به گزارش همشهری آنلاین این نشست که ساعت 17 و 30 روز یک شنبه 29 بهمن و با حضور استاد محمدرضا لطفی و سید علیرضا میرعلینقی (در مقام منتقد) و نیز سید ابوالحسن مختاباد به عنوان کارشناس مجری برنامه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
کارنامه لطفی در بازسازی
در ابتدا مختاباد با اشاره به ایجاد موج و جریانی در ایران در زمینه بازسازی آثار گذشتگان آن را به دو نحله کارهای جدی و هنری و کارهای غیرجدی تقسیم کرد و گزارشی از تاریخچه بازسازی ها در موسیقی ایرانی باتوجه به کارهای استاد لطفی ارائه داد گفت
استاد محمدرضا لطفی چه در زمانی که در برنامههای گلچین هفته و زیر نظر استاد هوشنگ ابتهاج سایه سایه گروه شیدا را شکل داد و برخی از تصانیف و قطعات موسیقی بزرگانی چون صبا، درویشخان، رکن الدین خان مختاری،شیدا و عارف را بازنوازی و اجرا کرد، و چه در دورهای که زیر نظر نورعلی خان برومند و دکتر داریوش صفوت در برنامههای این گروه به بازنوازی و بازخوانی دو دستگاه نوا و راستپنجگاه (با آواز استاد شجریان) در جشن هنر شیراز پرداخت، از سالهای اولیه بعد از انقلاب با اجرای آلبوم به یاد درویش خان(تمبک ناصر فرهنگ فر و آواز نصرالله ناصح پور) گام جدی تری در این وادی نهاد و سپس آلبوم چاووش ده را با آواز صدیق تعریف به یاد حسین طاهرزاده ،استاد نامدار و بی بدیل آواز ایرانی بازخوانی و اجرا کرد.
اجرای آلبومی با بانو هنگامه اخوان به یاد قمرالملوک وزیری و سپس ادامه این سنت در خارج از ایران از دیگر دغدغههای لطفی به شمار می رفت.
اجرای برخی از قطعات دستگاه شور در دو آلبوم با گروه همنوازان شیدا در سال های اولیه دهه هفتاد از دیگر تلاش های لطفی در این زمینه به شمار می رود.
او از سال 85 که به ایران بازگشت و در موسسه آوای شیدا و مکتبخانه میرزا عبدالله مستقر شد، گروه بازسازی شیدا را در کنار دو گروه بانوان و همنوازان شیدا شکل داد و سعی کرد در هر کنسرتی یکی ازبزرگان شاخص موسیقی سنتی رابا بازخوانی و بازنوازی آثارش معرفی کند . گروه بازسازی شیدا همچنان آثاری از گذشتگان را با همان اسلوب و شیوه اجرا کرده و در قالب آلبوم صوتی انتشار می دهد.
علاوه بر این لطفی برخی از آثار گذشته خود را که دیگر به آثاری کلاسیک وماندگار در تاریخ موسیقی ایران تبدیل شده اند بازنوازی و بازاجرا کرده است که از جمله مهمترین آنها می توان به دو آلبوم چاووش شش(باصدای محمدرضا شجریان) و آلبوم چاووش هشت( با صدای شهرام ناظری) اشاره کرد که اولی با اجرای گروه همنوازان شیدا و صدای محمد معتمدی بازخوانی شد و دومی با صدای علیرضا شاه محمدی و هر دو به صورت دی وی دی تصویری به بازار موسیقی عرضه شدند.
لطفی:کارهای اصیل از ذهن مردم دور شده بود
سپس محمدرضا لطفی به ایراد سخن پرداخت وگفت:بازسازی نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط دنیا اتفاق افتاده و می افتد در برخی از مقاطع تاریخی بدلیل هجمه های فراوانی که به موسیقی کشور وارد می شود لازم است که به ناچار هنرمندان برگردند به گذشته و آثار گذشتگان را مرور کنند تا بتوانند با شناخت خوب از گذشته موسیقی خود اکنون و آینده موسیقی را تصویر کنند.
