مهر نوشت: دکتر پزشکیان وزیر دولت اصلاحات و نماینده کنونی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در برنامه زنده رادیو گفتگو گفت: وضعیت مملکت ما با محاصره اقتصادی که در آن قرار گرفته و مشکلات تحریمهایی که وجود دارد، به اضافه اوضاع و احوالی که الان هست، خب فشار بسیار زیادی دارد به مردم وارد میشود و این فشار اگر ادامه پیدا کند قطعا برای یک جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم شکننده خواهد بود. از نظر سیاسی هم بالاخره آن تحریمها و وضعیتی که ایجاد شده اگر در داخل آن وحدت و هماهنگی و انسجام و صدای واحد و حضور همگانی خودش را نشان ندهد بیگانگان بیشتر طمع خواهند کرد که بتوانند مشکلات را بر ما افزایش بدهند و فشار را بر ما بیشتر کنند.
پزشکیان، شعار حماسه سیاسی و اقتصادی را مناسب رفع چالشهای کنونی خواند و در عین حال تصریح کرد: در اینکه برای این کار مردم بیشتر میتوانند تاثیر بگذارند یا مسوولین؛ ما در مدیریت اینطور یاد گرفتیم که این رهبریت سازمان است که میتواند یک سازمان را به قله ببرد و یا به دره هدایت کند. اگر کسانی که جلودار هستند درست جلوداری نکنند، طبیعتا این مردم به راههای انحرافی کشیده میشوند و مشکلات را بدتر میکند.
وزیر دولت اصلاحات در پاسخ به این سوال که از نظر وی آیا توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی اولویت دارد یا برعکس، گفت: اینها در حقیقت یک چیز «از پایین به بالا و از بالا به پایین» است؛ هم پایین میتواند در بالا تاثیر کند و هم برعکس. نمیشود هیچ کدام از اینها را ندید. بالاخره نگاهها و مکتبهای علمی متفاوتی وجود دارد؛ یک عده میگویند اول باید سیاسیون راه را باز کنند تا جامعه درست شود و یک عده میگویند اول جامعه باید درست شود. فکر میکنم هر دو مکمل همدیگر هستند، هم از بالا میشود پایین را هدایت کرد و هم از پایین میشود بالا را به حساب و کتاب آورد و در روند اصلاح کرد. اما در این موضوع بخصوصی که روند سیاسی با آن مواجهیم، من تصور میکنم باید الان مسوولین و جلودارهای ما و کسانی که سیاستمدار هستند و دارند مملکت را مدیریت میکنند، همینطور رسانههای ما، صداوسیما، مجلس و دولت، و آدمهایی که جلودار این سیستم هستند خیلی مسوولیت سنگینتری دارند. باید جو را از نظر قانونی و اجرایی باز کرد که صدای مردم رسیده شود و به گوش همه برسد. ما اگر این جو را باز نکنیم و فقط یک سلیقه خاصی بخواهد حرف بزند و تریبون دستش باشد آن وقت صدایی که باید شنیده شود ممکن است از راههای غیر قانونی بخواهد خودش را نشان بدهد و بروز کند، و این نمیتواند آن حماسه را به وجود بیاورد که مقام معظم رهبری به دنبال آن است.
باید از بالا یک درهایی باز بشود تا مردم بیایند
حماسه یعنی حضور مردم، حماسه یعنی همه سلایق و همه کسانی که در این جامعه زندگی میکنند حرفشان اگر در چارچوب قانون است شنیده بشود، نه اینکه یک عده آدم تنها بنشینند و حرف بزنند و بقیه باید از آنها اطاعات کنند؛ این غیر ممکن است که این روند بتواند حماسه خلق کند، مگر اینکه کسانی که در بالا دارند این روند را هدایت کنند جو جامعه را بازتر کنند. من تصور میکنم در این مورد باید از بالا یک درهایی باز بشود تا مردم بیایند. اگر ما نتوانیم در را باز کنیم که مردم بیایند و بعد فقط به یک سلیقه اجازه بدهیم که حرف بزند و نظرش را بگوید، طبیعتا آن حماسه خلق نخواهد شد.
