از ژانویه سال۲۰۱۲ فعالیت گروههای شبهنظامی که بخشی از آنها وابسته به القاعده هستند در شمال مالی شدت گرفت و اکنون کشورهای غربی میگویند بهدنبال سروسامان دادن به اوضاع هستند. وضعیت در کشورهای آفریقایی دیگر منطقه هم بهشدت وابسته به اوضاع در این کشور است و بسیاری تحولات قاره سیاه را با دقت پیگیری میکنند. دکتر احمد بخشی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آفریقا در بررسی تحولات این قاره اعتقاد دارد که کشورهای غربی آمدهاند تا در پشت شعار مبارزه با تروریسم برای سالهای طولانی در منطقه باقی بمانند.
- بهتر است بحث را از اینجا شروع کنیم که اصلا چرا در مالی گروههای شبهنظامی شکل گرفته و این کشور محل استقرار گروههای افراطگرای وابسته به القاعده شده است؟
موقعیت سرزمینی و بافت مردمی مالی در کنار بحث مذهبی مردم آن باعث شده که فعالیت افراطگراها در آن بهوجود آید. مالی کشوری است که در آفریقای زیر صحرا قراردارد و بیش از ۹۰درصد جمعیت این کشور مسلمان هستند. یکی از دلایل حضور افراطگراها اما در این کشور فارغ از بحث ایدئولوژیک به بحرانهای توزیع و کمبود منابع این کشور بازمیگردد. در شاخص توسعه انسانی سازمانهای بینالمللی، کشور مالی رتبه پایینی دارد و در ردیف سه، چهار کشور آخر قرار میگیرد که بهاصطلاح به آنها کشورهای بسیار بدهکار گفته میشود. دولت این کشور کمبود بودجه زیادی دارد که بهخاطر آن نمیتواند به مردمش خدمات برساند. در کنار آن هم چون معمولا دولتهای آفریقایی نتوانستهاند نهاد دولت را مستقر کنند با بحران توزیع منابع مواجه هستند و همین مسئله باعث زیرسؤال رفتن مشروعیت نظام در این کشورها میشود. گروههایی که بتوانند وعدههایی را به مردم بدهند طبقه فقیر را معمولا جذب میکنند و به همینخاطر این کشورها به مقر گروههای افراطی تبدیل میشوند. در یکسال اخیر در منطقه شمال مالی این مسئله شدت گرفت و ادعای خودمختاری این منطقه در جریان بود. این کشور سپس دچار کودتا شد و اکنون هم که حضور القاعده مغرب اسلامی در این کشور پررنگ است.
- با وجود قطعنامه شورای امنیت سرانجام فرانسه بود که تقریبا بهصورت یک تنه عملیات و حمله نظامی در مالی را شروع کرد. فرانسه بهدنبال حمایت کشورهای دیگر در عملیات نظامی است اما مالی چه اهمیتی برای این کشور دارد که دولت اولاند دست به این اقدام زده است؟
مالی جزو کشورهای فرانکوفون است که جزو حوزه نفوذ فرانسه در قاره آفریقا بهحساب میآید. فرانسه بههیچ عنوان نمیخواهد نفوذ خود را در مالی از دست بدهد. به غیر از بعد فرهنگی، ذخایری که کشور مالی دارد نظیر اورانیوم و طلا جزو نقاط استراتژیک این کشور بهحساب میآید. از لحاظ سیاسی هم در زمان سارکوزی این ایراد را به سیاست خارجی او میگرفتند که دولت این کشور آفریقا را رها کرده و مستعمرههای سابق این کشور بهتدریج به سوی آمریکا پیش میروند. اولاند میخواهد به شکلی آن سیاستی که در دوران ژاک شیراک وجود داشت پیگیری کند. از طرف دیگر در گذشته فقط گفته میشد که انگلیس نگاه فراآتلانتیکی دارد و کشوری اروپایی است که با آمریکا همجهت است. اکنون بهنحوی میتوان گفت بین سیاستهای آمریکا، انگلیس و فرانسه یک نوع همگرایی وجود دارد. این همگرایی در بعد بینالمللی پس از ۱۱سپتامبر شروع شد؛ ترس عمومی که بعد از این حادثه در غرب بهوجود آمد و شعار مبارزه با القاعده و تروریسم محور این جریان بود. القاعده اکنون به مکان خاصی منحصر نیست و نمیتوان گفت این گروه مثلا فقط در عراق یا افغانستان است. گروههای افراطی به گفته خود دانشمندان غربی حرکت تلماسهای دارند و متناسب با شرایط، شاخهای از آنها در یک منطقه حضور پیدا میکند. در سال۲۰۰۱ قطب اصلی این گروهها در افغانستان بود و بعد به عراق رسید. در سال۲۰۰۷ اما اعلام شد که القاعده مغرب اسلامی در کشورهای شمال آفریقا بهوجود آمده است. حملهای که نیروهای ناتو و آمریکا به لیبی داشتند باعث شد این گروهها به منطقه کشورهای آفریقای صحرا سرازیر شوند. یکی از مهمترین پایگاههای آنها همین کشور مالی بهحساب میآید. ظاهر بینالمللی این قضیه مبارزه با القاعده و حرکتهای افراطی است. این وجهه بینالمللی از سوی کشورهای آفریقا هم پسندیده میشود و آنها مایل هستند تا این مبارزه انجام شود چون گروههای شبهنظامی ادعای خودمختاری و تقسیم کشورها را دارند.
