اما در عین حال این چیزی نبود که همه انتظارش را میکشیدند. آرمسترانگ به جزئیات کارهایی اعتراف کرد که همه، سالهاست اثباتشده و اثباتنشده درباره آنها صحبت میکنند. آرمسترانگ درحالیکه بارها از درگیرکردن دیگران در این پرونده خودداری کرد، ما را در این اطمینانخاطر در ورزشی رها کرد که فرهنگ استفاده از دوپینگ بدون هیچ ترسی از دستگیر شدن در آن رسوخ کرده است.
البته او گفت که اوضاع فرق میکند؛ به لطف آزمایشهای خارج از روزهای مسابقه و سیستم پاسپورت خونی. اما دوچرخهسواری به قدری بهخاطر این رسوایی صدمه دیده است که شاید یک دهه طول بکشد تا واقعا دوباره پاک و منزه شود.
برای اتحادیه جهانی دوچرخهسواری که سازمان ادارهکننده این ورزش است صحبتهای آرمسترانگ هیچ غافلگیریای نداشت. او تأکید کرد که هرگز طرفدار آنها نبوده است و آنها را متهم کرد که یکبار وقتی که نمونه مشکوکی داشته است از او درخواست 70هزار پوند رشوه در قالب کمک به مبارزه با دوپینگ کردهاند. با این حال او گفت که «توافق سرّیای» در کار نبوده است و او هرگز با رئیس لابراتواری که در لوزان قرار دارد و آزمایش را بررسی کرده است ارتباطی نداشته است.به جز این چیز دیگری نبود. او هیچ اشارهای به رئیس افتخاری اتحادیه جهانی دوچرخهسواری، هیان فربروگن که آن زمان رئیس این اتحادیه بود و گفته میشود رابطه نزدیکی با آرمسترانگ دارد نکرد. و این موضوع که چرا اتحادیه جهانی دوچرخهسواری با وجود موارد مشکوکی که در رابطه با آرمسترانگ وجود داشته است به او اجازه داده کار خود را ادامه بدهد هم شکافته نشد.
هیچ شکی نیست که پت مککوئید، جانشین فربروگن و مردان دیگری که اتحادیه جهانی را میچرخانند میتوانند بعد از این در لوزان نفس راحتی بکشند. البته این گفتوگو برای خود آرمسترانگ کاملا تحقیرکننده بود. دیدن مردی که سالها در ورزش یک اسطوره بود، هنگامی که اعتراف میکرد در همه این سالها دروغ گفته است، دردناک بود.
بعد از همه این صحبتها، این موضوع مطرح میشود که حالا چه بلایی سر آرمسترانگ میآید؟ او میگوید که میخواهد با بازگشت به رقابتهای سهگانه یک بخش دیگر به زندگی قهرمانیاش اضافه کند. اما پوشاندن جزئیاتی که میتوانست پای مسئولان اتحادیه دوچرخهسواری جهانی را به این ماجرا بکشاند، شاید نتواند مسئولان سازمان جهانی ضددوپینگ را متقاعد سازد که محرومیت مادامالعمر او را کاهش بدهند. هم سازمان جهانی ضددوپینگ و هم آژانس ضددوپینگ آمریکا به جزئیاتی تازه نیاز دارند تا دستکم مذاکرات با او را شروع کنند. آرمسترانگ گفت که نخستین نفری خواهد بود که از در هر کمیته حقیقتیابی عبور خواهد کرد. گفت و گوی آرمسترانگ با اوپرا وینفری میتوانست نخستین گام این ورزشکار دوپینگی برای منزهکردن خود باشد اما حرفهای کلی وی نشان داد که برای رسیدن به این هدف باید شفافیت و افشاگری بیشتری از خود نشان بدهد.
آرمسترانگ در یک نگاه
تولد: پلانو، تگزاس، آمریکا
قهرمانیهای توردوفرانس: 1999، 2000، 2001، 2002، 2003، 2004، 2005، (22قهرمانی مرحلهای)
قهرمانی رقابتهای جهانی جاده: 1993
مبارزه با سرطان: در سال 1996تشخیص داده شد که به سرطان مبتلا شده است. بیماری در سراسر بدنش گسترش یافت. بنیاد لنس آرمسترانگ را برای مبارزه با سرطان راهاندازی کرد. در سال1997 بعد از عمل جراحی مغز و شیمیدرمانی اعلام شد که بیماری او برطرف شده است.
