جمعه هفته گذشته اگر سری به پارک ملت میزدید، حتما انبوه جمعیتی را میدیدید که برای دید زدن آسمان، پشت تلسکوپها صف کشیدهاند. 31فروردین، روز جهانی نجوم بود و به همین مناسبت «انجمن نجوم ایران» برنامهای را در یکی از بزرگترین پارکهای تهران ترتیب داده بود تا مردم بتوانند فارغ از اعصابخردیهای هر روزهشان، دست بچهها را بگیرند و نگاهی به آسمان بالای سرشان بیندازند.
اینبار مادرها مجبور نیستند دنبال 3چرخه بچهها بدوند، احتیاجی نیست که پدرها توی دروازه بایستند و گل بخورند تا آقازاده خوشحال شود و جیغ بکشد و احساس تفریح کردن بهاش دست بدهد!
این دفعه توی پارک اتفاقی افتاده که خودبهخود، هم بچهها را سرگرم میکند، هم بزرگترها را.
کنار دریاچه پارک، همینجوری تلسکوپ چیدهاند. شاخه آماتوری نجوم، معاونت اجتماعی شهرداری منطقه 3 و گروه مشاوران جوان شهرداری با حمایت علمی سازمان فضایی ایران(ISA)، مجله نجوم، وزارت علوم و شبکه 4سیما، ترتیب برنامهها را امروز دادهاند.
جناب بطلمیوس؟!
قرار است از ساعت 8صبح تا 8شب در محوطه پارک برنامه اجرا شود. ولی خب، مثل خیلی از برنامههای از پیش تعیین شده، اینبار هم یک تأخیر یکی دو ساعته در کار است.
از حدود ساعت 30/9 سر و کله نجومیها پیدا میشود و در رأس آنها پسرهای جوانی جلب توجه میکنند که با گریمهای تابلو، خودشان را شبیه دانشمندان علم نجوم درآوردهاند؛ از بطلمیوس بگیر تا خواجه نصیرالدین طوسی. هر کدامشان هم رفتهاند یک گوشه پارک و دارند خودشان را پرزنت میکنند.
بعضیهایشان هم بین دیوار سؤالات مردم و به خصوص بچهها گیر افتادهاند! جلوی دریاچه همینجوری غرفه درست کردهاند؛ هر کدام از غرفهها مخصوص کاری است؛ مثلا یکیاش را برای بچهها درست کردهاند و داخلش روی صورت بچههای مردم ماه و ستاره میکشند.
کمی آنطرفتر هم دو سه تا دختر جوان روی بوم، برای بروبچ شکل اجرام آسمانی را نقاشی میکنند. چند قدمی که بروی، بازهم یک خانم برای ملتی که حسابی آنجا را شلوغ کردهاند، دربارة صورفلکی و دلایل نامگذاری آنها حرف میزند.
بقیه اتاقکها هم پر است از دستگاههای جورواجور ستارهشناسی و این چیزها. هیچی هم اگر ازشان ندانید، یک عالمه آدم پر انرژی آن طرف میز هستند که برایتان توضیح بدهند و شیرفهمتان کنند! از بعضی دانشگاهها هم آمدهاند و اینجا بساط پهن کردهاند.
علاوه بر اینها ردپای بعضی سازمانهای مرتبط با جریان را هم میشود کنار دریاچه پیدا کرد؛ آنها حتی ماکت بعضی ایستگاههای معروف نجوم در سطح دنیا را ساختهاند و آوردهاند اینجا تا مردم را بیشتر هیجان زده کنند.
اینجا، آنجا، همهجا
در کنار این برنامهای که در تهران برگزار شد، در 80 مرکز دیگر و در مجموع 50شهر کشور هم گروههایی بودند که تلسکوپ دست مردم دادند تا آسمان را رصد کنند. جالب اینکه بسیاری از ایدههایی که در این روز اجرا شد، بر مبنای تجربه شخصی گروه برگزار کننده بود؛ گروهی که اتفاقا تعدادشان زیاد هم نبود.
اینجا در تهران ملت تا 10 و 11 شب توی پارک ماندند ستاره نگاه کردند تا یک جمعه عجیب و خاطرهانگیز داشته باشند.
و اما یک نکته جالب برای آنهایی که جمعه حسابی بهشان خوش گذشت و دلشان میخواهد سال بعد هم دوباره را بیایند اینجا و «آسمان بازی» کنند: روز جهانی نجوم، روز ثابتی در تقویم نیست؛ در واقع انجمن نجوم هر سال اولین تعطیلی آخر هفته، بین نیمه دوم ماه آوریل تا نیمه اول ماه می که به تربیع اول ماه نزدیکتر باشد را به عنوان روز نجوم نامگذاری میکند. با این حساب قرارمان باشد برای سال بعد؛ اوایل اردیبهشت ماه، شاید همینجا!
قدردانی به سبک ایرانی ها
داستان از این قرار است که یک فضانورد روسی به نام ونگادوف در سفری که به ایستگاه فضایی داشت به همراه وسایل شخصی اش مجموعه آثار استاد فرشچیان را هم به فضا برد و در داخل ایستگاه با این آثار یک نمایشگاه هنری راه انداخت.
این در واقع اولین نمایشگاه فضایی از تابلوهای نقاشی بود. برای همین هم کلی از این تابلوها عکس گرفتند و خبرش را این طرف و آن طرف پخش کردند.
