مینو گله: اگرچه بازنشستگی یک پیشامد غیرمترقبه نیست اما برای بسیاری از ما ممکن است عبارتی ناخوشایند باشد، با وجود اینکه برخی افراد منتظرند تا بازنشسته شوند و وقت بیشتری برای کار‌های مورد علاقه‌شان داشته باشند، کسانی هم هستند که با شنیدن این کلمه رعشه بر اندامشان می‌افتد.

 از آنجایی که همزمان و به موازات اشتغال به‌کار، بازنشستگی هم با ما همراه است، انتظار نمی‌رود این کلمه برای ما بار منفی داشته باشد. این احساسات متفاوت از کجا آب می‌خورد؟ یک مشاور روانشناس معتقد است باید خودمان را از قبل برای بازنشستگی آماده و برای این مرحله تمرین کرده باشیم. فرحناز رفیعی چگونه گذراندن این دوران را وابسته به چگونگی ساختار خانواده عنوان می‌کند و می‌گوید: اگر ساختار خانواده عاطفی باشد و درست شکل‌ گرفته باشد، بچه‌ها می‌دانند که باید به خانواده کمک مالی کنند و اگر لازم باشد بخشی از مسئولیت مالی خانواده را قبل از بازنشستگی پدر برعهده بگیرند و دیگر اینکه ما برای رشد فرزندانمان در کنار آموزش، پرورش هم داریم و یکی از آموزش‌های درستی که باید به فرزندانمان بدهیم این است که بسته به درآمدشان در مسائل مالی خانواده شریک شوند. در این صورت بچه‌ها بهتر رشد می‌کنند و احساس مسئولیت‌شان نسبت به خانواده بیشتر می‌شود. گفت‌وگوی همشهری را درخصوص ویژگی‌های دوران بازنشستگی با این کارشناس بخوانید.

  • وقتی که بازنشسته می‌شویم نخستین چیزی که با آن روبه‌رو می‌شویم، چیست؟

اولین اتفاقی که برای بازنشسته ما می‌افتد این است که درآمدش کمتر می‌شود، به‌خصوص در حال حاضر که گرانی دامنگیر شده است، بار زیادی به آنها وارد می‌شود. این فشار تنها برای آنها نیست، اعضای خانواده هم با این مشکلات درگیر می‌شوند. به همین دلیل بسیار اهمیت دارد که ما یک سری کارها را تا قبل از بازنشستگی حتما انجام دهیم. اگر تا پیش از این مرحله خانه‌ای خریده باشیم، پس اندازی داشته باشیم و به امورات مالی سر و سامانی داده باشیم، بازنشستگی به یک مرحله آرامش و استراحت تبدیل می‌شود، در غیراین صورت ما با یکی از سخت‌ترین دوران زندگی روبه‌رو خواهیم شد.

  • مطرح کردن وضعیت مالی به‌عنوان نخستین مسئله می‌تواند آنها را با احساسات و تعریف‌های جدیدی از خودشان مواجه کند، یک بازنشسته با چه دریافت‌هایی از خودش دست و پنجه نرم می‌کند؟

با توجه به اینکه از نظر مالی قدرتشان کمتر می‌شود، ممکن است اعتماد به نفسشان هم در خانواده پایین بیاید، خودشان این احساس را پیدا می‌کنند و دیگر اینکه حس می‌کنند، جایگاهشان پایین آمده است. چون در سنی بازنشسته می‌شوند که بچه‌ها بزرگ شده‌اند و ممکن است عروس یا داماد داشته باشند. ممکن است تا پیش از این می‌توانستند با کادوهایی گران‌تر به مراسم‌های فامیل و آشنایان بروند اما حالا دیگر آنقدر دستشان پر نیست. شاید هم نتوانند به اندازه قبل به مسافرت بروند. اینها مسائلی است که به‌طور خودکار در دوران بازنشستگی به سراغ آدم می‌آید و ممکن است عزت‌نفس یا اعتماد‌به‌نفس آنها را کمتر کند.