وی افزود: هدف اصلی این بازسازی هایی که در دوره ی ما اتفاق افتاد و پا گرفت همین مسئله بود کمیت موسیقی های غیر ایرانی آنقدر زیاد شده بود که بر فرهنگ اجتماعی و خاطرات گذشته ی ما تاثیر گذاشته بود و ارزشهای فرهنگی تابعی شده بود از موسیقی روز . در آن دوران توده ی مردم کار صبا و ارکستر گلها را نمی پسندیدند و گوش نمی دادند در غرب هم شنوندگان ارکستر مجلسی و سمفونیک افراد خاص هستند . وقتی کار را شروع کردم فهمیدم که کارهای اصیل از اذهان مردم دور شده و به این فکر افتادم تا این کارها را بازسازی کنم و گروه شیدا بخاطر همین راه افتاد. آقای سایه هم از این ایده استقبال کرد. در آن زمان نوزانده های خوبی بودند مثل آقای پشنگ کامکار و آقای افشار نیا اما این موسیقی که قرار بود کار کنیم مربوط به 70-80 سال پیش بود و از اذهان مردم و جوانان دور شده بود. سند و مدرکی هم در مورد چگونگی کار در دست نبود ماخذی هم وجود نداشت . فقط نکاتی بود که من از استادانم آقایان برومند و شهنازی بیاد داشتم . نت آثار هم که نبود. نوازندگان موسیقی ایرانی هم در آن دوره کم بودند کمتر کسی تار و سه تار و کمانچه می زد تازه استایل کار هم رادیویی بود. ما باید در ابتدا کار را به نوآنس و احساس ردیفی تبدیل می کردیم. در نتیجه کار بعد از شش ماه تمرین بچه های گروه روی تصنیف «الا یا ایهاالاساقی » ضبط شد اما گوش فرهنگی مردم ما به موسیقی غیر ایرانی عادت کرده بود. آقای برومند در مرکز حفظ و اشاعه در سال 50 هم دو گروه را مسئول بازسازی آثار قدما کردند . یکی گروه آقای ذوالفنون بود آقای کیانی هم بود. بعدها من سعی کردم از تجربه ی استادم در بازسازی کارها استفاده کنم و کار را در رادیو شروع کردیم .
به گفته لطفی باز سازی اثر موسیقایی، مرمت آثار تاریخی نیست. زیرا از سینه ی نوازنده و خوانده حس ودریافت می شودهر چه شناخت نوازنده بیشتر می شود این بازسازی با کیفیت هنری بهتری انجام می شود و در نهایت به هنر تبدیل می شود. احساس در لحظه شکل می گیرد. احساس این لحظه ی من با احساس لحظه ی دیگر من در نواختن همان ردیف و گوشه از موسیقی ، یکی نیست دستگاه شور را هر موسیقی دانی می تواند بنوازد اما چیزی که موسیقی دستگاهی را نگه می دارد خلاقیت و بداهه و احساس نوازنده است.
پرسش هایی درباره بازسازی
در ادامه سید علیرضا میرعلینقی مورخ و منتقد موسیقی به طرح دیدگاه های خود درباره بازسازی پرداخت و گفت:سئوال اولی که در اینحا مطرح می شود این است که اساساتعریف ما از بازسازی آثار قدما چیست؟ آیا نواختن مجدد بدون تغییر موسیقی بازسازی نام دارد ؟ اساسا در موسیقی چیزی به نام کپی برابر اصل وجود دارد یا خیر ؟ آیا در بازسازی به معنای بازنوازی می توان در مختصات کلی نغمه دست برد؟ در فرم یا در وزن چطور ؟
به گفته میرعلینقی این طور که من آثار قدما رو بررسی کردم هر دوره ای درکوک سازها و آواز و در سرعت اجرا متفاوت عمل کرده اند. گاهی بازسازی به معنای پوپولیسم اثار کلاسیک است وقتی صفحه های سنگی را که در این 40 سال بازسازی کرده اند ، بررسی می کنیم می بینم در دوره ی اول یعنی سالهای ( 1293-1298) با یک لحن و سرعت خاص آثار اجرا می شده بعد در سالهای (1303-1320) با یک سرعت و لحن دیگر آثار و تصانیف را اجرا می کردند تغییرات در این دوره ی ده ساله زیاد است که البته به تحولات جامعه و اتفاقاتی که در کشور رخ داده هم بر می گرددو بعد باز با ورود ساز ویولون و پیانو و سازهای غرب در سالهای ( 1334- 1352) ما همان تصانیف را با لحن دیگری داریم اما در دوره ی سالهای 52-53 اجراهای بازسازی شده متفاوت از دوره ی قاجار اتفاق افتاد حالا سئوال ایجا مطرح می شود کدامیک از اجراها به عنوان متن یا ماخد مورد قبول است ؟ معیار بازسازی بهتر و حتی بهتر از اولین اجرا در این بازسازی ها چیست ؟
سرعت ملاک بازسازی نیست
سپس محمد رضا لطفی در تکمیل سخنان منتقد برنامه گفت:بخش اندک ماخد باقی مانده همان صفحه های سنگی هستند که شما گفتید اما در آن دوران زمان ضبط صفحه کم بوده و برای مردم گران تمام می شده بنابراین صفحه ای تولید می شده که مردم می خریدند صفحه ی «قمر» را مردم دوست داشتند و پول بابتش می دادند اما ساز حسینقلی خان را کسی نمی خرید بنابراین مقرون به صرفه نبوده که یک ردیف را روی یک صفحه بزنند بالاجبار برای زمان کم به خواننده و نوازنده می گفتند تندتر بزن و تندتر بخوان تا تمام یک تصنیف روی یک صفحه جا شود حتی در برخی از صفحه ها تصنیف ها نصفه تمام می شود. آقای برومند که با ما آثار قدما را کار می کرد مستقیم از مختاری، قهرمانی و صبا آموخته بود بارها در مجالس زده بودند و آقای برومند موسیقی هایی را که با سرعت اصلی اجرا شده بود، شنیده بود پس طبیعتا سرعت را نمی توان ملاک قرار داد .
وی افزود:در موسیقی کلاسیک هم همینطور بوده سرعت در صفحه های قدیمی بالا بوده اما در غرب از همان قرن 17 آکادمی بوجود آمده و این آکادمی ها باعث شده تا آثار مدون شود. وجود آکادمی فقط نت را ثبت نمی کند. با داشتن نت نمی توان باخ و بتهون زد موسیقی شنیدن و احساس است نت فقط یادآوری است . موسیقی غربی 300 سال است که آکادمی دارد ما در ایران آکادمی نداریم . فقط کلاسهای خانگی اساتید بوده اما باید آکادمی باشد که در آن کارها موشکافانه بررسی شود و کار تحقیقاتی روی آثار مختلف انجام شود. الان در ایتالیا گروههایی هستند که روی ویوالدی کار می کنند ولی ما آکادمی نداریم و از دوره ی میزراعبداله تا امروز صدای ردیف را با بدبختی و بیچارگی به اینجا رساندیم و تا اینجا آورده ایم. اگر همینطوری پیش رود دیگر نمی توان چیزی را بازسازی کرد.
اجرای تصانیف پایور از مرحوم دوامی با اصل آن منطبق نیست
لطفی با اشاره به ظرافت های موجود در بازسازی یک اثر گفت:در حال حاضر گروه کامکارها مدتهاست روی موسیقی «کردی»کار می کند و سعی در بازسازی آثار دارد من به عنوان یک فارس نمی توانم آنطور بازسازی کنم زیراموسیقی «کردی» در تار و پود من نیست اما برای پورنگ یا پشنگ کامکار در جان و احساسشان است . کسی که مکتب بوتیک نمی داند نمی تواند یک کلیسای آن دوره را مرمت کند مکتب شناسی و شناختن ساز و فرم بسیار اهیمت دارد اینکه روایت مستند باشد و از که نقل شده باشد هم در بازسازی مهم است روایت آقای برومند یا شهنازی را قبول می کنیم اما روایت خیلی ها را نه در طول این سالها 175 تصنیف توسط آقای پایور از ردیف آقای دوامی نت شده است اما به جرات می توانم بگویم که 70 درصد آن غلط است چرا که نت نمی تواند روح کار یک موسیقی را بیان کند.
لطفی در پاسخ به مختاباد که درباره ارکستر و بازسازی های استاد پایور چه نظری دارید گفت:برای دوره ی خودش استثنایی بود پایور یکی از بزرگترین های موسیقی دانها در 50 سال اخیر بود مثل ارتشبد کار کرد نوازندگان هنرستانی را جمع کرده و تنظیم های خوبی هم تحت تاثیر آقای خالقی و وزیری انجام داده در کارهای ارکستری بسیار تمیز و خوش استیل ظاهر شده اما نت کردن آثار، آدم را متخصص نمی کند وقتی پهلوی استاد بنشینی و سینه به سینه نقل شدن را بنوازی هنر کرده ای از روی نت زدن که هنر نیست.