چرا باعث شدند خیلی از سلایق مختلف در جامعه جایی نداشته باشد
پزشکیان در پاسخ به اینکه «این حماسه ممکن است که با چالشهایی مواجه شود؟»، گفت: بستگی به این دارد که چطوری بخواهیم جلو برویم؟ با چه سیاستی؟ در بحثهای علم مدیریت یک موضوعی وجود دارد که میگوید اگر همان کار را با همان روش بکنی و انتظار داشته باشی که تغییری ایجاد بشود دیوانگی است. ما همان حرفها را بزنیم و همان کارها را بکنیم و بعد بگوییم میخواهیم حماسه ایجاد کنیم، این اصلا دیوانگی و غیر ممکن است. اگر قرار است حماسه ایجاد کنیم باید نگاهمان را اصلاح کنیم، باید راه و روشمان را درست کنیم. با همین روشهایی که میرفتیم نمیشود حماسه خلق کرد. همه آن کسانی که مدعی هستند که معتقد به نظام هستند، همه آن کسانی که مدعی هستند که معتقد به ولایت هستند، باید یک بار دیگر از نظر علمی نگاه خودشان و حرفهایی را که میزنند مرور کنند تا ببینند چرا باعث شدند خیلی از سلایق مختلف در جامعه جایی نداشته باشد و یا اگر هست با تهمتها و افتراها و یا با ادبیاتی با آنها برخورد شود که این ادبیات اصلا برازنده نظام جمهوری اسلامی نیست. ما آدمهایی را که در این انقلاب داشتیم و الان هم داریم خیلی هایشان را کنار گذاشتیم، نمیشود یک نظامی، یک حاکمیتی، یک به اصطلاح قدرتی، ساختار اقتصادی و سیاسی در مملکت بعد از 28 سال همه آن کسانی که رییس مجلس یودند، بودند، وزیر بودند، استاندار و فرماندار بودند همگی مساله دار بشوند و به همه آن کسانی که وجود داشتند یک چیزی و حرفی بگوییم؛ هر کسی را به یک بهانهای. این خود به خود دارد ذخایر و پتانسیل و توانهای مملکت را ضعیفتر و ضعیفتر میکند. اینها ذخایر مملکت هستند، کسانی که در این مملکت 10 سال 20 سال مدیریت کردهاند و تجربه کسب کردهاند، علی رغم عیبهایی که داشتهاند و مشکلاتی که داشتهاند، مزایایی هم داشتند، اما ما فقط معایب را دیدیم!
وی در پاسخ به این پرسش که «این استعداد را شما در بدنه کشور می بینید؟»، گفت: با این نگاه نه؛ اگر قرار است تغییر و حماسهای ایجاد بشود من معتقدم حتما باید نگاه عوض شود، رفتار عوض شود و نوع گفتگو عوض شود.
امام اوایل انقلاب کاری کرد که همه در صحنه بودند و حرف میزدند
پزشکیان در پاسخ به مجری برنامه که «آیا این پیشنهاد برای جوامعی نیست که از ابتدا آدمها را طور دیگری پرورش دادهاند؟»، گفت: ما الان با ادبیات و رفتار و فرهنگ جامعه خودمان حرف میزنیم، ما تا بخواهیم آن کار را بکنیم خیلی زمان میبرد. برای الان ما که مقام معظم رهبری فرمودند امسال سال حماسه است، این نسخه جواب نخواهد داد. ببینید ما در همین وضعیت فرهنگی که هستیم حضرت امام در اوایل انقلاب کاری را انجام دادند که همه کسانی که در این مملکت زندگی میکردند در صحنه بودند و حرف میزدند و حضور داشتند و سلیقه خود را داشتند و به این شکل همدیگر را خراب نمیکردند. ما الان فرهنگمان بالاخره مشکل پیدا کرده، ادبیات گفتگویمان مشکل پیدا کرده، اگر میخواهیم دوباره برگردیم باید روند را تغییر بدهیم.
