اگر استاد هلندی گواردیولا، نخستین قهرمانی اروپا را در تاریخ بارسلونا بهدست آورد، او بهعنوان مربی، معتبرترین جام قاره را دو بار بالای سر برد و سهبار هم بارسا را به قهرمانی لالیگا رساند. گواردیولا در همین زمان کوتاه و درحالیکه هنوز در شروع پنجمین دهه زندگیاش بود، تبدیل به یکی از محبوبترین مربیان جهان شد. وقتی هم گواردیولا تصمیم به ترک بارسا گرفت، نام او بهعنوان مربی آتی تعداد زیادی از باشگاههای مطرح اروپایی شنیده میشد.
گواردیولا اما واقعا شایسته همه این تمجیدهاست؟ گواردیولا بهعنوان پدیده جدید دنیای مربیگری، در این سالها موافقان و البته منتقدانی داشته. موافقانش معتقدند که او فرمول جادویی موفقیت را در آستین دارد و با آگاهی فنی، هوش مربیگری و تزریق روحیه برتریجویی، میتواند هر تیمی را به قله موفقیت برساند. شاهد آنها هم آمار خیرهکننده پیروزیهای او در بارسا و تعداد جامهایی است که در همین زمان کوتاه توانست برای آبیاناریها بهدست آورد.
در طرف دیگر مخالفانش استدلال میکنند که آمار گواردیولا در بارسا برای اثبات اینکه او یک مربی فوقالعاده است، کافی نیست. او این شانس را داشت که با نسل طلایی بارسا کار کند؛ نسل ژاوی، اینییستا و دیگران. این نسل توانست تیم ملی اسپانیا را در سه تورنمنت متوالی یورو2008، جامجهانی 2010و یورو2012 به قهرمانی برساند. به این جمع باید مسی را هم اضافه کرد که یکی از نوابغ تاریخ فوتبال به شمار میرود. این مجموعه پیش از گواردیولا، توانسته بود با رایکارد هم به قهرمانی اروپا برسد. با جدایی گواردیولا بارسا هم نزول نکرد و حتی مربی گمنامی مثل تیتو ویلانووا توانسته تا اینجای فصل رکوردهای تازهای به جا بگذارد.
در این شرایط، همه منتظر مقصد بعدی گواردیولا بودند تا به پاسخی قطعی برای این مجادله برسند. گواردیولا از مدتها پیش گفته بود که دوست دارد در انگلیس مربیگری کند و چه ترازویی بهتر از لیگ برتر برای سنجش عیار کسی که هوادارانش او را بهترین مربی جهان میدانند؟ لیگ برتر پرهیجانترین و غیرقابل پیشبینیترین لیگ دنیاست و موفقیت گواردیولا در این آزمون میتوانست حق را به طرفداران این مربی بدهد. از طرف دیگر، ناکامی در لیگ برتر ثابت میکرد که موفقیتهای بارسا بیش از آنکه نشانه نبوغ پپ باشد، هنر شاگردانش بوده است.
گواردیولا اما برخلاف پیشبینیها تن به این آزمون نداد تا این سؤال بزرگ بدون پاسخ بماند. او مسیرش را از انگلیس به سمت آلمان تغییر داد و در بایرن مونیخ فرود آمد. برخلاف لیگ انگلیس که هر سال چهار یا پنج تیم برای قهرمانی میجنگند، رقابت قهرمانی بوندسلیگا بین بایرن مونیخ و دورتموند خلاصه شده و معمولا تیم دیگری توان رقابت با این دو را ندارد. حالا کافی است پپ، دورتموند را پشتسر بگذارد تا قهرمانی بوندسلیگا را هم به افتخاراتش اضافه کند؛ کاری که یوپ هاینکس هم تا اینجای فصل جاری مقتدرانه انجام داده است.
با انتخابی که به قول یکی از ستوننویسهای مارکا «بزدلانه» بود و معنایی جز «فرار از چالش و فرار از مورینیو» ندارد، برای دیدن پپ در یک رقابت سخت و شناخت قابلیت واقعی او، چارهای جز انتظار نیست.