کلیات سعدی همیشه جزو همین کتابها بوده. کتابی معمولاً در قطع وزیری، با برگههای گاه سفید و گاه کاهی و شعرهایی که به خط تحریری زیبایی نوشته شده و خواندنشان خیلی سخت بود. شاید همین باعث شد خیلی از ماها که نمیتوانستیم خوب، اجزای خط تحریری را از هم تفکیک کنیم کمتر سراغ این کتاب برویم. کتابی که حالا کتاب محبوب کتابخانهی بسیاری از شاعرها و نویسندههای کشور است و حتی شماری از شاعران و نویسندگان غیر فارسی زبان هم به آن علاقه دارند و به خواندن آن اهمیت میدهند.
سعدی، شیرازیست. شهری که بهقول شیرازیها در اردیبهشت، تبدیل به تکهای از بهشت میشود و گلهای رنگارنگ و خوشبو در تمام نقاط شهر خودی نشان میدهند. سعدی در اوایل قرن هفتم در این شهر به دنیا آمد. در کودکی پدرش را از دست داد و وقتی نوجوان شد مغول ها به ایران حمله کردند. به خاطر همین اتفاقهای غمانگیز، کودکی و نوجوانی چندان دلچسبی نداشت تا این که کمکم تصمیم به سفر گرفت و برای تحصیل و دیدن دنیا بارش را بست و سر از بغداد درآورد.
رفتن، همیشه رفتن
خیلیها مثل یک چشمه یا مرداب در گوشهای میمانند و به دنیای همیشگیشان زل میزنند و خیلیها هستند که روحیهشان با یک جا ماندن میانهای ندارد و مثل اقیانوس دائم در سفرند و میروند تا دنیاهای تازه را کشف کنند. سعدی از همان آدمهای اقیانوسی بود. آدمهایی که سفر میکنند، میبینند، حس میکنند، دگرگون میشوند و مینویسند. او بعد از رفتن به بغداد در مدرسهی نظامیه تحصیل کرد و بعد از آن به شام(سوریهی کنونی)، مصر، مراکش و حبشه سفر کرد. سفرهایی که به او یاد داد خوب ببیند، دقیق به خاطر بسپارد و زیبا بنویسد. تجربههایی که سعدی از این رفتنها به دست آورد باعث به وجود آمدن کتاب گلستان شد. کتابی که در آن داستانها و حکایتهای کوتاه و شیرینی وجود دارد که خواندنش برای هر سنی جذاب و آسان است. میگویند سعدی استاد سرودن شعر سهل و ممتنع است. شعری که در ظاهر خیلی ساده و پیشپاافتاده به نظر میرسد، اما سرودنش سخت و غیرقابل دسترس است. یعنی کم پیدا میشود کسی که بتواند شعرهای به این سادگی و البته بامعنایی بگوید.
سعدی از آن جوانهایی بود که آثار ادبی فارسی را خوانده بود و ادبیات و متون فارسی را به دلیل علاقهای که داشت دنبال می کرد. علاوه بر این به زبان فارسی و عربی هم مسلط بود و به همین دلیل آثارش در شیوایی و بیان زیبایی خاصی دارد. شاید برای همین هم بزرگی چون حافظ میگوید:
«استاد سخن سعدی است نزد همه کس...»
سعدی اولین مینیمالیست دنیا!
غربیها میگویند داستاننویسی به شیوهی مینیمال را خودشان به وجود آوردهاند اما لابد نمیدانند داستانها و حکایتهای کوتاه سعدی همان مینیمالیسم، یا کوتاهنویسیای است که آنها تازه کشفش کردهاند.
سعدی در کتاب گلستان به موضوعات اخلاقی و تربیتی توجه داشته است و با کمترین کلمات بیشترین مفاهیم را به مخاطبش عرضه می کند. اما از آن جایی که شاید خواندن متون قدیمی برای بعضی نوجوانها خستهکننده باشد فرهاد حسنزاده تصمیم گرفته است این داستانها را به زبان امروزی بازآفرینی کند.
حسنزاده داستانهای نیمصفحهای را تبدیل به داستانهای چند صفحهای کرده؛ یعنی همانطور که سعدی سعی کرده داستانگوی کم حرفی باشد حسنزاده داستانها را با آب و تاب بیشتری نوشته و در کتاب «گلستان سعدی» از مجموعهی قصههای ایرانی به چاپ رسانده است.
سعدی شاعری است که در کارهایش رگههای طنز به وفور دیده میشود و چهقدر خوب است که بازآفرینی داستان هایش را هم نویسندهای طنزپرداز به عهده گرفته است. کتاب «گلستان سعدی» را انتشارات سورهی مهر (66460993) به کتابفروشیها فرستاده است.
بیرون آمدن از مترویی که اسم او بر آن است
حالا سعدی در خیابانهای امروزی با ماست. اسمش را روی پارکهایمان گذاشتهایم. از مترویی که اسم او بر آن است بیرون میآییم و خیلی وقتها از دهان خیلیها در خیابان میشنویم: «آقا من ابتدای سعدی پیاده میشم.»
این روزها دیگر کتاب کلیات سعدی همان کتاب سختخوان با خط تحریری نیست که برگههایش زرد و کاهی بود و ما که تازه به دنیای کتابخواندن علاقهمند شده بودیم از خواندنش هراس داشتیم و نمیتوانستیم یک بیت شعرش را بدون غلط بخوانیم. ناشرهای جدید کتابهای جدید چاپ کردهاند. کتابهایی با ورقهایی سفید و نازک؛ و خطی که خواندنش دیگر برای چشمانمان سخت نیست و خیلی از نویسندهها و شاعرها در جواب سؤال: یک کتاب به نوجوانها معرفی کنید، به کلیات سعدی و خواندنش اشاره میکنند.
دوم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی است و اردیبهشت همان ماهی است که از شیراز بوی خوش گل و از محلههایش زمزمههای شعرخوانی میآید. دیدن آرامگاه آبی سعدی در روزهای بهاری تجربهی خوبی است. وقتی که باد میآید و شعر میآید و بوی گل میآید و -حالا نمیگویم حتماً اما شاید- آن مرد کتاب به دستی که در حیاط آرامگاه قدم میزند خود سعدی است که به سمتمان میآید.