  • آیا این مسائل میان بازنشستگان عمومیت دارد؟

البته که نه به‌نظر من عمومیت ندارد. به‌نظر من به ساختار خانواده خیلی بستگی دارد. اگر ساختار خانواده عاطفی باشد و درست شکل گرفته باشد، بچه‌ها می‌دانند که باید به خانواده کمک مالی کنند و اگر لازم باشد بخشی از مسئولیت مالی خانواده را قبل از بازنشستگی پدر برعهده بگیرند.

  • مسئولیت‌پذیری و کمک مالی فرزندان به خانواده هنگام بازنشستگی چه جایگاهی دارد و فرد بازنشسته به این مسئله چه نگاهی دارد؟

متأسفانه در بسیاری از خانواده‌ها فرد بازنشسته این کمک‌ها را نوعی بی‌احترامی به‌خودش می‌داند، اگر از فرزندش که شاغل است بخواهد در امور مالی خانواده کمک کند فکر می‌کند کوچک شده است. اما به‌نظر من این ارتباطی به بازنشستگی ندارد. ما برای رشد فرزندانمان در کنار آموزش، پرورش هم داریم و یکی از آموزش‌های درستی که باید به فرزندانمان بدهیم این است که بسته به درآمدشان در مسائل مالی خانواده شریک شوند. در این صورت بچه‌ها بهتر رشد می‌کنند و احساس مسئولیت‌شان نسبت به خانواده بیشتر می‌شود و کمک‌های آنها به خانواده برای فرد بازنشسته‌ هم عادی‌تر می‌شود. من دیده‌ام خانواده‌هایی را که فکر می‌کند اگر به فرزند شاغلشان بگویند یک ظرف ماست بخر برایشان سخت است و حتما اصرار دارند پولش را بدهند، اجازه نمی‌دهند فرزندان، احساس سهیم بودن در اقتصاد خانواده را تجربه کنند.

  • در این مرحله از زندگی علاوه بر مسائلی که فرد بازنشسته با آنها روبه‌روست، خانواده هم با مسئال جدیدی مواجه می‌شود.

ما باید خیلی کار‌ها را قبل از بازنشستگی انجام دهیم نه اینکه حالا بازنشسته شده‌ایم به‌دنبال راهکار باشیم. اگر بچه‌ها احساس مسئولیت و شراکت در اقتصاد خانواده را آموخته باشند، در دوره بازنشستگی برای پدر و بچه‌ها این مسئله عادی شده است و یکباره ما با یک علامت سؤال بزرگ روبه‌رو نمی‌شویم که تا حالا پدر خانواده بار اقتصادی را بر عهده داشت و حالا چه‌کسی یا باید بچه‌ها کمک کنند. آموزش سهیم شدن فرزندان در اقتصاد خانواده، در زمانی که شاغل می‌شوند می‌توانند بخشی از مشکلات را در این دوران حل کند. موضوع این است که ما با چه بازنشسته‌ای روبه‌رو هستیم. گاهی دیده شده که فرد بازنشسته بسیار فعال است و اصلا متوجه نمی‌شویم که بازنشسته است. به‌نظر من مسائل عمده بیشتر به فرد بازنشسته برمی‌گردد. یک بازنشسته عصبی است یکی افسرده و کسی هم اعتماد به نفسش به‌شدت کاهش یافته اما اینها موردی است که باید به طور مجزا به آنها پرداخته شود. در واقع بسیاری از رفتار‌ها به‌خود فرد بازنشسته برمی‌گردد نه به اعضای خانواده. مگر اینکه پیش‌بینی کنند با چه بازنشسته‌ای روبه‌رو خواهند شد و ممکن است چه مشکلاتی پیش بیاید و بخواهند راهکار‌هایی داشته باشند. در این صورت زن و شوهر دو تا سه سال قبل از ازدواج می‌توانند مشاوره خانواده داشته باشند و خودشان را آماده کنند. مسائل بازنشستگی را فرد بازنشسته تعیین می‌کند. مواردی هم هست که خانم خانه می‌تواند مشاوره بگیرد و در حل مشکلات بازنشستگی مرد خانه مؤثر باشد البته در مواردی هم پیش می‌آید فرد بازنشسته با استراحت یا بیکاری در خانه مشکلی ندارد و این زن خانه است گلایه می‌کند. شوهرش در خانه دست‌و‌پاگیر است یا از دیدن همسرش که در خانه بیکار می‌نشیند کلافه است. در این صورت این زن خانه است که باید آموزش ببیند که با بازنشسته‌شدن و در خانه نشستن مرد خانه چیزی از جلال و جبروتش کم نمی‌شود. همه اینها بستگی به ساختار خانواده دارد اگر نه بیشترین بار را فرد بازنشسته تحمل می‌کند.

