ساعت هفت صبح یکی از روزهای بهمنماه زنگ موبایل مرد جوانی به صدا در آمد و او با صدای خوابآلود تماس ناشناس را پاسخ داد. آن طرف خط مردی بود که با عصبانیت فریاد میزد: «چرا ماشینت را در مقابل پارکینگ خانهام پارک کردهای؟» مرد جوان که حسابی تعجب کرده بود به او گفت که حتما اشتباهی رخ داده، چرا که او ماشینش را مقابل خانه خودش پارک کرده است.
او بعد از گفتن این جمله موبایلش را قطع کرد اما چون به موضوع مشکوک شده بود، از رختخواب بیرون پرید و مقابل پنجره رفت تا مطمئن شود که ماشینش سرجایش است. او وقتی جای خالی ماشینش را دید شوکه شد و با عجله از خانه بیرون رفت. مرد جوان اطراف را با دقت گشت اما اثری از ماشینش نبود. خوب یادش بود که شب قبل ماشین را مقابل خانهشان پارک کرده بود و به همین دلیل بلافاصله با موبایل مرد ناشناسی که دقایقی قبلتر با او تماس گرفته بود، تماس گرفت و مطمئن شد که دزدان ماشینش را دزدیده و به جای دیگری منتقل کردهاند.
یک ساعت بعد
مرد جوان روبهروی افسر کلانتری نشسته بود تا از ماجرای عجیبی که برایش رخ داده بود بگوید. این مرد که باورش نمیشد نوشتن یک شماره تلفن، ماشینش را از دست دزدان خلاص کند، ماجرا را اینطور توضیح داد: من معمولا هر روز ظهر به مدرسه دخترم میروم تا او را به خانه برگردانم. چون در اطراف مدرسه جای پارک به سختی پیدا میشود، گاهی مجبورم ماشینم را مقابل پارکینگ خانهها برای دقایقی پارک کنم برای همین روی یک تکه کاغذ کوچک شماره موبایلم را نوشته و آن را داخل ماشین و پشت شیشه قرار دادهام تا چنانچه مشکلی پیش آمد با من تماس بگیرند. وی ادامه داد: شب قبل وقتی از سرکار به خانه برگشتم، ماشینم را مقابل خانهمان پارک کردم.
صبح با صدای زنگ موبایل از خواب پریدم. وقتی مرد ناشناس اعتراض کرد که چرا ماشینم را مقابل پارکینگ آنها پارک کردهام، تعجب کردم و فهمیدم که ماشینم به سرقت رفته است به همین دلیل نشانی را از مرد ناشناس گرفتم و با عجله راهی آنجا شدم. ماشین من در یکی از خیابانهای جنوب تهران پارک شده بود و فاصله زیادی تا خانهام نداشت اما برای اطمینان بیشتر ماجرا را برای مرد ناشناس توضیح دادم و از او خواستم تا زمان رسیدن من حواسش به ماشین باشد تا مبادا دزدان سر برسند و آن را با خودشان ببرند. وقتی به آنجا رسیدم، ماشینم سرجایش بود.
با عجله سوار آن شدم و همان لحظه با یک دسته کلید، چند عروسک که احتمالا از داخل ماشینهای دیگر سرقت شده بودند و تعدادی ضبط ماشین و رینگ روبهرو شدم که در قسمت عقب ماشین بود. حتی وقتی داشبورد را باز کردم داخل آن پر از پول بود که بیشک متعلق به دزدان بود. همهچیز نشان میداد که سارقان بعد از سرقت ماشینم، بدون اینکه متوجه شماره موبایلم در پشت شیشه شوند، با استفاده از آن به سراغ خودروهای دیگر رفته و لوازم داخل آنها را دزدیده و به داخل ماشین من منتقل کردهاند.
بعد از یک شب سرقت نیز به خانهشان برگشته و ماشین مرا مقابل پارکینگ مرد ناشناس پارک کردهاند تا سر فرصت اموال مسروقه داخل آن را بفروشند اما از خوششانسی من، مرد ناشناس با دیدن ماشین مقابل پارکینگ خانهاش و شماره تلفن من در پشت شیشه با من تماس گرفته است. شاکی گفت: بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم اموالی که متعلق به مالباختهها بود را تحویل بدهم و با اینکه سارقان از داخل ماشین من چیزی سرقت نکرده بودند از آنها شکایت کنم.
دستگیری چند مظنون
بعد از شکایت این مرد، تحقیقات پلیسی با دستور قاضی دادسرای جنایی تهران برای شناسایی و دستگیری دزدان شروع شد. مأموران که حدس میزدند سارق یا سارقان اهل همانجایی باشند که خودروی شاکی در آنجا پارک شده بود، راهی آنجا شدند و پرسوجو برای شناسایی آنها را شروع کردند. در حال حاضر چند مظنون در این پرونده که از متهمان سابقهدار سرقت خودرو و لوازم داخل آن هستند دستگیر شدهاند و تحقیقات برای شناسایی سارقان اصلی ادامه دارد.