از کی شروع به خواندن دوچرخه کردید؟
من از روز اول که روزنامه همشهری چاپ شد هر روز مطالعه میکنم. دوچرخه را هم حدود پنج سال است به طور مداوم مطالعه میکنم.
اولین بار چهطور با دوچرخه آشنا شدید؟
اولین بار از طریق نوشتهی یکی از آشنایان با دوچرخه آشنا شدم و از آن به بعد همیشه پیگیر شدم و آن را مطالعه میکنم.
کدام قسمت دوچرخه را بیشتر دوست دارید؟
صفحهی چشمهها که آثار خبرنگاران نوجوان را چاپ میکند و همچنین خانه فیروزهای را هم میخوانم. قسمت شعر و ادبیات را هم مطالعه میکنم. مطالب آقای تربن و آقای حسنزاده را هم دوست دارم. صفحهی جزیره را هم که بیشتر نویسندگانش بزرگسال هستند دوست دارم. راستی لطیفهها را هم میخوانم.
خواندن دوچرخه را به کسی پیشنهاد دادهاید؟
بله، به دوستانی که بچه دارند هم پیشنهاد دادهام و هم دوچرخه دادهام. دو سه تا دوست دارم که بچههای نوجوان دارند و من دوچرخه را بعد از اینکه خودم مطالعه میکنم، میدهم به دوستانم تا به دست بچههایشان برسانند. بعد هم میشنوم که خود بچهها مشتاق میشوند و هر پنجشنبه خودشان دوچرخه را میگیرند و پیگیری میکنند. که این خودش برای من خیلی جالب است.
وقتی پنجشنبهها روزنامهی همشهری میخرید، اول سراغ کدام قسمتش میروید؟
اولین چیزی که به سراغش میروم، قسمت ورزشی همشهری است که قبلاً چهار صفحه بود و الآن دو صفحه شده است. بعد به سراغ دوچرخه میروم و بعد شش و هفت و بقیهی مطالب.
برای تولد دوازده سالگی دوچرخه چه آرزویی میکنید؟
آرزو میکنم دوچرخه تبدیل به یک نشریهی مستقل بشود و جداگانه روی کیوسک بیاید. چون به نظر من تعداد صفحههایش خیلی کم است و نمیتواند مطالب همهی نوجوانها را چاپ کند. امیدوارم که تعداد صفحهها آنقدر زیاد شود که بتواند آثار همهی نوجوانها را چاپ کند. نوجوانها هم هر هفته بیایند و با پول خودشان دوچرخه را بخرند و لذت ببرند. آرزو میکنم دوچرخه تبدیل به یک هفتهنامهی 50صفحهای یا 70صفحهای شود.