حدود 18میلیون نفر از ساکنان آمریکای لاتین عربتبارند که برخی از آنها طی 120سال گذشته به این منطقه مهاجرت کردهاند و بیشترین جمعیت هم معادل 12میلیون مهاجر عرب در برزیل اقامت دارند. میزان اقتصاد جهانی یا مجموع تولید ناخالص ملی کشورهای دنیا از 33 تریلیون دلار در سال 2000به 64 تریلیون دلار در سال 2010 رسیده و پیشبینی میشود که این میزان در سال2020 به 120تریلیون دلار بالغ شود و میان این میزان عظیم از تولید ناخالص دنیا، میزان تبادل تجاری بین آمریکایلاتین و جهان عرب تنها یکدرصد از تولید ناخالص ملی هر دو منطقه است. این امر بیش از هر چیز ضرورت تقویت روابط اقتصادی هردوطرف را ایجاب میکند؛ خاصه اینکه کشورهای آمریکای لاتین با وجود تأمین بخشی از نفت خود از مکزیک، بهعلت نیاز فراوان به این ماده حیاتی برای چرخه اقتصاد، با کشورهای عربی در تعامل هستند و عضویت ونزوئلا و اکوادور در سازمان صادرکنندگان نفت اوپک هم خود زمینهساز بخشی از تعاملات کشورهای عربی و لاتین است.
اما پیوندها میان این دو منطقه از دنیا، تنها به حوزه اقتصاد منحصر نیست. این دو منطقه هر چند از هم دورند اما در بسیاری مسائل به هم نزدیک هستند: هر دو منطقه با چالش جهانیسازی مواجه هستند؛ چالشهایی از قبیل بحران جهانی اقتصاد، رقابت تسلیحاتی، امنیت غذایی، مدیریت بینالمللی، مقابله با موادمخدر و بالارفتن جمعیت جوان. این کشورها علاوه بر اشتراک در رویارویی و تعامل با این چالشهای جهانی، در قبال بسیاری از مسائل بینالمللی هم اشتراکنظر یا گرایشهای نزدیک به هم دارند: انحصارزدایی از عضویت دائمی تنها پنج کشور در شورای امنیت و اصلاح این نهاد بینالمللی تأسیسشده پس از جنگ جهانی دوم یکی از نمودهای این اشتراک نظر است. علاوه بر اینکه کشورهای عربی همواره خواستار حضور یکی از نمایندگان خود به عضویت دائم شورای امنیت هستند، در میان آمریکای لاتین هم برزیل همواره یکی از مدعیان عضویت در این نهاد تصمیمگیر بینالمللی بوده است. هر دوطرف همچنین با مسئله فلسطین همسویی و همراهی دارند و بهترین تجلی این موضوع در تأیید و جانبداری کشورهای آمریکای لاتین از درخواست فلسطین برای عضویت بهعنوان یک کشور در سازمان ملل، دیده شد.
بر این پایه میتوان گفت که این دو منطقه استراتژیک پتانسیلهای فراوانی برای همسویی و همگامی بیشتر و بالابردن سطح همکاریهای خود دارند. شاید با تکیه بر همین پتانسیلها بود که لولا داسیلوا، رئیسجمهور سابق برزیل پیشنهاد برگزاری اجلاس دورهای سران کشورهای عربی و آمریکای لاتین تحت عنوان (آسبا) را مطرح کرد؛ پیشنهادی که جنبه عملی بهخود گرفت و نخستین اجلاس سران دو منطقه در سال 2005 و در برزیل برگزار شد. دومین اجلاس هم در سال 2009 و در قطر تشکیل شد و بالاخره اینکه سومین دور این اجلاسها اخیرا در لیما پایتخت پرو برگزار شد. علاوه بر اینها، درماه گذشته میلادی هم نشستی در ابوظبی پایتخت اماراتعربی متحده برگزار شد که در آن شورای روابط کشورهای عربی با آمریکای لاتین و کارائیب بهمنظور توسعهبخشیدن به روابط دوطرف در سطوح اقتصادی و فرهنگی و مسائل بینالمللی تشکیل شد. در سطح سیاسی همچنانکه آمد، کشورهای آمریکای لاتین ازجمله کشورهایی بودند که با جدیت از درخواست فلسطین برای عضویت در سازمان ملل استقبال و حمایت کردند؛ همواره هم بر ضرورت عاریبودن منطقه خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی تأکید کردهاند و از رژیم صهیونیستی خواستهاند تا از اراضی اشغالی فلسطین و نیز از دیگر مناطق اشغالی عربی در جنوب لبنان و سوریه خارج شوند.
این امر به نوبهخود، کشورهای آمریکای لاتین را در کنار کشورهای عربی در مواجهه با رژیم صهیونیستی قرار میدهد و میتواند مواضع کشورهای عربی را در قبال چنین مسائلی در سازمان ملل یا در دیگر نهادها تقویت کند. کشورهای آمریکای لاتین در بحران سوریه هم خواستار خودداری کشورها از دخالت در امور داخلی این کشور هستند. در میان کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب، کشوری نظیر برزیل در مجموعه سیاسی- اقتصادی «بریکس» عضو است. این مجموعه شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی میشود و مجموعه سیاسی- اقتصادی فعالی برای خروج از دایره سیطره آمریکایی- اروپایی بر اقتصاد و سیاست جهانی بهحساب میآید. این امر برای کشورهای عربی اهمیتی دوچندان دارد تا از تجریبات این کشور در حوزههای اقتصادی و امور بینالملل نظیر دستیابی به توسعه انسانی، فقرزدایی، دمکراسی، دفاع از حقوق بشر و حمایت از صلح جهانی بهرهبرداری لازم را ببرند.