرد که حرفه رسانه در کشور ما و همه کشورهای دنیا به واسطه مأموریت‌های ذاتی‌اش نیاز به آسیب شناسی خودش نیز دارد. صادق کوشکی، مدرس دانشگاه و صاحب‌نظر عرصه رسانه معتقد است انصاف و صداقت دو خصوصیتی هستند که رسانه‌های داخلی کشور ما باید خود را به آنها ملتزم بدانند و این نفی‌کننده وابستگی‌های آنان به اشخاص، گروه‌ها و نهادها نیست.

  • تصویر و دسته‌بندی ذهنی شما از فعالیت رسانه‌ها و اهداف آنها در ایران چیست؟

در عرصه ارتباطات رایج، هر رسانه‌ای برای تأمین و تحصیل منافعی تأسیس می‌شود. کسی اتفاقی روزنامه نمی‌زند، به‌خصوص در ایران که کار نشریه به‌طور کلی سودآوری اقتصادی ندارد. در ایران کسی که یک نشریه سیاسی- اجتماعی منتشر می‌کند قطعا به‌دنبال تحصیل منافع دیگری است؛ حالا ممکن است این منافع حزبی و جریانی و گروهی باشد یا کسی بگوید که من منافع اعتقادی دارم و برای ترویج یک تفکر کار می‌کنم. تعدادی از نشریات نیز هستند که به اسم خانوادگی چاپ می‌شوند ولی مبتذل و زردند و تأثیرهای زیادی در سخیف کردن ذائقه فرهنگی مردم دارند و به معنی واقعی کلمه نمی‌شود به اینها رسانه گفت. اگر اینها را که سودآور هم هستند، استثنا کنیم، کار نشریه و رسانه در ایران اصولا کار سودآوری نیست؛ یعنی کسی در ایران برای اینکه پولدار شود یا کاسبی کند نشریه سیاسی- اجتماعی نمی‌زند. البته یکسری سایت‌های خبری طی سال‌های اخیر تا حدودی توانسته‌اند درآمدزایی داشته باشند.

  • علم ارتباطات از هر روشی برای کسب خبر و جذاب‌ترین اخبار استقبال می‌کند. ما نیز در داخل کشور می‌توانیم برای رسانه‌هایمان از این قاعده استفاده کنیم؟

قطعا اینطور نیست. وضعیت اطلاع‌رسانی در جامعه ما متأسفانه به‌شدت بیمار است و اخلاق و قواعد حقوقی و فقهی تقریبا در آنها رعایت نمی‌شود. اگر دین ما منبع تدوین قواعد روزنامه‌نگاری و کار رسانه‌ای قرار بگیرد، سرلوحه همه اقدامات باید صداقت باشد؛ یعنی باید روزنامه‌نگار حالت آینه پیدا کند و آنچه که هست را منعکس سازد البته همه آنچه را هم که هست نباید منعکس کند. بحث دیگری که در کنار صداقت مطرح می‌شود انصاف است. در واقع وقتی از صداقت حرف می‌زنیم، انصاف را هم دربرمی‌گیرد؛ یعنی اگر انسان صادق باشد، حتی در مورد دشمنش هم صادقانه برخورد می‌کند. شهید بهشتی می‌گوید خلاصه اسلام انصاف است. رسانه‌های ما-‌ حتی برخی رسانه‌های اصولگرا- برای دستیابی به اهدافشان خیلی راحت افراد را تخریب می‌کنند؛ یعنی می‌گویند هدف ما مقدس است و مثلا برای اینکه فلانی را به مجلس بفرستیم رقیبش را تخریب می‌کنیم. یک نمونه از آموزش غربی رسانه‌ای این است که می‌گوید وقتی می‌خواهید مصاحبه بگیرید باید مصاحبه‌شونده را عصبی کنید تا مصاحبه‌تان خوب از کار درآید. از این رفتارها، که با بدیهیات اخلاقی هم سازگار نیست، کم نداریم.