- کشورهای غربی و اروپایی به هر حال با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند و بسیاری از آنها بهدنبال کاهش بودجه نظامی خود هستند. مبارزه با تروریسم میتواند حمله نظامی را برای آنها توجیه کند؟
غرب پس از ۱۱سپتامبر زیرپرچمی فعالیت میکند که در پشت آن مسئله دیگری قرار دارد. نمود و ظاهر این مسئله در نظام بینالمللی مبارزه با القاعده در راستای اساسنامه سازمان ملل و شورای امنیت است. در پشت این مسئله اما آنها بیشتر بهدنبال منافع خودشان در مناطق مختلف و استراتژیک جهان هستند. به تازگی اعلام شده است که ۲۰۰ نفر از نیروهای انگلیس به کمک فرانسه میروند و آمریکا هم اعلام حمایت از مداخله نظامی کرده است. آینده این نوع حرکات بهمعنای آن نیست که فرانسه، انگلیس یا کشورهای دیگر از مالی بروند. آنها هدف کلانی مانند افغانستان، عراق یا لیبی دارند. بخش ظاهری ماجرا این است که میگویند ما جنگ پیشگیرانه انجام میدهیم تا مثلا جلوی تجزیه مالی گرفته شود و بحران به کشورهای دیگر سرایت نکند. بخش دیگر جریان این است که کشورهای غربی میمانند تا به قول خودشان نهادسازی کنند؛ مسئلهای که عملا میشود نوامپریالیسم. غرب دارد ادامه امپریالیسم خود را با شعار جنگ پیشگیرانه پیگیری میکند.
- ناآرامیهای مالی از یک سال قبل شروع شده بود. چه شد که فرانسویها از سه هفته قبل وارد عمل شدند و چرا در همان ابتدا و آغاز ماجرا اقدام نکردند؟
این مسئله درستی است. در ژانویه۲۰۱۲ فعالیتهای شبهنظامیان شدت گرفت و غرب میتوانست در نطفه جلوی این اقدام را بگیرد. پیش از این اما بحث انتخابات فرانسه در جریان بود و انتقال قدرت از دولت سارکوزی صورت میگرفت. از طرف دیگر چند هفته قبل از حمله فرانسه، نیروهای شورشی پیشرفتهای زیادی داشتند و براساس برخی گزارشها به ۷۰ کیلومتری پایتخت مالی رسیده بودند. بخشی از روند را نمیتوان به تئوری توطئه نسبت داد. بخشی از ورود قدرتهای امپریالیستی ناشی از این است که حکومتداران آفریقایی عملا نتوانستند کارکرد درستی داشته باشند. در قاره آفریقا نهادی به نام دولت بسیار ضعیف عمل کرده و به همینخاطر هر از چندگاهی کودتاهای مختلفی در این قاره اتفاق میافتد. ناامنی گسترده است و دولت مبتنی بر قوم و قبیله بوده و عملا مشروعیت آن فراگیر نیست. در مالی درنظر بگیرید که مثلا جنبش ملی برای آزادی ازواد حتی با دولت، قبل از گرفتن منطقه شمال توافق کرده بودند که نیروهایشان در ارتش استخدام شوند تا دست از فعالیتهای خود بردارند. دولت اما نتوانست به تعهدات خود عمل کند و کار به قیام علیه دولت مرکزی کشید.
- گروههای شبهنظامی مالی از طیفهای مختلفی هستند که بهنظر میرسد در بسیاری از جهتها شاید در یک جهت هم قرار نگیرند. وضعیت میان آنها چطور است و اکنون با حمله خارجی چطور عمل میکنند؟
القاعده و گروههای افراطی زمانی در یک منطقه فعال میشوند که فضا را برای خود مساعد ببینند. شرایط در مالی طوری پیش رفت که گروهی مانند جنبش ملی برای آزادی ازواد فعالیتش گسترش پیدا کرد. گروههای افراطگرا در لیبی فعال بودند و حتی علیه قذافی فعالیت داشتند اما بعد از حمله نیروهای ناتو و آمریکا و سقوط رژیم قذافی این نیروها به شبهنظامیان رها تبدیل شدند. این گروهها چون در سیستم سیاسی لیبی وارد نشدند و بهترین شرایط را در شمال مالی دیدند در این منطقه مستقر شدند. بخشی از این نیروها در جنوب الجزایر هم فعالیت دارند که جریان گروگانگیری اخیر یکی از نمونههای آن است و اکنون بحث انفجار پالایشگاهها و خطوط نفت الجزایر مطرح است.
در خود مالی طیفهای مختلفی از سکولار تا افراطگرا فعالیت دارند. سکولار بودن گروهی مانند جنبش ملی برای آزادی ازواد البته بهمعنای اعتقاد به اجرای اسلام به سبک غرب است. نگرش آنها به سیاست لیبرالی است. گروههایی مانند انصارالدین و القاعده مغرب اسلامی هم ورود پیدا کردهاند و از ژانویه فعالیت خود را گسترش دادهاند. گروه انصارالدین در کنار جنبش ملی برای آزادی ازواد ظهور پیدا کرد و در دورهای هم با یکدیگر در منطقه شمال اختلاف داشتند که حتی به درگیری بین نیروهایشان کشید. این گروهها پس از صدور قطعنامه شورای امنیت و حمله فرانسه دوباره با هم در یکراستا قرار گرفتند و اجماع خاصی پیدا کردند.
- یعنی حمله نظامی به مالی باعث شد تا این گروهها اختلافهای خود را فراموش کنند و بار دیگر با هم متحد شوند؟
این همگرایی بهخاطر مبارزه با دولت مرکزی بهوجود آمده است. القاعده و گروههای افراطی عقیدهشان این است که با نیروهای بینالمللی و حضور غربیها در کشورهای اسلامی مبارزه کنند. حضور فرانسه نماد دخالت در این کشور است و القاعده به همینخاطر با نیروهای این کشور مبارزه میکند. نیروهای جنبش ملی برای آزادی ازواد هم، حضور فرانسه را در تضاد با آرمانهای خود میبینند و همین مسئله باعث همگرایی آنها شده است.
- سرنگونی رژیم قذافی را بسیاری عامل جان گرفتن گروههای افراطی در منطقه میدانند. چرا حمله ناتو و آمریکا به لیبی این وضعیت را در کشورهای آفریقای صحرا بهدنبال داشت؟
پس از حمله به افغانستان و عراق بسیاری از نیروهای افراطگرا عملا به منطقه شمال آفریقا مهاجرت کردند. در تحولات لیبی، ناتو و کشورهای غربی بسیاری از تسلیحات و کمکهای خود را به وسیله هواپیما برای نیروهای مخالف قذافی میفرستادند. چند میلیون سلاحی که ناتو ارسال کرد پراکنده شد و بخشی از آن بهدست نیروهایی افتاد که اکنون فعالیتهایشان گسترش پیدا کرده است. این نیروها چون با حمله ناتو نتوانستند به خواستههای منطقهای خود برسند به منطقه جنوب لیبی و الجزایر رفتند و بهدنبال بهترین جایگاه برای خود بودند. در نهایت شمال مالی را برای خود انتخاب کردند.
- مقامهای فرانسه از آغاز حمله خود، بهشدت در تلاش برای همکاری کشورهای دیگر در عملیات نظامی هستند. آمریکاییها که خود را سردمدار مبارزه با تروریسم و القاعده میدانند چرا بهصورت مستقیم در مالی وارد عمل نمیشوند؟
آمریکا بهخاطر تجربیاتی که در افغانستان و عراق داشت با به قدرت رسیدن اوباما روش فعالیتش تغییر پیدا کرد و مثلا در منطقه میان افغانستان و پاکستان استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین را گسترش داد. با توجه به وضعیت اقتصادی آمریکا، در بسیاری از نقاط دیگر هم این کشور بهصورت غیرمستقیم اقدامهای خود را صورت میدهد. در حال حاضر هم آمریکا عملا پشتیبانی فکری و حمایتهای لازم را انجام میدهد و بهصورت مستقیم وارد نمیشود. در نهایت اما برنده فعالیتهایی که صورت میگیرد آمریکاست. آمریکا بعد از اینکه القاعده مغرب اسلامی در سال ۲۰۰۷ اعلام موجودیت کرد مقر فرماندهی مستقل خود برای آفریقا را تحت عنوان «آفریکام» تشکیل داد. مذاکراتی هم صورت گرفت اما با توجه به فضای ضدآمریکاییای که بهوجود آمده بود دولتهای آفریقایی درباره مقر این فرماندهی به نتیجه نرسیدند و این جریان خاموش ماند. اکنون بهنظر میرسد آمریکا میتواند از تحولات بهوجود آمده برای تعیین مقری برای نیروهای خود در یکی از کشورهای آفریقایی استفاده کند. فرانسه و انگلیس هر چند منافعی دارند اما برنده اصلی در میان تحولات این منطقه، آمریکا خواهد بود. مبارزه با تروریسم تنها شعاری است که در پشت آن منافع اقتصادی و حضور مستمر در منطقه وجود دارد. آنها هم بهدنبال نهادسازی با ایدههای لیبرالیسم غربی در آنجا هستند و هم استعمار جدیدی را پیگیری میکنند.