در ادامه قطعه ای با صدای مهربانی از آلبوم به یاد ظلی برای حاضران پخش شد.
سپس میرعلی نقی پرسید: در بازسازی ها درباره ی انتخاب کوک بفرمایید این بر چه مبنایی است در این قطعه ای که شنیدیم به نظر می رسد که کوک با جای صدای خواننده همخوانی ندارد و خواننده به سختی می خواند.
لطفی در پاسخ به این سوال گفت:کوک در موسیقی ایرانی محدود است زیرا موسیقی ما مدال است تمام ردیف های ما تنها در کوک (دو) درست شده بخاطر همین وقتی می رویم شور«ر» یا شور «لا» دچار مشکل می شویم و فاصله های میکروتنی بهم می خورد . البته هر نوازنده ی سازی بنا به امکانات شاید بتواند آن نت را یک جوری در بیاورد اما این صداها برای هر سازی میسر نیست مثلا در ساز تار نوازنده می تواند با استفاده از «خرک» «دو» را «سی بمل» در بیاورد چنانکه استاد جلیل شهناز در برخی مواقع از این تکنیک استفاده می کردند،اما نوازنده سنتور نمی تواند از هر کوک، ردیف را بنوازد برخی اوقات هم وسعت صدای خواننده این اجازه را به او نمی دهد. در تک نوازی در آوردن کوک های مختلف راحتر است اما وقتی سازها زیاد می شود هماهنگ کردم کوک ها با استفاده از امکانات سازهای مختلف سخت می شود بعد یکی دیگر از مشکلات ما این است که هنرستان موسیقی یک جور فاصله ها را به بچه ها درس می دهد، اساتید در منزل یک جور . در ارکسترهای ایرانی مثل ارکستر آقای دهلوی برای رفع این مشکل فواصل را غربی می زدند هر جا به ُ«سری و کرن» می رسیدند به سازهایی می دادند که امکان اجرا داشت تا طعم و بوی ایرانی بودن قطعه را نگه دارند.
میرعلی نقی پرسید:در کاست «چاووش ده » انگیزه شما از بازسازی کارهای آقای طاهرزاده با صدای صدیق تعریف چه بوده است؟
لطفی در پاسخ به این سوال گفت:وقتی انقلاب شد به فراخور موقعیت اجتماعی آن زمان همه دنبال سرودهای هیجانی و انقلابی بودند کسی حوصله ی گوش دادن به سه تار عبادی را نداشت به همین خاطر من سعی کردم کارهایی بسازم که آواز را در آن حفظ کنم مانند شب نورد ،آزادی و چاووش 8 به نظر من اگر با همان هیجان موسیقی جلو می رفت دیگر چیزی از موسیقی اصیل نمی ماند . من تصمیم گرفتم این فرم را انتخاب کنم به گروه چاووش گفتم که کارهای امروز جواب تاریخ موسیقی ما را نمی دهد بنابراین کار بازسازی طاهرزاده و درویش خان را شروع کردیم
میرعلی نقی نسبت به وضوح صدا درکار انتقاد کرد وگفت: در صفحه سنگی 80 سال پیش کلمات به نظر واضح تر از این سی دی می آید اگر قرار است کاری بازسازی شود مگر نباید به بهتر اجرا شدندش اندیشید ؟
لطفی در پاسخ به این انتقاد گفت: این سی دی غایت بازسازی نیست باید روی آثار قدما کار تحقیقاتی انجام شود وقتی در سال 50 کار بازسازی را شروع کردیم من از آقای سایه خواستم دو نفر از اعضای گروه که نت نویسان خوبی بودند مثل آقای حسینی و فیروزی بنشیند و صفحه ها را بدقت گوش کرده و آنها را نت کنند اما آن کار ادامه پیدا نکرد. بعد از انقلاب دیگر موسیقی دوره ی گلها هم مهم نبود چه رسد به موسیقی دوره ی قاجار. در کارهای بازسازی شده باید هنرمند 15- 20 سال تجربه داشته باشد تا تحریر ها و بیان، کامل در بیاید این سی دی ها شروع مجدد بازسازی از طرف من است این گروه هم گروه شیدا نیست. این یک تمرین است اگر چاره داشتیم اینکار را 6-7 سال دیگر منتشر می کردیم.