  • ساعات بیکاری زیاد هم ازجمله مسائلی است که برخی بازنشسته‌ها را کلافه می‌کند با این بیکاری چه می‌شود کرد؟

بله و معمولا پیش می‌آید که فرد بازنشسته وقتی با ساعات طولانی بیکاری مواجه می‌شود ممکن است نداند با آن چه کار کند. اما ما باید قبل از بازنشستگی به این مسئله فکر کنیم. روانشناسان معتقدند که آدم‌ها تقریبا در سن40 تا 45سالگی باید برای خلوت خودشان برنامه‌هایی تدوین کنند. مثل انجام دادن کارهای دستی، هنری یا حتی کارهای عام‌المنفعه. در واقع باید جدا از مسائل روزمره چیزی جدا برای خودمان داشته باشیم که در دوران بازنشستگی که وقت بیشتری داریم به کارهای جذابی که دوست داریم برسیم. بسیاری از آقایان را من دیده‌ام که مثلا به گلکاری رومی‌آورند یا روابط اجتماعی‌شان را گسترش می‌دهند، همه اینها خوب است اما نکته مهم این است باید به خلوتمان معنا بدهیم و این چیزی نیست که بلافاصله بعد از بازنشستگی بخواهیم به آن برسیم بلکه از قبل شاید از جوانی یا نوجوانی باید پیدا کرده و تمرین کرده باشیم. مثلا اگر من یک هفته یا یک‌ماه سر کار نرفتم باید بدانم چه می‌خواهم و قرار است چه کاری انجام بدهم.

  • با این توصیف‌ها منظور شما این است که باید برنامه کامل و جامعی برای دوره بازنشستگی داشته باشیم؟

برنامه آنچنان کاملی نیست. فقط یک جور تفکر به درون خودمان است که ببینیم در جوانی یا نوجوانی به چه چیز‌هایی علاقه‌مند بودیم که فرصت پیدا نکردیم به آنها بپردازیم. اگر فرد وابسته به شغلش باشد، یعنی تمام هویتش را در کاری که انجام می‌داد دیده باشد به‌شدت خالی می‌شود. اما اگر فرد تفکر بازتر داشته باشد و از جوانی یاد گرفته باشد از مابقی زندگیش هم لذت ببرد برایش یک فصل جدید باز می‌شود. اگر به اعضای خانواده آموخته باشد هر چه سن بالاتر می‌رود مسئولیت مالی شما هم افزایش پیدا می‌کند باز هم برایش بهتر می‌شود وقت بیشتری را ممکن است با همسر یا فرزندان و نوه‌هایش بگذراند و سفر به جاهای جدید را تجربه کند.

  • با وجود آینده‌نگری، در دوران بازنشستگی زندگی برای ما برگ‌های جدیدی رو می‌کند و علاوه بر اینکه تلخ نیست می‌تواند بسیار شیرین هم باشد.

البته یک زندگی جدید برایمان شروع می‌شود که می‌تواند شبیه اوایل ازدواجمان باشد، وقتی بچه نداریم. فرد بازنشسته می‌تواند همراهی بیشتری با همسرش در خانه و روابط با دیگر اعضای خانواده داشته باشد. هم صحبتی بیشتری هم بین آنها خواهد بود. سر زدن به بچه‌ها و حتی گاهی کمک کردن به آنها برای سالمندان می‌تواند لذتبخش باشد و احساس ارزشمندی به آنها می‌دهد. بازنشستگی به‌نظر من زمینی است که در جوانی می‌کارید و بعد درو می‌کنید. هر کاری که در خانواده کردید حاصلش را در بازنشستگی برداشت می‌کنید.

کد خبر 211421

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز