آنچه امروز مشاهدهاش میکنیم مشابه فضایی است که چهارسال قبل در چنین روزهایی شاهدش بودیم. به این معنا که مدیران سینمایی در ماههای پایانی مسئولیتشان معمولا سعی میکنند سری که درد نمیکند را دستمال نبندند.
به همین دلیل گرفتن پروانه ساخت برای پروژههایی که خنثی نیستند کار دشواری است و مدیریت سینما میکوشد تا آنجا که امکان دارد از ورود به هر عرصهای که در آن احتمال تنش میرود پرهیز کند. جدای از اینها خود فیلمسازان هم در شرایطی که آینده و ترکیب مدیران فرهنگی بعدی مبهم است تمایل زیادی به فعالیت کنشمند ندارند. فعلا همه دست نگه داشتهاند تا ببینند چه کسی رئیسجمهور میشود و چه کسانی به وزارت ارشاد خواهند آمد.
به همین دلیل بیشتر پروژههایی که در ماههای اخیر جلوی دوربین رفتهاند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با سرمایه نهادهای دولتی ساخته شدهاند. بخش خصوصی ترجیح میدهد برای آینده نامعلوم ریسک نکند و چشم انتظار تحولات آتی بماند. ضمن اینکه در این سالها توان بخش خصوصی سینما به شدت تحلیل رفته است. یکی از مهمترین کارهای مدیریت بعدی سینما احیای توان بخش خصوصی و بازگرداندن اعتمادبهنفس به فیلمسازان است. در این چهار سال برخلاف وعدههای داده شده، سینما بیشتر ازقبل به دولت وابستگی پیدا کرد. خروج از وضعیت نامطلوب فعلی کار دشوار و زمانبری است و باید منتظر ماند و دید در تحولات آتی، سینمای ایران به جاده اصلی باز میگردد یا خیر.
2 - «رسوایی» چهار میلیاردی شد. چهارمین ساخته مسعود دهنمکی مثل سه فیلم قبلی این کارگردان پرفروش شده، هرچند به نظر میرسد فیلم به فیلم از تعداد تماشاگران کاسته شده. این اتفاق هم زیاد ربطی به کیفیت فیلمهای دهنمکی ندارد و نشانهای از یک بحران بزرگ و کلان، به نام ریزش مخاطب است. وگرنه در رسوایی دهنمکی برای کشاندن تماشاگر به سالن سینما چیزی کم نگذاشته. همین فروش چهارمیلیاردی هم در برهوت گیشه فعلی، رقم قابل توجهی است. البته اگر افزایش بهای بلیت سینماها را در نظر بگیریم این فروشها خیلی هم بالا محسوب نمیشود ولی در شرایط فعلی باید آن را غنیمت دانست. دهنمکی (فارغ از اینکه به لحاظ کیفی چگونه فیلم میسازد) خوب میداند که چگونه تماشاگر گریزپا را جذب سالنهای سینما کند. تماشاگرانی که البته فیلم به فیلم از تعدادشان کاسته میشود.
3 - پخش آنونس فیلم تازه فرهادی واکنشهای گستردهای را میان علاقمندان سینما درپی داشته است. تاکنون سابقه نداشته که منتشر شدن آنونس یک فیلم این میزان واکنش را به همراه داشته باشد. اتفاقی که امروز رخ داده نتیجه کنجکاوی عمومی برای دیدن فیلم تازه کارگردان «جدایی نادر از سیمین» است. موافق و مخالف دوست دارند فیلم تازه فرهادی را ببینند و بعضیها براساس همین آنونس چند دقیقهایتصمیمشان را گرفته و نظرشان را هم رسانهای کردهاند.
بنا بهگفته پخشکننده داخلی فیلم فرهادی قرار است «گذشته» خردادماه در سینماهای تهران اکران عمومی شود. اینکه فرهادی در فرانسه هم داستان نادر و سیمین را دنبال کرده، خودش را تکرار کرده، کار خاصی انجام نداده یا برعکس شاهکار خلق کرده و نخل طلای کن حقش است؛ همه قضاوتهای زودهنگامی هستند که با حب و بغض آمیخته شدهاند. همه این بحثها را میشود پس از تماشای فیلم گذشته پیگیری کرد. نقد نوشتن براساس آنونس دودقیقهای یک فیلم و تعمیم دادن آن به کلیت اثری که دیده نشده، از آن اتفاقهایی است که فقط در اینجا ممکن است رخ دهد.