ماجرا از این قرار است که یک جراح دندانپزشک قلابی بعد از پنج سال طبابت، اخیرا دستگیر شده است. در این ماجرا که بیشباهت به سریال مرد هزار چهره نیست، او پنجسال پیش با جعل عنوان دانشجوی دندانپزشکی وارد یک کلینیک شده و در شیفت شب مشغول کار شده و آنقدر به این کار علاقهمند بوده که کار را یاد گرفته و بعدا با جعل مدرک طبابت، در کلینیکهای مختلف به جراحی دندان مشغول بوده است و اتفاقا تمام بیمارانش نیز از او راضی بودهاند. او حتی مقالاتی درباره جراحی دندان عقل به کنگرههای پزشکی ارائه داده و قصد داشته بهطور جدی وارد دانشگاه شود و مدرک این رشته را بگیرد اما بهدلیل ازدواجی ناموفق، مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و از این طریق بعد از ناپدید شدنش، خانواده همسرش به نظامپزشکی مراجعه کردهاند و آنجا متوجه شدهاند که چنین شماره نظام پزشکی به این فرد تعلق ندارد و بعدا پلیس آگاهی او را شناسایی و دستگیر کرده است.
توجه کنید که اگر این فرد به خاطر پرونده اختلاف خانوادگی تحت پیگرد قرار نمیگرفت ممکن بود پنجسال دیگر نیز به شغل شریف جراحی دندان ادامه دهد و هیچیک از سیستمهای نظارتی که همواره مو را از ماست بیرون میکشند متوجه قلابی بودن مدارک او نشوند. اما نکته جالبتر ماجرا این است که او توانسته با علاقه فراوان، تمام مهارتهای دندانپزشکی و بهویژه جراحی دندان عقل را فرا بگیرد و بیماران مختلفی را مداوا کند؛ بیمارانی که همه از او راضی هستند و شاید هم اصلا مدرک او برایشان چندان مهم نباشد.
حال سؤال این است که چرا فردی با این حد از علاقه و استعداد راهی به دانشگاههای ایران ندارد و سرانجام سر از اداره پلیس و دادگاه و زندان درمیآورد؟ آیا نباید شرایطی فراهم شود تا چنین افرادی بتوانند در رشته مورد علاقه خود ادامه تحصیل داده و وارد عرصه خدمت به جامعه شوند؟ من تصور میکنم بهترین رای برای چنین فردی نه زندان و جریمه و توبیخ است بلکه باید از مجموعه مجازاتهای موسوم به مجازات جایگزین، برای او مجازاتی عادلانه درنظر گرفت. این مجازات میتواند این باشد که این فرد مجبور شود آنقدر درس بخواند تا در رشته دندانپزشکی دانشگاه قبول شود و این دوران را بگذارند و رسما و قانونا دندانپزشک شود. درغیر این صورت مادام که حائز مدرک رسمی دندانپزشکی نشده است باید در زندان اوقات خود را سپری کند. من مطمئن هستم که چنین فردی با چنین تجربهای، دست بر قضا دندانپزشک بسیار حاذقی نیز خواهد شد چون هم تجربه لازم را دارد و هم طعم موقعیت یک دندانپزشک واقعی بودن را چشیده است.
اما سخن آخر با متولیان نظام سلامت است چه وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و چه سازمان نظامپزشکی. آیا هیچ مکانیسمی وجود ندارد که بتوان تشخیص داد چه افرادی با عناوین مشابه و احتمالا متقلبانه در میان صنف شریف پزشکان جا خوش کردهاند؟ چگونه میتوان تصور کرد و پذیرفت که فردی پنجسال تمام در سیستم درمانی کشور به طبابت مشغول باشد اما یک بخش یا نهاد نظارتی متوجه قلابی بودن مدارک وی نشده باشد؟ چه تضمینی برای حفظ امنیت و سلامت مردم در مراجعه به نظام درمانی وجود دارد؟