بازنشستگی: اعلام کرد که بعد از توردوفرانس 2005بازنشسته میشود، رقابتی که او قهرمانش شد.
ناراحت از اتهامهایی که درباره دوپینگ به او زده شده بود، در سپتامبر 2008اعلام کرد که به دوچرخهسواری حرفهای بازمیگردد. در ژوئن 2010، اعلام کرد که توردوفرانس 2010آخرین رقابت او خواهد بود. در 16فوریه2011 آرمسترانگ دوباره اعلام بازنشستگی کرد.
جملات طلایی آرمسترانگ در گفتوگو با اوپرا وینفری
«من مستحق مجازات هستم اما مطمئن نیستم که مستحق مجازات مرگ باشم. من عاشق اینم که دوباره فرصت رقابت داشته باشم اما این دلیل کاری نیست (شرکت در برنامه تلویزیونی) که انجام میدهم».
اوپرا: فکر میکنی محرومیت مادامالعمر تو لغو خواهد شد؟
بهصورت خودخواهانهای باید بگویم بله. اما بهصورت واقعگرایانه باید بگویم که اینطور نخواهد شد.
(وقتی که آرمسترانگ میخواست درباره پسرش که از او حمایت کرده است صحبت کند چشمانش پر از اشک شد و مشخص بود که از به یادآوردن این ماجرا تحتتأثیر قرار گرفته است.) من به لوک گفتم که دیگر از من دفاع نکن.
اوپرا: حالا وضعیت خودت را چطور میبینی؟
این اتفاق واقعا سنگین است. واقعا سخت است. من تحت درمان هستم. من از آن دسته آدمها هستم که نمیتواند تنهایی از پس این کار بر بیایند.
اوپرا: آیا واقعا پشیمان هستی یا این حس را داری که خب حالا که من را دستگیر کردهاید متأسفم؟
من تازه شروع کردهام. آیا واقعا پشیمانم؟ قطعا. آیا پشیمانی بیشتر خواهد شد؟ قطعا. من بهای کاری را که کردهام میپردازم و مستحق آن هستم. من میخواهم دوباره رقابت کنم. معلوم است که میخواهم. عاشق اینم که تمرین کنم و مسابقه بدهم.
اوپرا: فکر میکنی مواد ممنوعهای که استفاده کردی باعث شد که سرطان بگیری؟
من اینطور فکر نمیکنم. هیچ دکتری هرگز در اینباره چیزی به من نگفته بود.
اوپرا: هر چیزی که درباره تو نوشته میشود با کلمه رسوایی شروع میشود. آیا احساس میکنی که رسوا شدهای؟
البته. احساس حقارت هم میکنم. احساس شرمندگی دارم. واقعا کار زشتی کردهام.
پرونده دوپینگ آرمسترانگ
می 2010: همتیمی سابقش او را به استفاده از مواد نیروزا متهم کرد.
می 2011: اتهامهایی را که دیگر همتیمی سابقش، مبنی بر اینکه هردو مواد نیروزا مصرف میکردند رد کرد.
ژوئن 2012: اتحادیه ضددوپینگ آمریکا بهصورت رسمی اعلام کرد که پرونده دوپینگ آرمسترانگ را به جریان میاندازد.
جولای 2012: آرمسترانگ علیه آژانس ضددوپینگ آمریکا یک پرونده حقوقی راه انداخت.
20آگوست: اقدامات حقوقی آرمسترانگ برای جلوگیری از پروندهاش در آژانس ضددوپینگ از سوی دادگاه رد شد.
24آگوست 2012: آرمسترانگ اعلام کرد که درباره پروندهای که علیه او به راه افتاده است اقدام حقوقی نخواهد کرد اما اعلام کرد که بیگناه است. تمامی عنوانهای او توسط سازمان ضددوپینگ آمریکا از او پس گرفته شد و او برای تمام عمر از فعالیتهای ورزشی محروم شد.
10 اکتبر 2012: سازمان ضددوپینگ آمریکا اعلام کرد که 11نفر از همتیمیهای سابق آرمسترانگ علیه او شهادت دادهاند.
22 اکتبر: اتحادیه جهانی دوچرخهسواری اعلام کرد که حکم آژانس ضددوپینگ آمریکا برای پسگرفتن هفت عنوان قهرمانی او در توردوفرانس و محرومیت مادامالعمر او را تأیید کرده است.