  • ما تنها در حوزه تعاریف و محتوا ایراد داریم یا اینکه ایرادات شامل حال تکنیک و فن رسانه نیز می‌شوند؟

هر دو. در حوزه علوم‌انسانی، ارتباطات یک علم صددرصد غربی و حتی آمریکایی است. اگر منظور از آموزش رسانه آموزش علم Communication یا ارتباطات است، علم رسانه، که جزو علوم دانشگاهی است، از علوم آمریکایی است. اگر قرار است علوم انسانی در دانشگاه‌ها تحول پیدا کند، طبیعتا این علم هم باید دچار تحول شود. از سوی دیگر ما برای شناخت رسانه‌ها و قواعد حاکم بر رسانه‌های جهان باید علم ارتباطات غربی را نیز کاملا بدانیم اما باید به یاد داشته باشیم که ما برای رسانه دینی در یک جامعه دینی باید چارچوب‌ها و قواعد کاملا جدیدی تعریف کنیم. ما در ایران آموزش رسانه نداریم و روزنامه‌نگاری تقریبا یک پدیده تجربی است.

  • صداقت، انصاف و اخلاق در رسانه‌های غربی چه جایگاهی دارد؟

رسانه‌های غربی نسبت به این مسائل تعهدی ندارند، البته به صراحت به مخاطبان خود نمی‌گویند که ما دروغ می‌گوییم؛ هیچ‌وقت هم قسم نخورده‌اند که صادق باشند. آنها هیچ‌وقت تعهد نمی‌کنند که آینه باشند، تعهدی به رشد و تعالی و اخلاق و دین نیز ندارند؛ بنابراین می‌توانند هرگونه که راحت هستند و منافعشان ایجاب می‌کند رفتار کنند؛ پس اصل را نه بر دروغگویی می‌گذارند نه بر راستگویی، بلکه اصل را بر تأمین منافع می‌گذارند و هر چیزی که منافعشان را تأمین کند منتشر می‌کنند؛ می‌خواهد راست باشد یا دروغ یا ترکیبی از هر دو. آنها منافعشان را رصد و براساس آن اطلاع‌رسانی می‌کنند.

  • فضای رسانه‌ای بیمار در کشور ما از چه کانال‌هایی ایجاد می‌شود؟

عرصه خبر در فضای مجازی وسعتی به اندازه خبرگزاری‌ها تا سایت‌های خبری و حتی برخی وبلاگ‌ها و صفحات فیس‌بوک دارد. مشکل از آنجا پیدا می‌شود که برخی سایت‌های شبه‌خبری بدون اصل و نسب از فضای مجازی برای غرض‌ورزی‌های سیاسی و باندی استفاده می‌کنند. این البته تابعی از غیرشفاف بودن فعالیت‌های سیاسی در کشور نیز هست. این سایت‌ها بدیهی‌ترین اصول حرفه‌ای رسانه را رعایت نمی‌کنند و غالبا به چیزی غیراز پول و قدرت فکر نمی‌کنند و این آفت بسیار وحشتناکی است.

  • استادان فن می‌گویند رسانه بی‌طرف نداریم.

من هم نمی‌گویم داریم ولی این به‌معنای نداشتن اصول و قواعد حرفه‌ای رسانه نیست.

  • اینگونه فعالیت‌های رسانه‌ای چه آفت‌هایی در پی دارد؟

اولین نتیجه‌اش تخریب و محدودسازی آزادی بیان در جامعه است. در ظاهر امر ممکن است از فضای سیاسی رسانه‌ای که در آن تخریب صورت می‌گیرد تلقی آزادی بیان شود ولی چنین نیست. ما در طول 34سال انقلاب اسلامی هزینه‌های زیادی داده‌ایم تا بتوانیم به آزادی بیان دست پیدا کنیم. رسانه‌هایی که به جای کار سیاسی، سیاسی‌کاری می‌کنند نه مسئولیتی می‌پذیرند و نه به کسی پاسخگو هستند. چنین رسانه‌هایی به‌شدت بی‌اخلاقی و بی‌تقوایی به فضای سیاسی جامعه پمپاژ می‌کنند که همه متضرر می‌شوند.