یکی از برنامه هایی که در حاشیه روز جهانی نجوم انجام شد، حرکت نمادینی بود برای تشکر از ونگادوف روسی.
سیروس برزو، یکی از فعالان فضایی آستاراخان که در غرب روسیه با ونگادوف همکاری میکند، روز جمعه برای تشکر از این دانشمند روسی، حدود 1500 امضا از ایرانیهای حاضر در پارک ملت جمع کرد و قرار شد این امضاها تا آخر هفته برای او به روسیه ارسال شود. به این می گویند قدردانی ایرانی!
انجمن منجمان مرده
در حاشیه برنامههای روز جمعه، با چند نفر از بچههایی که لباس ستارهشناسها را پوشیده بودند و آمده بودند کنار مردم، گفتوگو کردیم. خواندنش شاید جالب باشد.
خواجه نصیر
امیرمحمد گمینی دانشجوی تاریخ علم (گرایش نجوم) دانشگاه تهران است و البته علاوه بر اینها دانشآموخته رصدخانه زعفرانیه هم هست؛ شده خواجه نصیرالدین توسی و از ابزارهایی که ساخته و رصدخانه مراغه میگوید.
- چطور با فعالیتهای روز نجوم آشنا شدید؟
من از بچگی درحال انجام فعالیت نجومی بودم تا همین لحظه که در خدمت شما هستم. روزهای زیادی از عمرم صرف رصد آسمان شده و با این برنامه هم از طریق دوستانم آشنا شدم.
- خودتان خواستید خواجه نصیر باشید؟
من از قبل تعدادی ماکت از ابزارهای خواجه نصیر ساخته بودم که مدام با خودم همه جا میبردم و به همه نشان میدادم. حالا هم دیدم موقعیت مناسبی است که بتوانم خواجه نصیر را معرفی کنم.
- چه چیزی به شما انگیزه انجام این کار را داد؟
ما از بچگی از استادهایمان یادگرفتیم که هر چقدر به نجوم علاقمندیم، باید به دیگران هم یاد بدهیم و آنها را هم با زیباییهای علوم نجوم آشنا کنیم.
کپلر
صابر میرزایی فارغالتحصیل رشته مهندسی هوا ـ فضا از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علومتحقیقات، در نقش کپلر آنقدر واقعی برایت حرف میزند که باور میکنی خود کپلر دارد برایت از کارها و فعالیتهایش میگوید.
- این شخصیت را خودتان دوست داشتید یا بهتان پیشنهاد شد؟
چون پروژة لیسانسم در همین مورد بود و اطلاعات شخصی داشتم و کتابهای زیادی خوانده بودم، این دانشمند را انتخاب کردم.
- از صبح مدام یک سری حرفها را تکرار میکنید. این خستهکننده نبوده؟
نه، اتفاقا خوشحالم که با این کارم گامی در جهت بالا بردن اطلاعات علمی مردم کشورم برمیدارم.
- معمولا چه سؤالهایی از شما میپرسیدند؟
مثلا میپرسیدند که چطور متوجه شدی که مسیر حرکت سیارهها بیضی است و دایره بودن را رد کردید؟
- شما جلو این سؤالات کم نیاوردید؟
چرا. هرچی را که بلد نبودم میگفتم که بلد نیستم.
تیکو براهه
دانیال صدیقی مهندس معمار دانشگاه شهید رجایی است که آمده اینجا و شده تیکو براهه. اولینبار است که برای روز نجوم کار میکند و لباس دانمارکیهای آن زمان را پوشیده و دور دریاچه مدام دور میزند.
- مهندس معمار اینجا چه کار میکند؟
(باخنده) از بدروزگار! اما واقعا علاقه بوده.
- شما هم لابد قرار بود که یک شخصیت دیگر باشید و نشد؟!
بله، اول قرار بود که نیوتن باشم اما بعد نشد و من هم سعی کردم خودم را تطبیق بدهم.
- چقدر در مورد این شخصیت مطالعه کردید؟
تقریبا از یک هفته قبل از روی سایتها و کتابها مطالعه میکردم.
- این تکرار خستهکننده نبوده؟
همین که بچههای کوچک و هم سن و سالهایم را میبینم، ترغیب میشوم و به نوعی احساس مسئولیت میکنم. همین الان هم زانوهایم درد میکند اما میگویم که شاید این توضیحات بهدرد حتی یک نفر بخورد و برایش الگو باشد.
بطلمیوس
سپهر فتحی دانشجوی فیزیک دانشگاه علوم و تحقیقات، عضو انجمن نجوم دانشگاهشان برای اولین بار در این برنامه حضور دارد و در لباس بطلمیوس از اعتقادات آن زمانها میگوید:
- چرا بطلمیوس؟
نمیدانم. فکر کردم که این شخصیت به من میآید، البته اول میخواستم که کپلر باشم، اما نشد دیگر.
- بیشتر چی از شما میپرسیدند؟
مثلا میپرسیدند که چرا آن موقع اعتقاد بر این بوده که زمین مرکز دنیاست؟
- حالا چرا این اعتقاد بوده؟
چون فکر میکردند زمین به عنوان یک مکان مقدس که انسان یا خدایان در آن زندگی میکنند، باید جایی باشد که دنیا طوافش کند و دورش بگردد!
- به نظر شما این کار و این سؤال و جوابها نتیجهای هم دارد؟
این یعنی انتقال اطلاعات و خیلی خوب است.