تورم و بیکاری و رشد پایین نتیجه روی کار آوردن بی تجربههاست
دکتر پزشکیان که مدرس نهج البلاغه است به بخشهایی از این کتاب اشاره کرده و گفت: ببینید حضرت علی(ع) در خطبهای که به خلافت میرسند، اول میفرمایند « ذِمَّتى بِما اَقُولُ رَهینَةٌ، وَ اَنَا بِهِ زَعیمٌ»؛ گردنم را در گرو حرفم میگذارم یعنی پاسخگویی در مقابل شعاری که به مردم میدهد. بعد میفرمایند که « اِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ». یعنی کسانی که عبور و جریان تاریخ را ببینند، یعنی صاحب تجربه و علم باشند، صاحب به اصطلاح مکتبی باشند، اگر این روند را ببینند و اگر تقوا داشته باشند، به شبهه نمیافتند، به راههای انحرافی نمیافتند. چرا ما داریم مشکل پیدا میکنیم؟ برای اینکه یک آدمی که تجربه ندارد و صفر کیلومتر است همین طوری میآوریم و طرف میگوید من میتوانم رییس جمهور بشوم یا وزیر بشوم. یعنی این اشتباه بزرگی است که در مملکت ما متاسفانه حالا به هر علتی یک عده آدمهایی که هیچ تجربهای نداشتند را آوردیم و آدمهایی که کلی تجربه داشتند را کنار گذاشتیم. این امکان ندارد و همین میشود که شما می بینید، تورم داریم، بیکاری داریم و رشد اقتصادی ما به جای اینکه بر اساس قانون برنامه [توسعه پنج ساله] جلو برود، پایین آمده. حتما اگر قرار است به آن اهداف برسیم، بر اساس تجربه علمی که در دنیا وجود دارد امکان ندارد که همان حرفهای قبلی را بزنیم و همان راه را برویم و حماسه خلق کنیم، چون اگر قرار بود حماسه خلق کنیم که خلق میکردیم؛ باید حتما راهی را برویم که حماسه خلق کند، حالا این مساله برای خودش شاخصههایی دارد که کسانی که ادعا دارند باید آن شاخصها را به طور علمی و کارشناسانه بررسی کنند و بعد در قبال علم، تجربه و عبور تاریخ سر خم کنند تا بتوانند کاری کنند.
پزشکیان تاثیر مدیریت سازمانی را بسیار حائز اهمیت خواند و گفت: نادر شاه میجنگید، دید یک پیرمردی یک طور میجنگد که هیچ کس جلودارش نیست. صدایش میکند و می پرسد که «تو کجا بودی؟»، پیرمرد در جواب میپرسد: «تو کجا بودی؟!». آن رییس جمهور مدیر اگر باشد، آن وقت درست میشود. یعنی رهبری سازمانی 80 - 90 درصد موثر است؛ این علم مدیریت است. یعنی کسی که بالا به عنوان یک رهبر سازمان، مدیریت میکند اگر آدم توانمند، علمی و کارشناس و با تجربه باشد، آن سازمان را میتواند به قلههایی برساند که باید برسد؛ اما اگر یک آدم ناکارآمد و غیرکارشناس و ناتوان باشد، آن سازمان با تمام آدمهایش خوابیده است، کارمندهایش نمیتوانند کاری بکنند، برای اینکه آن کسی که آن بالا ایستاده اجازه حرکت نمیدهد. در نتیجه این رهبری سازمانی است که باید راه را باز کند و هدایت کند و نیروهای را بسیج کند. پس حتما باید رهبران سازمانی و کسانی که میخواهند جلودار مردم شوند، باید با مردمشان صادق باشند. همین حرف را حضرت علی(ع) میفرمایند « فَلْیَصْدُقْ رائِدٌ اَهْلَهُ». کسی که جلودار است باید با مردمش صادق باشد. کسی که میآید شعار الکی، وعدهی دروغ و وعدههای غیرواقع ندهد. ما میگوییم میخواهیم حکومت اسلامی درست کنیم، میخواهیم مدیریت اسلامی کنیم، «المومن اذا وعد الوفا»، «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا». یعنی وقتی عهد کردند به عهدشان پایبند هستند. ما چقدر شعار دادیم و عمل نکردیم؟ و مردم هی حرفهای ما را شنیدند و باز دیدند که ما آنی نبودیم که میگفتیم. ما آن حرفها را زدیم ولی عمل نکردیم. در نتیجه قدم اول این است که ما با مردممان صادق باشیم. آنهایی که میخواهند جلودار بشوند آن صداقت و آن تجربه و آن علم و کارآیی و کارآمدی و کارشناسی را داشته باشند.
