مثلاً در یک روز گرم تابستان، وقتی مگسها و یا پشهها در فضای بسته یا باز به شما اجازه نمیدهند که استراحت کنید ناخودآگاه این سؤال در ذهن خیلیها فرم میگیرد که راستی فایده مگس چیست؟ و یا پشهها به چه درد میخورند.
اگر دقت کنید در این گونه سؤالها انسان محور است. او میخواهد بداند که مثلاً مگس یا پشه به چه درد او میخورند؟ پاسخ به این سؤالها اولاً آسان نیست و ثانیاً همیشه این پاسخها یکسان نیستند. مثلاً اگر دانشجویی سرکلاس بپرسد که: کوسهها به چه درد میخورند پاسخ نیاز به صغری و کبریچینی دارد ولی اگر مادری که فرزند خود را در اثر حمله کوسه از دست داده، در قبال سؤال پر از درد او چه دارید که بگویید؟
سواحل کالیفرنیا همیشه به خاطر موجهای مرتفع و پر انرژی محل دلخواه موجسواران بوده. هر روز صبح انواع وسایل با بادبان و بیبادبان که برای سوار شدن به موجها ابداع شدهاند به آب انداخته میشوند و موجسواران در دفعات متعدد از دریا به ساحل میآیند و مجدداً باز میگردند آن روز هم ساحل مملو از موجسواران بود. با رضا، رفیق زمان دارالفنون در ساحل «ساندیهگو» قدم میزدیم.
سالها است که رضا در آمریکا طبابت میکند. ناگهان آرامش ساحل به هم خورد. مردم ساحل تماماً در یک نقطه جمع شدند. مردم فریاد زدند حمله کوسه. رضا به طرف تجمع جمعیت رفت و خود را به قربانی رساند مردم را کنار زد و با اولین نگاه فهمید که کار از کار گذشته یک زن 26 ساله به گفته همسرش از تخته موجسواری به دهان کوسه افتاده بود.
نیمی از بدن این خانم به کل ناپدید شده بود. حمله فقط چند ثانیه طول کشیده بود. روز بعد روزنامهها و تلویزیون از زبان شاهدان عینی مفصلاً حمله را به تصویر کشیدند. مسبب حمله به احتمال قوی یک کوسه ببری بود.
روی بدن این کوسه چهارمتری راهراههایی مانند بدن ببر وجود دارد. این کوسه قادر به بلعیدن یک انسان کامل است. حدود یک ماه قبل در همان نقطه دو نفر دیگر مورد حمله قرار گرفتند. یک دختر 14 ساله که درگذشت و یک جوان ورزشکار که یک پای خود را از بیخ ران از دست داد.
اخبار مربوط به دو حمله اخیر را در ایران دریافت کردیم و نیز خبر سه حملهای که سال گذشته در استرالیا رخ داد، ما این طرف دنیا شنیدیم قطعاً در این مناطق هزاران نفر در اثر بیماریها و تصادفات گوناگون از بین میروند و خبر مرگ آنها ارزش مخابره شدن را ندارد و که خبر حمله کوسه، همیشه انعکاس کلی و حتی جهانی دارد ولی چرا؟ دلیل در کلمه «وحشت» خلاصه میشود. وقتی انسان در آب قرار میگیرد، عاجزترین شرایط را دارد.(درست مانند آنکه کوسه در خشکی باشد).
انسان موجودی است بدون وسیله دفاعی با پوست نازک که در مقابل جانوری قرار میگیرد که در محیط آبی سلطان بیمنازع و بدون ترس است، با حدود 6 تن وزن با سرعت 40 کیلومتر به طرف این موجود عاجز (انسان) میتازد و حدود 200 دندان که توسط فکهای فوق قوی به حرکت درمیآیند. در بدن او فرو میکنند.
وحشتی که انسان حتی در مخیله خود دارد وی را از تجسم این واقعه به وحشت میاندازد. هراس از کوسه حتی در نزد مردی که کشورشان به دریا راه ندارد نهادینه است چه رسد به مردم استرالیا، آفریقای جنوبی، کالیفرنیا و مردم نواحی خلیجفارس. مردم خلیجفارس کوسهها را خوب میشناسند. من خانمی را دیدم که در سواحل کارون پای خود را به کوسه داده بود.
از سال 1962 کلیه حملههایی که به انسان صورت گرفته در «پرونده بینالمللی حمله کوسه» ثبت شده و تعداد زیادی از این حملات در خلیجفارس صورت گرفته. هدف تشکیل این پرونده مطالعه وجوه مشترک در حملات و تعلیم مردم برای کاهش تلفات بوده است.
تاکنون نتیجه مطلوبی به دست نیامده و کوسه در هر شرایطی در هر نقطه از ساحل و به هر کس که دم دست بوده حمله کرده فقط وقتی درجه حرارت آب از 21 درجه سانتیگراد کمتر میشود، کوسه حمله نمیکند! چون تغذیه نمیکند.
به این ترتیب در آبهای گرم اشتهای کوسهها فزونی میگیرد. در این آبها شناگران زیادی به ساحل میروند و سر و صدا و شنای آنها موجب جلب کوسهها و حمله آنها میشود. شنای مردم و دست و پا زدن موجب ارسال امواجی در آب میشود که به خط جانبی کوسه برخورد میکند.