مختاباد در ادامه پرسید:انتخاب آثاری که روی آن کار شده چه متر و معیاری داشته شما روی آثار آقایان طاهرزاده و ظللی کار کرده اید آیا بر اساس چارچوبی این گونه عمل کردید یا این که معیاری سلیقه ای و حسی بود؟
ما باید آکادمی داشته باشیم تا این تجربه ها مدون شوند
لطفی در پاسخ گفت:نه تماما به امکاناتی که ما داشتیم مربوط می شود آقای مهربانی مدت کوتاهی شاگرد آقای ایرج و گلپایگانی بوده سه سال هم با من کار کرده . این سی دی به نوعی کار آموزشی محسوب می شود شاید 5-6 سال دیگر دوباره همین اثر را تکرار کنیم کار روز را اجرا کردن به مراتب آسان تر از اجرای کار قدماست از 90 سال پیش تنها دو صفحه مانده اگر بجای دو صفحه 300 اثر مانده بود آنوقت کار بر روی قطعات و اجرای دوباره ی آن به مراتب آسان تر بود در سال 53 وقتی بازسای را شروع کردیم در رادیو وقت محدودی برای اجرای کار وجود داشت. بعد از انقلاب هم که کار بازسازی آثار قدما تعطیل شد بازسازی اثر موسیقی مانند مرمت یک ساختمان تاریخی نیست که چند آجر نداشته باشد بگردیم آجرها را پیدا کنیم یا مثل آن بسازیم. ساختمان حضور فیزیکی دارد حال آنکه آواز فیزیکی نیست مشکل بازسایی این است . اگر ما علاقه داریم فرهنگ های گذشته را بشناسیم. یک آکادمی موسیقی باید موسیقی ایران را از دور بررسی کند و تمام ژانرها و ریز و بم ها موسیقی رزمی ،بزمی ، درباری ، کوچه بازاری و .... را در بیاورد.
این ردیف دان افزود: محققان باید بررسی کنند و این آکادمی باید زیر نظر وزارت علوم باشد تا کارش ادامه پیدا کند و مبنای علمی و زیربنای علمی داشته باشد در سالهای دور اشرافیت ، ملاکان و ادبا، حامیان موسیقی بودند در اروپا هم همین طور فئودالها بودند اما وقتی دولت و مجلس شکل گرفت آنها بجای فئودالها کار حمایت از هنر و موسیقی را بر عهده گرفتند و قیم علوم و هنر شدند. امادر کشور ما چه ؟ یک زمانی آقای قوام در بازار تهران مجلس انس را برپا می کرد و به موسیقی دانها حقوق می داد. در دوره ی حافظ قوام را داشتیم که از شعرا حمایت مالی می کرد در هند هم مهاراجه ها حامیان موسیقی سنتی بودند الان هندوستان بزرگترین ارکستر مدرن دنیا را دارد این باید برای همه تعریف شود همه ی موسیقی دانها باید در کنار هم باشند باید پایه ها بازسازی شود. همه ی این حرفها وقتی اتفاق می افتد که حکومت ، مراجع تقلید ، مصلحت نظام و خبرگان در کنار یکدیگر بنشینند و تکلیف موسیقی را روشن کنند حلال یا حرام. آنوقت دولت می تواندبرنامه ریزی کرده و کار را جلو ببرد وقتی تکلیف روشن شد آنوقت فضا برای دادن ایده ها باز می شود.
انتخاب خواننده ها در بازسازی بر اساس چه معیاری است
مختاباد در ادامه به کارهای بعدی لطفی اشاره کرد وگفت: در چاووش 6 و 8 معیار شما برای انتخاب خواننده چه بود ؟
لطفی در پاسخ گفت:فقط صدا، بعد احساس مندی و احساس قوی و بعد بینش و شعور و بعد هم شخصیت . در حال حاضر خواننده های بسیار هستند که خوب می خوانند اما صدای خوب، خواننده ی جدی می خواهد در کار جک و شوخی هم آدم بامزه. خواننده باید خط فکری و کاری خود را حفظ کند به این می گویند شخصیت کاری.