یک رییس جمهور باید کاردانها را سر کار بیاورد با هر سلیقهای
پزشکیان درباره امکان تحقق شرایط ایده آل در جامعه ملتهب با شراط پیش گفته، تصریح کرد: حضرت علی میفرماید: «لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة و لتساطن سوط القدر، حتی یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم ...». این حرف کاملا علمی است، میگوید کسی که پایین مانده، پخته، تجربه پیدا کرده باید جلودار بشود، آنکه بالاست، نپخته و هنوز تجربه نکرده باید برود پایین و بپزد. یعنی شما نمیتوانی آدمی را که نپخته است، غیر کاردان و غیر کارشناس را بیاوری. در دستورالعملی که حضرت علی(ع) برای مدیریت به مالک میدهد، میگوید: «ثم انظر فى امور عمّالک»؛ نگاه کن به امور کارشناسان و استانداران و فرماندارانت. «فاستعملهم اختباراً»؛ بعد از تجربه انتخابشان کن. «و لا تولهم محاباة و اثرة»؛ بر اساس دوستی و محبت و ارتباط جناحی و حزبی اینها را انتخاب نکن. یعنی اگر بر اساس ارتباط جناح و حزب انتخاب کردی، «فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ»؛ میگوید خائنی، ظالمی، داری ظلم میکنی به مردم. برای اینکه تو حق نداری دوستت را استاندار بگذاری که غیر کارشناس است، کاردان نیست، علم این کار را ندارد. بلایی که بر سر ما امروز آمده به خاطر غیر کاردانی و غیر کارشناسی است. اگر مملکت میخواهد درست شود رییس جمهور باید انسانهای عالم، کاردان و کارشناس را سر کار بیاورد، مستقل از اینکه وابسته به چه جناح و گروهی است و چه سلیقهای دارد. کدام از ماها و بزرگان ما و همه مردمی که وجود دارند - چه عامی و چه غیر عامی - ، حاضرند جان خودشان را به پیش دکتری ببرند که وارد نیست؛ دوستش است برادرش است قوم و خویشش است، هم حزبش است؛ چه کسی حاضر است چنین کاری بکند؟ امکان ندارد هیچ کدام از ما چنین کاری بکنیم، اما مملکت را اقتصادش را سیاستش را فرهنگش را به دست کسانی میدهیم که هیچ تجربهای ندارند، نتیجه هم همین میشود که میبینید.
مربی فوتبال خارجی میآوریم اما حرف اقتصاددان داخلی را گوش نمیدهیم
وزیر دولت اصلاحات تصریح کرد: ما حق نداریم کارشناس را کنار بگذاریم و غیرکارشناس را بیاوریم چون از حزب ماست و آن چیزی را میگوییم میگوید! ما حاضریم دکتری که حتی غیرمسلمان است و اصلا هیچ کدام از اعتقادات ما را قبول ندارد جان خودمان را در اختیارش بگذاریم چون وارد است. برای فوتبال که 11 نفر را باید مدیریت کنند از خارج مربی میآوریم و کلی پول میدهیم؛ برای اقتصادی که مملکت ما را زیر و رو میکند، حاضر نیستیم حتی نظر اقتصاددان داخلی را گوش بدهیم و میگوییم که ما خودمان اقتصاددانیم! دنیا دیگر از این گذشته که یک نفر همه چیز بداند، حتی در اقتصاد هیچ کسی نمیتواند بگوید من اقتصاددانم، اقتصاد صنعت یک چیز است، اقتصاد کشاورزی یک چیزی است، اقتصاد تجارت و پول و بهداشت همگی تخصصی جدا هستند. آنوقت وقتی 50 نفر یا 70 نفر اقتصاد دان نامه مینویسند و میگویند فلان کار را نکن، یک نفر وامیایستد و میگوید شما بلد نیستید، بیایید بنشینید با هم بحث کنیم! خب همین میشود و کسی به این نمیگوید که تو حق نداری چنین خیانتی را برای مملکت و جامعه بکنی. اقتصاد را باید داد به دست اقتصاددانان؛ البته اقتصاددان هم نه آن اقتصاددانی که در مدرسه و دانشگاه درس خوانده، بلکه در میدان عمل توانسته چند تا پروژه، صنعت و بنگاه را از وضعیت نابسامان به وضعیت سامان برساند. « توخ منهم اهل التجربة»، «اهل البیوتات الصالحة»، «والقدم فی الاسلام المتقدمة». میگوید انسانهایی را انتخاب کن که سابقه دارند، تجربه دارند، علم دارند، صالحاند. صالح یعنی کسی که «رَبِّ زِدنی عِلمَاً و إِیماناً وَ عَمَلاً صالِحاً وَ أَلحِقنی بالصّالِحین». یعنی علم دارد، ایمان دارد، و توان و مهارت دارد، آنوقت میتواند صالح بشود. چه زمانی ما این آدمها را آوردیم بر سر کار؟ همهاش داریم سیاسی حرف میزنیم و سیاسی آدم برمیداریم و سیاسی آدم میگذاریم. هیچ خیانتی بالاتر از این نیست که مسوولین ما الان با مردم و مملکتشان با این روش میکنند.