17 ژانویه 2012: آرمسترانگ در یک گفتوگوی ضبطشده به دوپینگ اعتراف کرد.
غلبه دوچرخهسواری بر سرطان دوپینگ
افسانه آرمسترانگ پایانی تلخ ولی قابل پیشبینی داشت. در همه سالهایی که او قهرمان بیرقیب توردوفرانس بود، زمزمههای دوپینگی بودنش هم بهطور مرتب شنیده میشد تا اینکه بهتازگی استفاده او از مواد نیروزا اثبات شد و دیگر راهی برای انکار آن نبود.
آرمسترانگ همه ویژگیهای یک قهرمان را داشت و قرار بود نماد روحیه تسلیمناپذیری انسان باشد. او پس از غلبه بر بیماری سرطان به دنیای دوچرخهسواری برگشت و توانست هفت سال متوالی قهرمان توردوفرانس (سختترین و معتبرترین تور دوچرخهسواری جهان) شود. در پشت پرده اما همهچیز به این خوبی نبود. در شیبهای نفسگیر آلپ و پیرنه، فاصلهای که او با رقیبانش بهوجود میآورد بهقدری زیاد بود که هر بینندهای را به شک میانداخت. چنین نیرویی نمیتوانست طبیعی باشد، بهویژه اینکه پیش از آرمسترانگ هم دوپینگ با امثال مارکو پانتانی حضورش را در این رشته استقامتی اعلام کرده بود.
موفقیتهای آرمسترانگ در این فضای غبارآلود، هواداران دوچرخهسواری را به دو گروه تقسیم کرد؛ طرفدارانش او را یک اسطوره میدانستند که با اراده بالایش توانسته بر سرطان غلبه کند و تبدیل به بهترین دوچرخهسوار جهان شود. مخالفانش اما او را یک متقلب مینامیدند که موفقیتهایش را با تکیه بر روشهای غیراخلاقی بهدست آورده و تصویر این ورزش را خراب کرده است. تصاویر سرنگهایی که روی آسفالت مسیر نقاشی شده بود هم اعتراض این گروه را به تصویر میکشید که نتایج تور را نمیپذیرفتند.
رسانههای کشور میزبان هم بارها موفقیتهای دوچرخهسوار آمریکایی را زیر سؤال بردند، ولی آرمسترانگ این اتهامات را ناشی از حسادت فرانسویها میدانست. رسانهها اما در این بدبینی تنها نبودند. دوچرخهسواران زیادی در گفتوگوهای غیررسمی وجود دوپینگ در مسیر تور را تأیید میکردند، ولی از ترس طردشدن و عواقب این افشاگری، ترجیح میدادند اسمشان فاش نشود.
در برابر همه این اتهامات، آرمسترانگ با پشتیبانی تیمش و شبکهای که از او حمایت میکرد، سالها توانست از همه آزمایشها سربلند خارج شود. متدهای تازه دوپینگ به او کمک میکرد که ردی از خود بهجا نگذارد و در پایان هر تور با پیراهن زرد روی سکوی قهرمانی در خیابان شانزهلیزه بایستد.دوچرخهسوار تگزاسی اما بالاخره گرفتار شد. آزمایشهای جدید از نمونههای قبلی، دوپینگ او را اثبات کرد. با وجود این آرمسترانگ باز هم حاضر به اعتراف نبود، تا اینکه وقتی با تهدید محرومیت مادامالعمر از فعالیت در دوچرخهسواری روبهرو شد، ترجیح داد که حقیقت را بازگو کند.
اعترافات آرمسترانگ را باید پیروزی بزرگی در راه مبارزه با دوپینگ دانست که در دو دهه گذشته تصویر دوچرخهسواری را کاملا تخریب کرده است. پیش از این چند قهرمان دیگر توردوفرانس ازجمله فلوید لندیس، همتیمی آرمسترانگ بهدلیل دوپینگ از فهرست قهرمانان کنار گذاشته شدهبودند و دوچرخهسوار تگزاسی را باید آخرین بازمانده قهرمانان متقلب این سالها دانست که با جزای عملش روبهرو میشود. حالا نوبت دوچرخهسواری است که بابت غلبه بر سرطان دوپینگ بهخودش ببالد.