87/9 درصد زنان متاهل شهر تهران از همسر آزاری روانی رنج میبرند و 47/9 درصد نیز، همسر آزاری جسمی. این آمار را دکتر حسن شمس اسفند آبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، ارائه میدهد. او در تحقیقی که به همین منظور انجام داده با هزار زن متاهل 18 تا 47ساله تهرانی از طریق پرسشنامه به گفتگو پرداخته است.
یافتههای او نشان میدهد که با افزایش سن زوجین ومدت زمان ازدواج، میزان همسر آزاری افزایش مییابد. همچنین میزان همسر آزاری در مردانی که زنانشان دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند، به طور معنا داری کمتر از زنان کم سواد و بی سواد است. از سوی دیگر میزان همسر آزاری در مردانی که تحصیلات پایینتر از دیپلم دارند به طور معناداری بالاتر از مردانی است که دارای تحصیلات بالاتر هستند. این تحقیق ارتباط معناداری بین میزان همسر آزاری و درآمد خانواده نشان نمیدهد.
خشونت علیه زنان به معنای اعمال هر رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب شده و یا با آزار جسمی، جنسی، روانی، ضرر و یا رنج زنان همراه باشد. یکی از رایجترین انواع خشونت علیه زنان، خشونت خانگی است. وقتی در چهارچوب یک ارتباط نزدیک میان دو نفر، رفتار مرد با زن خشونتآمیز و سلطهگرانه است، نتیجه آن خشونت خانگی خواهد بود.
خشونت خانگی ممکن است جسمانی، جنسی، روانی و یا عاطفی باشد. مردانی که همسر خود را کتک میزنند، او را برای به دنیا آوردن فرزند پسر تحت فشار قرار میدهند و یا، اکثر اوقات خود را با دوستانشان در بیرون منزل میگذرانند و به نیازهای عاطفی و روحی همسرشان توجه ندارند، هر یک به نوعی همسر خود را آزار میدهند. سوء استفاده مالی از همسر و مجبور کردن او برای انجام اعمال خلاف عرف و اخلاق برای تهیه هزینه مواد مخدر از دیگر خشونتها و آزار مردان علیه زنان است.
برخی مردان برای اینکه در خانه قدرت اول باشند و همسرشان مجبور به اطاعت از آنها باشد، او را از نظر مالی در مضیقه قرار میدهند. محدود کردن روابط اجتماعی زن و اسیر کردن او در چهار دیواری خانه و جلوگیری از ارتباط او با افراد خانواده، فامیل و اجتماع هم از مصادیق همسرآزاری هستند. همسرآزاری گاهی عملا اتفاق میافتد ، اما گاهی هم احساس آن زن را آزار میدهد. مثلا وقتی که شوهر زن را تهدید میکند. برخی مردان عادت به این کار دارند، ولی برخی در شرایط خاص مثلا استفاده از مواد مخدر، استفاده از مشروبات الکلی و یا در شرایط روحی و روانی نامطلوب، به آن روی میآورند. البته مردان نیز گاهی مورد آزار همسر خود قرار میگیرند.
اما آمارهای جهانی نشان میدهند 90 درصد قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود 10 درصد مردان هستند. همچنین مردانی که مورد خشونت زنان قرار میگیرند پس از ترک زن با تهدید جانی مواجه نیستند، اما دوره پس از ترک مرد برای زن بسیار خطرناک و پر از ترس و نگرانی از آینده و عکسالعمل بعدی مرد است.
ابراز وجود ممنوع
بدرفتاری و شکنجههای بدنی و حتی توهین و تحقیر کلامی، بر رشد و تکامل روانی و اجتماعی زنان اثرات بسیار نامطلوبی میگذارد.
تحقیر و خوار کردن او در نهایت به عجز و ناتوانی در تصمیمگیری منتهی شده و توانمندی را از زن خواهد گرفت. این زنان قربانی نه تنها توانایی سرپرستی فرزندان و خانه و خانواده خود را دارند، بلکه از مشارکت و ابراز عقیده در تصمیمگیریهای سرنوشتساز اجتماعی و خانوادگی محرومند. در ایران با توجه به ساختار فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از موارد خشونت به دلیل ترس از خشونتهای بعدی، متلاشی شدن خانواده، آوارگی و بیپناهی، احساس تنهایی و بیسرپرستی و احساس شرمندگی، هرگز گزارش نمیشوند و اکثر زنان این آزار و اذیتها را ساکت و خاموش به امید بهتر شدن اوضاع در آینده تحمل میکنند.
در جامعه ما اولین بازتاب اجتماعی همسر آزاری، شیوع طلاق است که پس از آن پدیده خودکشی و افسردگی زنان را در پی دارد.
همسر آزاری؛ اینجا، آنجا، همهجا
همسر آزاری منحصر به طبقه و قشر خاصی نیست و در همه طبقات و قشرهای اجتماع به چشم میخورد؛ در طبقات بالا، پائین، باسواد، بیسواد، در میان خانوادههایی که با یک نگاه میتوان بحران و ویرانی را در آنها مشاهده کرد و یا حتی در میان خانوادههایی که به ظاهر شرایط مطلوب و مناسبی دارند ولی در باطن زندگی خوبی ندارند. بر اساس گزارش سازمان ملل، از هر 3 زن در جهان، یک نفر در طول زندگی خود، قربانی خشونت و تبعیض شده و یا مورد تجاوز به عنف قرار میگیرد.