دکتر پزشکیان درباره راه حل جامعه در حال عبور کشورمان گفت: در جامعهای که در حال گذر است، رهبرانی که سیستم را هدایت میکنند در فکر رساندن جامعه به قله عزت، افتخار، استقلال و آزادی و انسانیت هستند. ممکن از این جامعه شب خوابش نبرد، راه سخت و طوفانی باشد و مجبور باشد همه راه را حرکت کند و نتواند بخوابد. جامعهای که در حال گذر است نمیتواند راحت بنشیند. وعدهها و شعارهایی که ما الان داریم به جامعه میدهیم و بدون این که کار بکنند پول پرداخت میکنیم را ببینید. در تاریخ نگاه کنید که هیچ ملتی هیچ قومی با خوردن و خوابیدن به جایی نرسیده. همه آن کسانی که به جایی رسیدند با زجر و زحمت و تلاش و کوشش رسیدند. شروع تاریخ اسلام «هجرت» است، شروع تاریخ اسلام «بعثت» نیست، شروع تاریخ اسلام تولد رسول خدا نیست که خیلی مهم است.
وی ادامه داد: شروع تاریخ اسلام هجرت است یعنی زمانی که مسلمانها به خاطر اعتقاد و باورشان همه چیز خودشان را رها کردند و رفتند. اینجاست که انسان شکل میگیرد، تمدن شکل میگیرد، ساختار جدید به وجود میآید. در راه خطر وجود دارد، کسانی که جلودارند باید مردم خودشان و کسانی را که میخواهند به دنبال خودشان بکشانند به آنها وعدههای واهی و راحت ندهند، وعدههایی بدهند که بتوانند تحمل کنند و بتوانند راه را بروند. اگر ما میخواهیم به قدرت برسیم، اگر قرار است به استقلال برسیم، باید زحمت بکشیم و بی خوابی بکشیم، باید تلاش کنیم. امکان ندارد ما از منابع نفت پول در بیاوریم و بخوریم و بعد به جایی برسیم. ما موظفیم به کسانی که مشکل دارند برسیم، کمک کنیم و نجاتشان بدهیم، به درسشان، به درمانشان، به مسکنشان و غیره برسیم؛ اما این راهش جداست ولی به کسانی که میتوانند راه بروند، تلاش کنند و خدمت کنند، باید اجازه داد که بیایند کار کنند و تلاش کنند. در روز قیامت «لیس للإنسان إلا ما سعی»؛ برای انسان هیچ چیزی نیست جز سعی و تلاشی که باید بکند. ما باید جوانهای خودمان را در میدان عمل «لتبلبلن بلبلة» کنیم. «إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»؛ میگوید ابراهیم(ع) را بعد از اینکه در آتش انداختیم، درگیر کردیم و آزمایش شد دیدیم که از همه اینها درآمد و گفتیم تو میتوانی امام[پیشوای جامعه] بشوی. نمیشود آدمی که امتحان نداده را به مسوولیتهای مهم رساند؛ همه انسانها امکان این را دارند که تا خدا بروند، «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند»، اما باید بروند تا بشود، اگر نروند که نمیشود، آدمی که حرکت نکرده که نمیتواند پتانسیل خودش را به عمل تبدیل کند. ما باید کاری کنیم که انسانها در میدان عمل پخته بشوند و به عبارتی دیگر قدم به قدم در امتحانات پخته بشوند، بیافتند دستشان را بگیرند و بلند شوند، بعد آنوقت بگویند که تو میتوانی این مملکت را اداره بکنی.