  • کسانی که چنین رسانه‌‌هایی را اداره می‌کنند چه ضرری می‌کنند؟

بستگی به اعتقاداتشان دارد. اگر تعهد دارند باید متوجه باشند که دود چنین اقداماتی قبل از هرکسی به چشم خودشان که گرداننده رسانه هستند می‌رود. به‌طور قطع پشت سایت‌های ضداخلاقی پول حلال نیست؛ پول حرام است و این پول نفرت، اختلاف و کینه در جامعه ایجاد می‌کند.

  • شاید اتفاقات سیاسی سال‌های اخیر به آنان نشان داده که به این طریق می‌توانند به قدرت برسند؟

دوامی ندارد. در دنیای سیاست نتیجه چنین رفتاری یک روز به‌خود فرد منعکس می‌شود. قدرت‌طلبانی که به‌دنبال تأسیس چنین رسانه‌هایی هستند به قدرتشان نخواهند رسید و فقط عواقب منفی فرایند گردش پول حرام در جامعه که دشمنی و تهمت است تقویت می‌شود. چنین اتفاقی در درازمدت آزادی بیان و فضای مطبوعاتی و رسانه‌ای کشورمان را تخریب و محدود می‌کند. باید بسیار نگران رشد قارچ‌گونه چنین رسانه‌هایی باشیم؛ رسانه‌هایی که می‌توان گفت ثمره قدرت و ثروت‌اند یعنی با پیوند پول‌ها و ثروت‌ها و قدرت‌طلبی‌های نامشروع می‌رویند و مشکل به‌وجود می‌آورند.

  • برای حل این مشکلات چه می‌توان کرد؟

بیش از هر چیز فرهنگ سیاسی ما باید افزایش یابد که این نیز ارتباط مستقیمی با حمایت از کار رسانه‌ای حرفه‌ای در کشور دارد. اینگونه اگرچه توصیه می‌شود قوه قضاییه و دیگر نهادهای مسئول باید فکری به حال رسانه‌های مخرب بکنند ولی برخوردهای ایجابی بر سلبی ارجحیت دارد. به‌عبارت دیگر پیش از هر چیز خود اهالی رسانه باید دغدغه این مسئله را داشته باشند و فکری به حال آن کنند. ورود نهادها نیز باید در جهت ساماندهی این رسانه‌های مجازی باشد، از این منظر که اگر رسانه‌ای حرفی دارد به صراحت بگوید و عواقب حقوقی آن را هم تحمل کند. باید مشخص شود که رسانه وابسته به کجاست و مدیران نیز باید پاسخگوی رفتار رسانه‌شان باشند.

  • اما در خارج از ایران نیز خیلی از رسانه‌ها هستند که محل اتصال و وابستگی‌شان به‌طور دقیق مشخص نیست.

درست است. گاهی ما می‌خواهیم جنگ روانی علیه دشمنان خودمان داشته باشیم؛ در اینجا می‌توانیم از رسانه‌های خاکستری استفاده کنیم یا حتی از رسانه‌های سیاه. البته در همین مورد نیز باید ضوابط فقهی آن را رعایت کنیم و از حاکم شرع اجازه بگیریم ولی به هر حال می‌شود از رسانه‌های خاکستری یا سیاه استفاده کرد. رسانه خاکستری رسانه‌ای است که منبع مبهمی دارد و رسانه سیاه منبع واقعی ندارد، اما در حوزه داخلی رسانه سیاه و خاکستری معنا ندارد و باید برای هر اتفاق رسانه‌ای کسی مسئول و پاسخگو باشد. همه رسانه‌های داخل ایران باید مسئولی داشته باشند که پاسخگوی آن رسانه باشد.

کد خبر 197341

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز