اگرچه حضور 4 فیلم از سینمای آسیا، (دو فیلم از کره جنوبی، یک فیلم از ژاپن و یک فیلم از چین) در بخش مسابقه شصتمین دوره جشنواره فیلم کن میتواند نشانهای دیگر از حضور بینالمللی سینمای این قاره کهن باشد، اما این روزها اکران موفق فیلمهای متعدد آسیایی در اروپا و آمریکا (به جز سینمای هند که سالهاست در کنار هالیوود، جدول پرفروشترین فیلمهای کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه را تسخیر کرده) حرف تازهای به نظر نمیآید که آخرین آن فیلم «میزبان» از کارگردان جوان کره جنوبی «بونگ جون- هو» بوده است؛ فیلمیخوش ساخت و پرهزینه که ماجرایی علمی-تخیلی را به زندگی امروز مردم میآورد.
سینمای آسیا تقریبا همراه با تولد سینما در جهان، شکل گرفت. یعنی در حالی که هنوز سالهای پایانی قرن نوزدهم، نفسهای آخرش را میکشید، نماینده موسسه «پاته» فرانسه برای نخستین بار در ترکیه فیلم نمایش داد و از 1914 نخستین تولید سینمای ترکیه که مستندی بود به کارگردانی یک افسر ارتش عثمانی با نام «انهدام بنای روسی در سن استفان» تولید شد.
اما زودتر از آن در نیمه دوم سال 1896 دستگاههای نمایش تصاویر متحرک همچون کینتوسکوپ ادیسن و سینماتوگراف لومیر و... در ژاپن به کار افتاده بودند که در سالهای 9-1898 نخستین فیلمهای ژاپنی به نامهای «جیزوی دیو» و «زنده کردن جسد» ساخته شدند و بازهم جلوتر از آن در هند، برای اولین بار فیلمهای برادران لومیر در تاریخ هفتم جولای سال 1896 در هتل واتسن بمبئی، به عنوان «شگفتی قرن» و «یکی از عجایب دنیا» به نمایش درآمد، بعد از آن در سال 1899 فیلمی با نام «چشماندازی از مراسم و صحنههای مربوط به هند» در کنار اثر صحنهای معروف کلکته به نام «گلهای ایرانی» نمایش داده شد و در سال1910 نخستین سینماهای این کشور ساخته شدند.
فیلمهای «ببر خیزان و اژدهای پنهان» انگ لی و «قهرمان» و «خانه خنجرهای پرنده» و «نفرین گل طلایی» ژانگ ییمو طی 6 سال آغازین قرن بیستویکم، از آن جمله بودند. ولی نمیتوان رد پای عناصر این ژانر را در دیگر فیلمهای آمریکایی (علاوه بر ماتریکس) به خصوص از نوع علمی- تخیلیاش (مثل «ایون فلاکس» و «الکترا» و...) ندید.
و بالاخره فیلمسازانی همچون «جان وو» و «جیمز وونگ» در هالیوود ماندگار شدند تا تولید فیلمهای با عناصر یادشده، نگرشی ارژینالتر در پشت دوربینش داشته باشد. (اینکه چرا ناگهان در اواخر دهه 90 و با شروع قرن بیستویکم، ناگهان هالیوود به سراغ فیلمهای عرفانی-رزمیرفت، جای پرسش بسیار دارد. خصوصاً که آثار یاد شده از وجوه معناگرا و مذهبی هم برخوردار بوده و در ایامی که به قول ساموئل هانتینگتن، دوران نبرد فرهنگی تمدن مسلمانان با غرب تلقی میشود، میتواند در مقابله دینی غربیها با اسلام به کمکشان بیاید!)
این اتفاق درمورد آثار هراس و ترسناک سینمای شرق نیز افتاد که فیالمثل در مورد فیلمهایی از قبیل: «حلقه» و «کینه»، پس از بازسازی یکی دو قسمت، سرانجام به این نتیجه رسیدند که خود فیلمسازان ژاپنیاش را به هالیوود بیاورند تا محصولشان، اصیلتر از کار دربیاید!!
یادمان باشد، سینمای هنگکنگ، همان سینمایی است که الهامبخش امثال کوئنتین تارانتینو برای فیلمهایی همچون «بیل را بکش» قرار میگیرد و مارتین اسکورسیزی که فیلم اسکاری اخیرش یعنی «مردگان»، بازسازی یکی از همین فیلمهای هنگکنگی است، آن را شگفتانگیز میخواند، به طوری که اعتراف میکند که هرگز نمیتواند مانند آن فیلم را بسازد!! البته باید از امثال «جکی چان» هم نام برد که نوعی خاص از فیلمهای رزمی که به «رزمی– فانتزی» معروف شدند را بههالیوود برد.
اما اگرچه هالیوود در تلاش است، گونههای مختلف سینمای آسیا از قبیل آنچه که ذکرش رفت، به ویژه از سینمای چین و هنگکنگ را مال خود کند، اما به نظر میرسد که سینمای اصیل آسیا از نقطهای دیگر و در واقع از کره جنوبی خود را بازمییابد.
