و در مورد آمریکا گفت: «دولت آمریکا در همه عرصهها پا را از حد خود فراتر گذاشته است» بسیاری خبر از وقوع جنگ سرد جدیدی دادند.
اختلاف فعلی روسیه با آمریکا و ناتو به هیچ وجه با منازعات دوره جنگ سرد که ماهیتی ایدئولوژیک (شرق کمونیست در برابر غرب سرمایهدار) داشت و اختلاف سیستمی محسوب میشد، قابل مقایسه نیست.
مساله اصلی در آن است که آمریکا همچنان خود را برای «جهان تکقطبی» تجهیز و آماده میکند و ناتو به مثابه «اسب تروایی» است که از نظر مسکو حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه را هدف قرار داده است.
ناتو پس از جنگ جهانی دوم برای مقابله با شوروی و اقمارش در اروپای شرقی تاسیس شد و پس از تاسیس پیمان ورشو که نمونه شرقی ناتو محسوب میشد تا پایان جنگ سرد در سال 1990 به عنوان وزنه تعادل رقابت نظامی دو بلوک شرق و غرب عمل میکرد.
پس از فروپاشی شوروی، پیمان ورشو از هم گسست اما ناتو همچنان به حیات خود ادامه داد. تاکنون بارها سعی شده است «ماموریتهای جدیدی» برای ناتو در قالب «تهدیدهای جدید» تعریف شود که این اتفاق نیفتاده است اما ناتو «مأموریتهای جدیدی» در قالب «مدیریت جدید دولت سازی» برای جهان را تجربه میکند.
در حال حاضر 17 هزارنیروی ناتو در کوزوو به سر میبرند. این نیروها زمینه را برای تجزیه کوزوو فراهم کردهاند. گر چه گرایش تجزیهطلبی آلبانیتبارها در کوزوو وجود دارد، اما نقش ناتو در به رسمیت شناختن و مشروعیت بخشی به این گرایش غیرقابل انکار است.
در آخرین طرحی که ارائه شده و در شورای امنیت سازمان مطرح است،بحث استقلال کوزوو مطرح است که روسیه با آن مخالف است. پروژه دولتسازی در کوزوو عینا در تیمور شرقی که تا چند سال پیش در اختیار اندونزی بود به دست عضو غیررسمی ناتو یعنی استرالیا در حال اجراست.
از همین رو استرالیا هر روز بر پیوندهای نظامی خود با ناتو میافزاید و این راهی است که ژاپن نیز میرود. ناتو مسئول آموزش نیروهای پلیس و ارتش عراق است و در افغانستان نیز رسما نیروهای ناتو فعال هستند. ناتو اخیراً حفاظت از خط لوله نفت باکو – تفلیس- جیهان را نیز بر عهده گرفته است.
کشورهای شرق اروپا جملگی عضو ناتو شدهاند و ناتو پیوندهای حساسیتبرانگیزی برای روسیه با گرجستان، جمهوری آذربایجان و اکراین سامان داده است. اغراق نیست اگر گفته شود، بیثباتی فعلی سیاسی در اکراین در واقع ناشی از چالش میان روسیه و ناتو (آمریکا) است که در کیف پایتخت اکراین صورت میگیرد.
پوتین در دوره زمامداری خود به این نتیجه رسیده است که فدراسیون روسیه با این وسعت و جمعیتی که دارد درشتتر از آن است که بتواند نوعی روابط متعادل با اروپا را سامان دهد، از این رو برای اتحادیه اروپا و آمریکا روسیه فقط و فقط میتواند در مناسبات جهانی «یک رأی» تلقی شود. همانگونه که لوکزامبورگ یا جزیره مالت در اتحادیه اروپا فقط یک رأی محسوب میشود.
این نگاه از نظر مسکو «تنزل رتبه» قلمداد میشود و نافی منافع ملی روسیه و حاکمیت این کشور است.
ناتو در رویکرد جدید خود فقط با چالش و مقابله روسیه روبرو نیست. چنانکه حتی در قضیه استقرار سامانههای موشکی آمریکا در جمهوری چک و لهستان، گرچه دولتهای این دو کشور، به خواسته آمریکا تن دادند، اما مردم این کشورها با این استدلال که استقرار این موشکها در چارچوب منافع آمریکاست و نفعی برای ملتهای چک و لهستان ندارد، بیدرنگ با تظاهرات خیابانی لب به اعتراض گشودهاند.