ساریس و وود در عرصه نقد فیلم چهرههایی به مراتب برجستهتر از ایبرت بودند ولی کسی که 45سال در شیکاگوسانتایمز درباره فیلمها نوشت ستاره محبوب سینماروها بود. ایبرت مدتهای طولانی هم بههمراه دوستش سیسکل در برنامهای تلویزیونی در کمتر از 30ثانیه تکلیف فیلمها را با همان ضرب شصت معروف گلادیاتوری تعیین میکرد. برگ برنده ایبرت این بود که صریح و سرراست و بدون پیچیدهنمایی نظرش را درباره فیلمها اعلام میکرد؛ صداقتی که با نوعی شیرینی و صمیمیت همراه بود و درست یا غلط سینماروهای زیادی نظر او را مبنای انتخاب فیلمها برای سینمارفتن قرار میدادند.
در شرایطی که سالهاست از وضعیت تیره و تار نقد فیلم صحبت میشود و منتقد جماعت از دید بسیاری، فردی مزاحم خوانده میشود که نظرش برای تعداد معدودی اهمیت دارد، نوشتهها و نظرهای ایبرت پرمخاطب و تأثیرگذار بودند. به این پرسش که آیا این تأثیرگذاری دارای عمق نیز بوده شاید نتوان پاسخ مثبت داد و اگر مسئله کیفیت اهمیت داشته باشد نوشتههای ایبرت در قیاس با آنچه دیوید تامپسن، ریچارد کورلیس، پالین کیل، سوزان سانتاک، رابین وود، اندرو ساریس و... نوشتهاند، درخشان بهنظر نمیرسد.
اغلب نوشتههای ایبرت را بهسختی میتوان نقد فیلم دانست و آنها بیشتر ریویوهایی هستند که با تعریف پرجزئیات داستان و چند اظهارنظر کلی در ابتدا و انتهای یادداشت، حکم راهنمای فیلم را دارند. حتی کتابی که ایبرت درباره اسکورسیزی تالیف کرد و ترجمهاش در اینجا هم چاپ شده بهندرت نکتهای فراتر از ذوقورزیهای روزنامهنگارانه دربردارد. ایبرت بسیار پرکار بود و خود را موظف میکرد که درباره تقریبا هر فیلمی که میبیند بنویسد و چون زیاد فیلم میدید زیاد هم یادداشت مینوشت. 45سال نوشتن در یک روزنامه هم که غبطهبرانگیز بهنظر میرسد این امکان را به ایبرت داده بود که از جایی ثابت با مخاطبانش ارتباط برقرار کند و نکته کلیدی هم درباره اهمیت این منتقد در حوزه فعالیت نوشتاری درباره سینما، همین ارتباط گسترده با مردم است. واضح است که ایبرت منتقد درجه یکی نبود ولی سینماروها او را بهتر و بیشتر از شخص دیگری بهعنوان منتقد بهجا میآوردند و به نظرش احترام میگذاشتند.
پشتکار تحسینبرانگیز ایبرت در 70سالگی و با وجود بیماری مهلک سرطان (که عاقبت از پای درآوردش) همچنان با شور و انگیزه یک نوجوان درباره فیلمها مینوشت برای منتقدان ایرانی میتواند پندآمیز باشد که معمولا با رسیدن به میانسالی کمکار و بیانگیزه میشوند.
این میزان دوام آوردن و تلاش برای برقراری ارتباط با مخاطب و جلب اعتماد سینماروها، نوعی کاربرد عملی را جایگزین کارکرد اغلب انتزاعی نقد فیلم کرده بود؛ مردی که هرگز مطالب پیچیده ننوشت و از سطح درک متوسط عموم مردم فراتر نرفت.
ایبرت بیشتر روزنامهنگار بود تا منتقد فیلم و در حیطه کاری خودش آدمی درجه یک و موفق بهشمار میرفت. خوانندههای شیکاگوسانتایمز و کسانی که در اینترنت نظرات او را درباره فیلمهای روی پرده جستوجو میکردند برای جایگزین کردن فردی دیگر بهجای گلادیاتور عرصه نقد فیلم، کار چندان آسانی را پیشرو ندارند.