یک عده گول میخورند و به آن آدمی که عکس مار کشیده رای میدهند
وی افزود: آدمی که تا به حال یک دکان را اداره نکرده حالا میگوید که میخواهم مملکت را اداره کنم! میشود؟ قطعا نمیشود. در حماسه سیاسی هم همین است، مبانی علمی هر گونه هدفی روشن است. در بحثهای اعتقادی ما چهار دلیل داریم، دلایل اربعه که کتاب و سنت و اجماع و عقل است. در بحثهای علمی هم دقیقا همین است، یعنی شما وقتی بخواهی حرفی بزنی، میگویند این حرف تو را چه کسی زده؟ در کجا پیاده شده؟ اگر پیاده شده چه نتایجی داده؟ اگر موفق شده، نشان بده که کجاست؟ رفرنسها و کتابهای علمی در این رابطه چه میگویند؟ عقل ما چه میگوید؟ حالا به فرض یک برنامهای در تایلند، کانادا یا جای دیگری موفق بوده، آیا شرایطی که آنجا بوده هم مطابق شرایط ما هست یا نیست؟ اما طرف میگوید «آقا من میگم این کار رو بکنیم!». تو بر اساس کدام علم این کار را میخواهی بکنی؟ کجا این کار را کردهاند که تو این حرف را میزنی؟ کسی نیست از او بپرسد! کدام سنتی، کدام تجربهای، کدام کارشناسی حرف شما را قبول دارد؟ چون من رییس جمهورم، چون من نمایندهام، چون من وزیرم هر حرفی میتوانم بزنم؟ من باید حرف کارشناسی بزنم. حرف کارشناسی یعنی «تجربه»، یعنی «رفرنس علمی»، یعنی «اجماع کارشناسان»؛ نه یک کارشناس. میگوید من کارشناسم؛ آیا همه کارشناسان حرف تو را میزنند؟ اجماع کارشناسی و عقل جمعی باید باشد. آن وقت است که میتوانیم کاری بکنیم ولی اینکه هر کسی هر چه به ذهنش رسید، ... خیلی راحت است، میآید شعار میدهد که ما در عرض یک ماه و دو ماه همه این کارها را حل میکنم! آن کسی که عالم است میداند نمیشود، اما با همین حرف یک عده گول میخورند و میگویند که این یک ماهه میتواند اما آنها میگویند نمیشود! و به آن آدمی که عکس مار کشیده رای میدهند.
مگر نمیگفتیم که ظرف 8 سال برای همه مردم جامعه کار درست میکنیم؟ پس کو؟
دکتر پزشکیان در پایان تصریح کرد: ما باید به کسانی که حرف کارشناسی و علمی نمیزنند، اجازه ندهیم که به این راحتی ذهن جامعه ما را منحرف کنند. مگر نمیگفتیم که ظرف 8 سال برای همه مردم جامعه کار درست میکنیم؟ مگر شعار ندادیم؟ پس کو؟ آیا اشتغال ما بهتر شده با بدتر شده؟ راحت با جسارت و قدرت میآمدیم و میگفتیم که در مملکت دیگر بیکار نخواهد بود، دیگر تورم نخواهد و فلان و بهمان. خب الان چطوری است؟ چطور شد؟ هنوز هم شعار میدهیم و مطالبه داریم که چرا این اتفاقات دارد میافتد؟! اینها همه از بی علمی و بی تجربگی و غیر کارشناسی بودن است. اگر میخواهیم مملکت درست شود باید به کارشناس احترام گذاشت، باید به نظر جمع احترام گذاشت و کارشناسان هم فقط در کشور ما نیستند. چطور الان در فوتبال برای اینکه 11 نفر را میخواهیم مدیریت کنیم کارشناس خارجی میآوریم، میرویم در کلاس مینشینیم و یاد میگیریم؟ برای اقتصاد و سیاست و صنعت و کشاورزی و غیره چه؟ بنده اصلا معتقد نیستم که با داشتن کارشناسان داخلی ما نیازی به کارشناس و تجربه بین المللی نداریم؛ «اطلبوا العلم ولو کان فی الصین»؛ حتی اگر در چین هم باشد حتی از یهودی هم باید علم را یاد بگیری. باید «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»؛ بابا! اینها را در کتاب، در دین، اینها را پای منبرها به ما گفتند ولی وقتی داریم عمل میکنیم درست ضد آن عمل میکنیم و این عامل تمام بدبختیهای ماست.