نخستین برگ این پرونده 29اسفندماه سال گذشته ورق خورد؛ زمانی که صاحب 34ساله یک نمایشگاه مبل در پایتخت به کلانتری شهرزیبا رفت و خبر از زورگیری میلیونی از سوی دو جوان خشن داد.وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: ساعت 11شب گذشته (28اسفند) از محل کارم به خانه برمیگشتم و وقتی مقابل در پارکینگ رسیدم با ریموت آن را باز کردم و وارد پارکینگ شدم اما ناگهان سایه دو مرد جوان را پشت ماشینم دیدم.
از ماشین پیاده شدم تا نگاهی به اطراف بیندازم که در همین هنگام دو پسر جوان به سمت من حملهور شدند. یکی از آنها قمه و دیگری تکه شیشهای شکسته در دستش بود. آنها مرا تهدید کردند که اگر حرفی بزنم مرا میکشند. من هم از ترس جانم سکوت کردم و تسلیم شدم. با وجود این سارقان مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و با تهدید کیف پولم را از داخل ماشینم سرقت کردند.
وی در ادامه گفت: داخل کیفم کارتهای عابربانک، مدارک شناسایی و در حدود 500هزار تومان پول بود و آنها بعد از سرقت بلافاصله پا به فرار گذاشتند. وی افزود: بعد از فرار آنها به داخل آپارتمانم رفتم و چون خیالم آسوده بود که آنها رمز عابربانکهایم را ندارند تصمیم گرفتم روز بعد به طرح شکایت بپردازم و کارتهایم را بسوزانم اما صبح روز بعد پیامکی به دستم رسید که حسابی شوکه شدم. پیامک از سوی بانک بود که نشان میداد یکمیلیون و 900هزار تومان از یکی از کارتهای عابربانکم برداشت شده است. نمیدانستم که چطور سارقان به رمز من دسترسی پیدا کردهاند.
همان لحظه حدس زدم که سرقت از سوی یک آشنا رخ داده است؛ فردی که رمز عابربانکهایم را میدانسته است. حالا هم به تنها کسی که مظنون هستم دختر جوانی به نام پرستو است که مدتی در نمایشگاه من کار میکرد. او مسئول هماهنگی و مالی بود و بهخاطر شرایط کاری رمز همه کارتهای عابربانکم را میدانست اما چند روز پیش بهخاطر اختلافی که بین ما پیش آمد او را از محل کار اخراج کردم و فکر میکنم او زورگیرها را اجیر کرده تا از من سرقت کنند. بعد از اظهارات این مرد جوان، تیمی از مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. مأموران با راهنمایی شاکی جست و جوی خود را ادامه دادند تا اینکه 26فروردینماه سالجاری موفق شدند دختر جوان را دستگیر کنند.
سفارش سرقت
دختر 23ساله در بازجوییهای نخست خود را بیگناه دانست اما وقتی شواهد را علیه خود دید پرده از راز زورگیری میلیونی برداشت و به کارآگاهان گفت: مدتی بود که در نمایشگاه شاکی کار میکردم و هیچ مشکلی در کارم وجود نداشت اما او چند روز به عید مانده شروع کرد به بهانه گرفتن. مرتب میگفت کارم را به خوبی انجام نمیدهم اما من میدانستم که اینطور نیست تا اینکه یک روز بعد از مشاجره مرا اخراج کرد. خیلی عصبانی شدم اما کاری از دستم بر نمیآمد.
وی ادامه داد: بعد از اخراج همراه مادرم به آنجا رفتم تا حق و حقوقم را بگیرم اما او بهانه میگرفت که فروش شب عید خوب نبوده است. وقتی متوجه شدم که او حاضر نیست حق و حقوقم را بپردازد موضوع را با خواستگار و دوستم در میان گذاشتم. آن روز نقشه زورگیری از کارفرمایم را کشیدیم و خواستگارم و دوستم دو زورگیر برای این کار اجیر کردند. قرار شد آنها مقابل خانه شاکی کمین کنند تا وقتی او وارد پارکینگ شد دست به سرقت بزنند. من حتی کلیدی را که از روی کلید خانه کارفرمایم درست کرده بودم در اختیارشان قرار دادم تا درصورت نیاز از آن استفاده کنند. بعد از سرقت هم چون رمز کارتها را میدانستم با آنها اقدام به خرید گوشی موبایل برای زورگیران کردم.
در تعقیب زورگیران
اعترافات دختر جوان کافی بود تا با دستور قاضی موسوی خواستگار و دوست او نیز دستگیر شوند. آنها اما مدعی شدند که از محل زندگی دو سارق اجیر شده خبر ندارند و آنها را اتفاقی دیدهاند. به گزارش همشهری، سه متهم پرونده در حال حاضر با قرار قانونی در اختیار مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت قرار دارند و تحقیقات برای دستگیری دوزورگیر اجیرشده ادامه دارد.