سوم بهمنماه سال گذشته صاحب یک مغازه ساندویچی در پایتخت نزد مأموران پلیس رفت و مدعی شد که از او زورگیری شده است. او به مأموران گفت: ساعت 11شب پسر جوانی با تلفن همراهش به تلفن مغازه زنگ زد و سفارش 13ساندویچ به همراه دو نوشابه خانواده داد. من هم ساندویچها را آماده کردم و بعد از بستن مغازه به آدرس مورد نظر رفتم تا سفارشها را تحویل بدهم. وی ادامه داد:
وقتی وارد یکی از کوچههای خلوت در مرکز پایتخت شدم به جست و جوی شماره پلاک مورد نظر پرداختم که در همین هنگام دو پسر نوجوان که صورتشان را با نقاب پوشانده بودند به سمت من آمدند و با تهدید چاقو دست به سرقت ساندویچها، نوشابه و تلفن همراهم زدند. آنها بعد از سرقت پا به فرار گذاشتند و من نیز بلافاصله نزد پلیس آمدم. بعد از شکایت این مرد تحقیقات پلیسی با دستور قاضی موسوی دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران آغاز شد. مأموران در نخستین اقدام به ردیابی تلفن همراه مالباخته پرداختند تا اینکه در اقدامات اطلاعاتی خود موفق به شناسایی سارق ساندویچها شدند.
سارق دو انگشتی
مأموران پلیس 9 اردیبشهتماه سالجاری مخفیگاه متهمان را محاصره کردند و با دستگیری آنها به فرار سه ماههشان پایان دادند. این دو پسر نوجوان وقتی در برابر دادیار جنایی قرار گرفتند و شواهد را علیه خود دیدند لب به اعتراف گشودند و به سرقت عجیب خود اقرار کردند. یکی از آنها که سه انگشت دست راستش در چهارشنبه سوری سال گذشته بهخاطر انفجار ترقه قطع شده در بازجوییها گفت: چند وقت پیش از سرقت با پدرم درگیر شدم، او مرتب با مادرم بداخلاقی میکرد و وقتی من از مادرم حمایت میکردم مرا به باد کتک میگرفت.
بهخاطر همین بعد از دعوا با پدرم از خانه بیرون آمدم. دوستم نیز شرایطش مثل من بود. آن شب در جمع دوستانمان در پارک نشسته بودیم که آنها از ما خواستند تا شام میهمانشان کنیم. من و دوستم برای اینکه کم نیاوریم قبول کردیم که برای آنها شام بخریم. وی ادامه داد: وقتی به بهانه خرید شام از پیش آنها رفتیم متوجه شدیم که در مدتی که بیرون از خانه بودیم همه پولهایمان را خرج کردهایم و پولی برای خرید ساندویچ نداریم. همان لحظه بود که فکر سرقت به سرمان زد. متهم دیگر پرونده در ادامه گفت: آن شب من و دوستم با ساندویچفروشی تماس گرفتیم و سفارش دادیم.
بعد از آن آدرس خانهای را در اختیار مرد مغازهدار قرار دادیم که میدانستیم خالی است و هیچکس در آن زندگی نمیکند. وقتی مرد مغازهدار، ساندویچها را به ما تحویل داد در یک لحظه با چاقو به سمت وی حمله کردیم و دست به سرقت زدیم. بعد از آن نزد دوستانمان رفتیم و میهمانیمان را برگزار کردیم. به گزارش همشهری، این دو دوست سابقه درگیری در کارنامه خود دارند و پیش از این مدتی در کانون اصلاح و تربیت زندانی بودند. آنها بعد از اقرار به دزدی و تهدید با چاقو در اختیار مأموران آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.