در اوایل قرن بیستویکم، 9 نفر از فیلمسازان حرفهای و جوان کره که اغلب آثارشان جوایز مهم جشنوارههای معتبر جهانی را از آن خود کرده بودند، برای مقابله با هجوم فیلمهای هالیوودی و نفوذ روزافزون کمپانیهای آمریکایی در سینمای کشورشان، به اتفاق، شرکتی مستقل به نام «9 کارگردان با مسئولیت محدود» تاسیس کردند تا با تولید فیلمهای پرمخاطب و استاندارد، صنعت سینمای کره را در مقابل سینمای غرب تقویت نمایند.
آنها در عرض چند سال توانستند صنعت سینمای کشورشان را آنچنان فعال سازند که تا کنون تاریخ کره جنوبی به خاطر نداشته است.
فیلمهای آنها توانستند 52درصد از سهم بازار داخلی را به خود اختصاص دهند و درآمد خوبی هم پیدا کنند.(در حالی که پیش از آن، آثار سینمای هالیوود و بالیوود، سالنهای سینمای این کشور را در قبضه خود درآورده بودند).
در واقع امروز کارشناسان سینمای شرق بر این باورند که فروش فیلمهای کرهای در این کشور نسبت به تولیدات هالیوودی آنچنان بالاست که میتوان گفت هالیوود فقط تهمانده سفره را به دست میآورد.
فیلمسازانی مثل «هونگ سانگ – سو» که سینماگری ناتورآلیست به شمار میآید، «سونگ هی یه – سونگ» که فیلمسازی عاطفی ارزیابی شده و هم در کره و هم در اروپا کارگردان شناخته شدهای است، «پارک چان – ووک» که فیلم «منطقه امنیتی مشترک» او را در همین جشنواره فیلم فجر هم دیدیم و بعد از آن فیلمهایش اغلب از پرفروشترین فیلمهای اکران کره شدند، «کیم کی– دوک» که با فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان...و باز هم بهار» (فیلمیکه از برنامه سینما ماوراء تلویزیون خودمان هم پخش شد) بسیاری از شرکتکنندگان در جشنوارهها را مجذوب ساخت و امسال هم با فیلم «نفس» در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن حضور دارد و بالاخره «بونگ جون – هو» که همین فیلم «میزبان» را ساخته و فیلمش را بر اکران بسیاری از کشورها مانند انگلیس، فرانسه، آمریکا، آلمان، بلژیک، دانمارک، هلند و... به نمایش در آورده، ضمن آنکه نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم آکادمی فیلمهای علمی– تخیلی، فانتزی و هراس آمریکا در سال 2007 نیز شد و همچنین نامزدی بهترین فیلم آسیایی جوایز فیلم هنگکنگ امسال را نیز کسب نمود.
فیلم «میزبان» درباره مردی 60ساله به نام «پارک گنگ– دو» است که در کنار رودخانه «هان» شهر سئول، دکه فروش مواد غذایی دارد. در حالی که پسر 40 ساله و نسبتا عقبافتادهاش (پارک هی – بونگ) و دختر 14- 15 ساله او یعنی نوهاش (نام – جو) نیز با وی همکاری میکنند.
در یک حادثه عجیب و غریب در یک بعد از ظهر آرام، ناگهان هیولایی از درون رودخانه بیرون آمده، به مردم حمله کرده، عدهای را میکشد و نوه پیرمرد را ربوده، با خود میبرد. پیرمرد به همراه پسر عقبافتاده و پسر دیگرش(هیان سو) و دخترش (نام – ایل) که قهرمان تیراندازی است، در سوگ دختربچه ربوده شده (که به مرگش یقین دارند ) عزاداری میکنند و پلیس هم، آنها و همه کسانی که با هیولا روبهرو شدهاند را در قرنطینه پزشکی، ایزوله میکند چراکه احتمال شیوع ویروسی خطرناک از هیولای مورد بحث جدی است.
اما خانواده سوگوار «پارک» خبردار میشوند که «نام – جو»، زنده است و از این پس همگی به اتفاق، با فرار از قرنطینه و درگیر شدن با خطرات مختلف، از جمله مواجهه با هیولای خطرناک از یک سو و تعقیب و گریز پلیس از سوی دیگر، لحظات نفسگیر و جذابی خلق میکنند که بوسیله جلوههای ویژه قابل توجه و بهرهگیری از تکنیکهای جدید سینمایی، میتوان گفت با نمونههای مشابه آمریکایی خود، برابری مینماید و اگرچه بازیگر معروفی هم ندارد، اما مورد استقبال مخاطبان داخل و خارج کره قرار گرفته است.
به نظر میآید اینگونه حرکتهای مستقل و استاندارد در زمینه تولید فیلمهای سینمایی و بازاریابی صحیح در سطح جهانی که اینچنین سینمای آسیا و از جمله سینمای کره جنوبی را در راس بسیاری از کشورهای صاحب سینما، دارای مخاطب بینالمللی گردانده است، میتواند الگوی خوبی در زمینه ساختارهای سینمایی و مدیریت آن برای چشمانداز سینمای ایران باشد که قادر خواهد بود با توجه به پتانسیل فوقالعاده فرهنگ و هنر سرزمین ما و وجود خیل هنرمندان و فیلمسازان خلاق و مستعد، این سینما را به لحاظ جذب مخاطب جهانی بر فراز قاره آسیا قرار دهد.