این خط جانبی در همه ماهیان هست حتی ماهی قرمز و کار آن جلب این ارتعاشات است. راه دیگر جلب کوسه، خونریزی طعمه است وقتی خون از موجودی جاری میشود در بینی کوسه بلافاصله شناسایی میشود و جانور به سراغ منشا آن میآید. مطالعاتی که صورت گرفته نشان میدهند که کوسهها اغلب به منظور دفع «مزاحم» به انسان ضربه میزنند و هدف آنها خوردن طعمه نیست.
اساساً چیزی به عنوان کوسه آدمخوار وجود ندارد. وقتی که ببرها پیر میشوند و مهارت شکار از دست میدهند، برحسب تصادف انسانی را شکار میکنند و چون انسان شکار راحتی است به آن خوی میگیرند ولی چنین امری در مورد کوسهها صادق نیست. آنها تا آخر عمرشان دندان در دهان دارند. هر دندان 15 روز کار میکند و میافتد و بلافاصله یکی دیگر جای آن را میگیرد.
ناخدا صالح، خلیجفارس و کوسههایش را خوب میشناخت. و من هم او را خوب میشناختم. سی و یکی دو سال پیش با هم آشنا شدیم با لنج او به صید میرفتیم. کوسههایی که در تور او گیر میکردند خوب میشناخت.
او از آنها متنفر بود چون معتقد بود که سهم ماهیهای او و همکارانش را میبرند. او هم این سؤال را همیشه مطرح میکرد. آخر فایده اینها چیه؟ این در زمانی بود که تورها پر از ماهی بود. صیادها همیشه نگرانی دارند که تور را داخل آب کنند و خالی بیرون بیاید. آنها با هر چیز دیگری که در آب با ماهی آنها شریک شود سر جنگ دارند. فکها را در انگلستان و دریای مازندران میکشند تا رقیب را از میدان به در ببرند.
ناخدا را چندین بار در طول سالیان دیدم و هر بار گله داشت که تعداد ماهیها کمتر و کمتر میشوند. بار آخر چهار سال پیش بود که او را دیدم. عروسی آخرین پسرش بود، پسرک فقط بیست سال داشت پیش خودش کار میکرد خیال داشت یواشیواش لنج را به او بسپارد. از کار و کاسبی پرسیدم و ماهی و صید. باز هم گله کرد تورها خالی و دریا هر روز بیبرکتتر میشد.
از او پرسیدم راستی یادته چقدرکوسه به دامت میافتاد. هنوز هم کوسه میگیری. ناگهان ابروهایش بالا رفت و گفت عجیبه با کم شدن ماهیها کوسهها هم ناپدید شدند. گفتم ناخدا یادت میآد چقدر از آنها نفرت داشتی؟ گفت به جان تو هنوز هم از آنها بدم میآید گفتم ناخدا خلیجفارس را با ماهی و با کوسه بیشتر دوست داری یا بدون ماهی و بدون کوسه، تقریباً مثل حالا؟ گفت یعنی میفرمایید اینها به هم مربوطاند؟ گفتم قطعاً همینطور است.
هر جا ماهی باشد کوسه هم هست وقتی در خلیجفارس ماهی زیاد بود کوسه هم بود و حالا کوسهها از اینجا رفتهاند چون ماهی برای تغذیه آنها کم شده. از طرفی همکاران شما و صیادان کوسه هم بیکار نشستهاند ولی میبینید که کاهش تعداد کوسهها باعث افزایش ماهیها نشده. گفت ما سی سال است که این بحث را با هم داریم.
تو میخواهی من کوسهها را دوست داشته باشم؟ میدانی چند نفر از آشنایان من را این حیوان همین چند قدمی ساحل دریده. گفتم ناخدا انتظار ندارم آنها را دوست داشته باشی ولی میتوانی آنها را به حال خود بگذاری. چهارصد میلیون سال است که اینها در دریاهای عالم بودهاند و موجب از بین رفتن هیچ حیوانی نشدهاند ساختار کنونی دریاها و اقیانوسها به این جانوران مفید نیاز دارد.
کوسههای بزرگ کوسههای کوچکتر را میبلعند و اینها فکهای ماهیخوار و یا ماهیهای ماهیخوار را میخورند و ماهی بیشتری سر سفره شما میرود!
در مورد حمله کوسه به انسان هم هر ساله به طور متوسط 28 حمله در جهان صورت میگیرد که متأسفانه 12 نفر تلفات دارد. این تعداد به مراتب کمتر از احتمال کشته شدن توسط رعد و برق و یا نیش زنبور است فقط انعکاس آن وسیعتر است. آخر شب ناخدا را بوسیدم و جدا شدم.
این آخرین دیدار ما بود من برای مادری که فرزند خود را در اثر حمله کوسه از دست داده هیچ توجیهی ندارم و از خداوند برایش آرزوی صبر میکنم ولی برای دانشجویی که میپرسد کوسهها به چه دردی میخورند؟ میگویم.... و اما بعد اگر دریاها و اقیانوسها با این همه نعمات را برای حیات ما انسانها لازم میبیند کوسهها دوست دریاها هستند و نه دشمن ما و وجودشان لازم است خیلی لازم و الا به وجود نمیآمدند.