روزگاری آقای برومند در روزنامه اطلاعات نوشت من شاگردی به نام اکبر گلپایگانی ندارم چرا این شاگرد احترام استاد خود را نگه نداشت و رفت در کافه خواند اگر شما در یک راهی هستید باید در همان بمانید به من می گویند روی شاگردانم زیاد سخت گیری می کنم در حال حاضر 90 درصد از شاگردان من آبروی موسیقی هستند اگر این وسواس و سخت گیری نبود اینطور نمی شد یک بار در سفر به آقای شجریان گفتم همه از سربازی به سرداری می رسند برخی از هنرمندان ما از سرداری به سربازی می رسند هنرمندی که روی موضعش نایستاد و ارزشها را نگه ندارد به فرهنگ و مردم لطمه زده است
پرسش و پاسخ، انتقاد هوشنگ کامکار
سپس هوشنگ کامکار که از جمله چهره های حامی معنوی نقد موسیقی در مجموعه برنامه های نقد نغمه بود و به گفته مختاباد تنها موزیسینی بود که بیشترین حضور را در برنامه های نقد داشت در ابتدا به انتقاد از سیستم صوتی برنامه پرداخت و گفت:اول انتقاد شدید به برگزار کنندگان دارم سیستم صوتی بسیار بد است ما برای نقد موسیقی اینجا جمع شدیم و مهمترین ابزار ما شنیدن موسیقی است دوم به نظر من صحبت های آقای میرعلینقی ضد و نقیض بود اگر در بازسازی قرار باشد تکنوازی ها عینا باشد خوب اصلش در صفحات مانده هست خواننده هم اگرهمان را بخواند تکرار است در مورد تغییر سرعت بسته به موقعیت متفاوت است من با صحبتهای آقای لطفی موافق هستم که نت در واقع در موسیقی هیچ نیست معمولا آن چیز که رهبر سمفونی اجرا می کند با آنچه آهنگساز در سر پرورانده متفاوت است درکوک ایرانی هم توضیحات آقای لطفی درست است کوک در موسیقی ایرانی برمی گردد به تکنیک نوازندگی که آیا نوازنده می تواند با ساز سه تار شور یا اصفهان را در آن تنالیته ی مد نظر بزند منظور از تکنیک نوازنده ، خوش صدا بودن موسیقی است اصفهان «دو» صدای زیباتری دارد تا اصفهان« ر» زیرا سیمهای دست باز مطرح می شود در مورد انتقادتان بر نامفهوم بودن برخی از کلمات باید گفت در حال حاضر برخی از خواننده ها کل شعر را نامفهوم می خوانند نه یک کلمه را .
رامین جزایری سازساز که در زمینه بازنوازی برخی از آثار استاد صبا با سه تار آلبومی هم منتشر کرد دیگر پرسشگرجمع بود که گفت:به نظر من هر اجرایی یک جور ردیف است. اجرایی که حبیت سماعی یا صبا داشته می تواند ردیف باشد برای بازسازی کنیم به نظر می رسد که ارکستر آن زمان سازهایی که تقریبا هر ده پانزده سال صدایش کمی تغییر می کند و حس و حال و موقعیت اجتماعی و فرهنگ ان زمان را هم باید مد نظر قرار داد با توجه بخ اینتوضیحات آنونقت اجرای جدید تر طراوت پیدا می کند و از کار موزه ای خارج می شود
محمد جواد بشارتی منتقد و موزیسین هم گفت:وقتی با یک اثر موسیقایی مواجه می شویم 3 تا 4 زاویه مطرح می شود اول باید گفت نگاه ما سنتی است یا مدرن . در سنت روایت وجود دارد ، خلق وجود ندارد وقتی می خواهیم اثر را سنتی اجرا کنیم باید با سازهای همان دوره باشد درویش خان با تار شش سیم می زده بهتره با همان تار اثر درویش خان را اجرا کرد. وقتی نگاه مدرن می شود می شود درک من از آن موسیقی