در کشور ما بیشترین خشونت و همسر آزاری در مناطق روستایی دیده میشود چون این زنان معمولا به دلیل ناآشنایی با حقوق خود به عنوان یک زن و یک انسان، برای حفظ کانون خانواده و یا ترس از بیآبرویی و انگشتنما شدن، تمام آزار و اذیتها را تحمل میکنند.
همسر آزاری مدرن
در سالهای اخیر نوع جدیدی از آزار همسر در جامعه ما مد شده است. امروزه خانمهای بسیاری با تلاش و با استفاده از شرایط و امکانات سالم اجتماع، برای خود از نظر اجتماعی، شخصیتی، شغلی و مالی قلمرویی ساختهاند و خود در این حیطه اداره بخشی از جامعه، سازمان، اقتصاد و غیره را برعهده دارند. اما همین زنان به ظاهر قدرتمند، در چهارچوب خانه، قربانی خشونت و آزار هستند.
در این خانوادهها، مرد با دیدگاه سنتی، نمیتواند بپذیرد که زن در جایگاهی بالاتر از او و یا همتراز با او بایستد و زن نیز با طرز فکر مدرن و امروزی خود، خودش را برابر با مرد میداند و از همین جاست که همسر آزاری آغاز میشود.
در این خانوادهها، همسر بیشتر از نظر روحی و کلامی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. مرد پیوسته تلاش میکند شخصیت همسر خود را تخریب کند تا به این شکل اعتماد به نفس را از او سلب کرده و به اصطلاح او را خانهنشین کند. برای این گروه از زنان درد و رنج این نوع همسرآزاری کمتر از آزار و اذیت جسمی نیست.
زنانی که خودشان چراغ سبز نشان میدهند
در مطالعهای گسترده که توسط مرکز امور مشارکت زنان در 5 استان محروم کشور صورت گرفت، عمدهترین علت خشونت از نظر و دید زنان، سلطهجویی و زورگویی همسر، دخالت اطرافیان و عصبی بودن شوهر عنوان شده است. به علاوه 65/5 درصد از زنان، وجود قهر و آشتی و خشونت را امری عادی پنداشته و قصد جدایی از همسر خود را نداشتهاند و این خود نشان دهنده عدم آگاهی و اطلاع زنان از حقوق خود و نیز عدم احترام به خود است که راه را برای آزارهای پیدرپی همسرانشان باز میکند.
فقر مالی و ناتوانی مرد در اداره خانواده از دلایل دیگری است که آرامش روحی و روانی خانواده را مختل کرده و در طی جر و بحثها و مجادلههای بین اعضاء خانواده در نهایت ممکن است به آزارجسمی و بدنی زن توسط مرد خانواده منتهی شود.
اعتیاد به مواد مخدر و مشکلات روحی و روانی که نیاز به مشاوره با یک روانپزشک دارند ولی معمولا آنقدر پنهانند که به حساب عصبانیت و پرخاشگری عادی گذاشته میشوند، از موارد دیگری است که به آزار زنان چه از نظر شکنجه بدنی و چه از نظر تحقیر روحی و روانی و اجتماعی میانجامد. برخی قوانین حقوقی در کشور ما، در نهایت این انرژی را کامل میکند و به مردان اجازه میدهد رها از قید و بندهای قانونی، به آزار همسرشان بپردازند و حتی به خاطر هراس از مجازات نیز، در پی اصلاح رفتار نادرست خود برنیایند.
جرمی بدون مجازات؟
کارشناسان حقوقی اعتقاد دارند در جامعه امروزی ما همسر آزاری دچار نوعی خلاء قانونی است و استناد به قوانین و مقررات عمومی در این خصوص کافی نیست، چرا که برخی قوانین ما عملا مردانی را که همسرانشان را آزار میدهند، به این کار راغبتر میکند.
هماکنون همسرآزاری در جامعه ما نوعی جرم بدون مجازات است که همه آن را تقبیح میکنند، ولی تاکنون کمتر مردی به این جرم محاکمه و مجازات شده است.
واقعیت این است که در خصوص پدیده همسر آزاری در کشور قانون خاصی وجود ندارد و عموما فقط به توصیههای اخلاقی در قوانین پرداخته میشود در حالی که در بسیاری از کشورها خشونت خانگی به عنوان جرم قلمداد میشود و برای آن قوانین و مجازاتهای خاصی در نظر گرفته شده است. در همه جای دنیا، مکانهایی با عنوان خانههای امن وجود دارد که زنان قربانی خشونت به آن پناه میبرند اما در کشور ما به دلایل متفاوت فرهنگی و اجتماعی، به این امر چندان توجهی نمیشود.
زنان باید برای خود ارزش وشخصیت قائل شوند
در دنیای امروز زن و مرد باید در کنار یکدیگر زندگی را اداره کنند. به عنوان اولین قدم، زنان باید برای خود ارزش و شخصیت قائل شوند و مهارتهای درست زندگی و قدرت نه گفتن در برابر درخواستهای غیر اخلاقی و غیر منطقی را بیاموزند. برخی، زنان خود را به علت کوتاهی در وظایفشان سزاوار ضرب وشتم میدانند ولی این طرز تفکر از عدم اعتماد به نفس و احترام به خود منشا میگیرد. زنان باید بدانند که در قدم اول از خودشان باید شروع کنند به جای اینکه تلاش کنند همسر خود را تغییر دهند.