این نقش از چند جهت حائز اهمیت است:
1 - رسانهها میتوانند به اطلاعرسانی درباره دیدگاههای طیفهای مختلف فکری و سیاسی پرداخته و سطح سواد سیاسی و قدرت تجزیه و تحلیل مردم را بالا ببرند. این نقش از طریق رصد دقیق رخدادها، بهویژه در آستانه هر انتخابات میتواند به بهترین نحو ایفا شود. بهطور منطقی از رسانهها انتظار میرود که عینیگرایی، قانونگرایی و انصاف در اطلاعرسانی را رعایت کنند.
2 - رسانهها میتوانند شور و نشاط سیاسی در جامعه ایجاد کنند. ایجاد فضای بحث و تبادل نظر و حتی بهوجود آوردن فضای چالشی و برخورد و تضارب آرا از طریق برگزاری مناظرهها، میزگردها و مصاحبههای عمیق میتواند به افزایش شور و نشاط سیاسی و اجتماعی در جامعه منجر شود. بدون شور و هیجان سیاسی نمیتوان انتظار ارتقای مشارکت سیاسی مردم را در انتخابات داشت. از جامعه خاموش صدایی برنمیخیزد و میزان مشارکت در چنین جوامعی بسیار اندک است.
3 - رسانهها دارای اختیارات و حقوقی هستند که البته تجربه نشان داده است که از آنها به درستی استفاده نکردهاند. این حقوق شامل حق کسب و انتشار اطلاعات مطابق قوانین موجود در ایران ازجمله قانون اساسی و قانون مطبوعات است. کسب اطلاعات از مجاری قانونی حق رسانههاست و برای ایجاد روحیه نشاط و شور سیاسی، رسانهها نیازمند اطلاعات از عملکردها بهویژه عملکرد دستگاههای دولتی هستند. درصورتی که این امکان برای آنها فراهم نباشد نمیتوان انتظار افزایش انگیزه سیاسی و ایجاد تحرک سیاسی در گروههای مختلف را داشت.
4 - بهدلیل ایفای نقش جایگزین توسط رسانهها در ایران و انجام برخی از فعالیتها و موضعگیریهایی که عموما از فعالان سیاسی انتظار میرود، رسانهها همواره در معرض آسیبها و آفتهای جدی در آستانه هر انتخاباتی بودهاند. با نگاهی به سابقه تاریخی پیدایش و ظهور و بروز رسانهها در ایران، میتوان اذعان کرد که رسانهها همواره جای خالی احزاب ، نهادها و تشکلهای سیاسی و مدنی و صنفی را پر کردهاند و رسانهنگارها به جای فعالان سیاسی نشستهاند و کار رسانهای در ایران مساوی کار و کنش سیاسی انگاشته شده است؛ درحالیکه ایندو از هم جدا هستند و رسانهنگارها باید میان ایندو تفکیک و مرز قائل شوند. شاید این بهدلیل خاستگاههای اقتصادی و سازمانی رسانهها بوده که آنها را وابسته به نهادهای سیاسی یا قدرت کرده است اما به هرحال در تمام دنیا رسانه و رسانه نگار باید در چارچوب اصول حرفهای خود عمل کرده و کار سیاسی را از کار حرفهای تفکیک کند.
5 - رسانهها در ایران با توجه به ضریب نفوذ و تیراژ و مخاطبی که دارند، دارای تأثیرات متفاوتی بر مردم هستند. با وجود تکثر اسمی در رسانههای مکتوب، هنوز تیراژ رسانههای نوشتاری در ایران حتی در حد استانداردهای منطقهای نیز نیست، چه رسد به استانداردهای جهانی. میزان سرانه مطالعه در ایران نیز به قدری اندک است که میان مسئولان و متولیان امر بر سر چهار یا پنج دقیقه بودن آن بحث است! بر این اساس تا اطلاع ثانوی رسانههای دیداری و شنیداری بهویژه تلویزیون، گستردهترین و پر نفوذترین رسانه کلاسیک در ایران بهشمار میرود که قادر است افکار عمومی را در آستانه هر رخداد سیاسی متاثر از گرایشها و سیاستهای خود کند. در واقع مطابق آنچه صاحبنظران ارتباطات میگویند جریان اصلی رسانهای در ایران، جریان تلویزیون است. پس نگاهها همچنان به تلویزیون خواهد بود.