فرشاد توکلی محقق و پژوهشگر و مدرس سه تار که در زمینه شیوه های نوازندگی استاد صبا تحقیقات بسیاری کرده است هم از جمله افرادی بود که پرسید:مسئله ی فراموش شده به نظر من این است که ما چقدر سبک شناسی مدون داریم آیا واقعا می دانیم مجریان در سال 1285 با چه سبکی دقیقا نواخته اند مشکل اینجاست که مشخصه ها را نداریم و تا زمانی هم که نتوانیم تصویری حداقل عمومی از سبک کاری گذشتگان داشته باشیم بحث بازسازی با پرسش و اما و اگر بسیاری روبرو خواهد شد
لطفی در پاسخ به این انتقاد گفت: این نیست که سبک شناسی وجود نداشته باشد شاید مدون نباشد که سخن شما درست است اما به معنی عدم وجود آن نیست چرا که سینه به سینه نقل شده عین خطاطی موسیقی هم سبک و سیاق دارد . هنر کشف ناشناخته هاست اگر بازسازی می کنیم برای این است که ناشناخته ها را کشف ودوباره تفسیرکنیم آقای برومند و صبا هر کدام یک جور ردیف را تفسیر می کردندحالا ما قرار است با سازهای امروزی دوباره موسیقی ان روزگار را تفسیر کنیم موسیقی رسیدن به کشف و شهود است . کشف ، تجربه ی شخصی هر کس است مثل سیر و سلوک می ماند
در پایان این نشست سید عباس سجادی به جایگاه آمد و درباره مجموعه برنامه های نقد نغمه توضیحاتی داد وضمن پذیرش انتقاد هوشنگ کامکار گفت: در جلسات قبلی هم برخی از بزرگوارانی که در نشست بودند نسبت به صدای برنامه ایراد داشتند که ما با به کار گیری یک تیم صدابرداری سعی کردیم این مشکل را برطرف کنیم اما متاسفانه به دلیل ترافیک سنگینی که در این روزهای مانده به عید ایجاد شد،هم آقای مختاباد که کارشناس مجری و برنامه ریز اصلی این برنامه است دیر آمدند و هم آقای میرعلینقی که قرار بود فایل های صوتی کار را بیاورد که ایشان هم اصلا فایلی نیاوردند و در نتیجه ما هیچ فرصتی برای ردیف کردن و شنیدن و امتحان این کارها نداشتیم که از این بابت از همه حاضران پوزش می خواهیم.
سجادی افزود :سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران موظف است که بخشی از هزینه هایی را که از خود شما شهروندان دریافت می کند صرف اموری اینچنینی کند.
حاشیهها:
- نشست نقد نغمه بیست و شش از جمله نشستهایی بود ه بیشترین تماشاگر و مخاطب را در خود جای داده بود.
- تاخیر کارشناس مجری و منتقد برنامه از جمله مسائلی بود که سبب شد برنامه با تاخیری 20 دقیقه ای شروع شود.
- بشارتی از جمله اهل موسیقی حاضر در نشست در سخنانی به بازسازی های مرحوم پایور ایراد گرفت وگفت که ایشان در بازسازی تصنیف معروف ز من نگارم استاد درویش خان روح کار را دریافت نکرده و کاری عوامانه ارائه داده است.
- در میانههای سخنان لطفی به گفتههای محمد معتمدی در برنامه دستان اشاره کرد و معترض شد که چرا باید یک خواننده در یک برنامه از پاپ خوانی صحبت کند و بگوید که من موسیقی پاپ هم می خوانم که مختاباد در تصحیح این سخنان گفت: من البته آن برنامه را دیدم و آقای معتمدی نگفتند که من پاپ هم میخوانم بلکه گفتند که من موسیقی پاپ هم گوش میکنم و از میان خوانندگان پاپ صدای مرحوم مازیار را بیشتر میپسندم اما دغدغه اصلی من اجرای موسیقی آوازی در گونه اصیل ایرانی است.
- در پایان برنامه مختاباد به اجرای 26 برنامه نقد نغمه اشاره کرد که با تحسین محمدرضا لطفی روبرو شد که گفت خیلی خوبه که یک کاری استمرار داشته باشد و الان که می شنوم که آقای مختاباد گفتند که 26 برنامه تا کنون از مجموعه نقد نغمه اجرا شده است امیدوار شده ام چرا که استمرار در یک کار خیلی مهم است و امیدوارم که دست اندرکاران این برنامه این کار را همچنان استمرار بدهند.